9 - 02 - 2025
هنر مردمی که تاریخ را تغییر داد
گروه فرهنگ و هنر- انقلاب اسلامی ایران در سال۱۳۵۷، یک حرکت مردمی بود که تمام اقشار جامعه در آن نقش داشتند اما آنچه این انقلاب را از بسیاری از قیامهای معاصر متمایز کرد، استفاده خلاقانه مردم از ابزارهای هنری برای رساندن پیام انقلاب بود. در روزهایی که حکومت پهلوی رسانههای رسمی را در کنترل خود داشت، مردم با روشهای هنری بدیع و ساده، پیامهای خود را منتقل میکردند. دیوارنوشتهها، نقاشیهای خیابانی، پوسترهای دستساز، شعارهای ریتمیک و سرودهای خودجوش، همه ابزارهایی بودند که توسط مردم عادی- دانشجویان، بازاریان، زنان، کارگران و نوجوانان- به کار گرفته شد تا صدای انقلاب را به گوش همگان برساند. این هنرها نه از دل سازمانها و نهادهای فرهنگی بلکه از دل کوچهها و خیابانها، از میان ازدحام تظاهرات و شبهای پرالتهاب انقلاب متولد شدند. مردم، پیش از آنکه رسانههای رسمی بتوانند پیام انقلاب را منتقل کنند، خودشان با ابزارهای هنری ساده اما تاثیرگذار، به انتشار شعارها، مفاهیم و آرمانهای انقلابی پرداختند. هنر انقلاب، در روزهای اوج خود، به زبانی مشترک برای مردم تبدیل شد و روح تازهای به جامعه بخشید. در این گزارش، به بررسی نقش این هنرهای مردمی در انقلاب اسلامی میپردازیم.
دیوارنوشتهها؛ فریادهای بیصدا اما ماندگار
یکی از اولین و مهمترین اشکال هنر انقلابی در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب، دیوارنوشتهها بودند. شعارهایی که با قلمهای ساده، اسپریهای رنگی یا حتی زغال، بر دیوارهای شهرها و روستاها نوشته میشدند و پیامهای انقلابی را به گوش همگان میرساندند. این دیوارنوشتهها، در واقع روزنامههای بدون کاغذ انقلاب بودند که بهصورت خودجوش و شبانه، توسط جوانان و دانشجویان انقلابی بر دیوارهای شهرها نوشته میشدند. برخی از این شعارها بهمرور تبدیل به نمادهای مهم انقلاب شدند، از جمله: «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»، «مرگ بر شاه» و «خمینی رهبر ماست». اما اهمیت این دیوارنوشتهها فقط در انتقال پیام نبود بلکه به مردم امید و جسارت میداد و نشان میداد که انقلاب زنده است و صدای مردم خاموش نخواهد شد. این نوشتهها نهتنها بر فضای بصری شهرها اثر گذاشتند بلکه نوعی حس مشارکت و همبستگی میان مردم ایجاد کردند. هر بار که رژیم پهلوی تلاش میکرد این شعارها را پاک کند، دوباره همان شب، شعارهای جدیدی بر دیوارها ظاهر میشد. این حرکت، نشان از اراده و عزم راسخ مردم داشت که حاضر نبودند صدای انقلاب را خاموش کنند.
موسیقی انقلاب از زبان مردم
یکی دیگر از ابزارهای هنری مهمی که توسط مردم در دوران انقلاب مورد استفاده قرار گرفت، سرودهای خیابانی بود. برخلاف سرودهای رسمی که بعدها تولید شدند، این نغمههای انقلابی مستقیما از دل مردم برخاستند. یکی از ویژگیهای سرودهای خیابانی انقلاب ریتم ساده و قابلحفظ کردن آن بود. مردم در راهپیماییها شعارهایی میدادند که بهمرور آهنگین میشد و به یک سرود تبدیل میشد. این سرودها برخلاف آهنگهای حرفهای، بدون خواننده یا ارکستر بودند بلکه همه مردم در اجرای آن نقش داشتند. این نغمهها محصول استودیوهای موسیقی نبودند بلکه توسط مردم عادی ساخته و اجرا میشدند. برخی از معروفترین سرودهای خیابانی که توسط مردم خوانده میشد، عبارت بودند از: «ای شاه خائن، آواره گردی»، «در بهار آزادی، جای شهدا خالی» و «بهمن خونین جاویدان». نکته جالب اینجاست که بسیاری از این شعارهای آهنگین، بعدها به سرودهای رسمی انقلابی تبدیل شدند.
تئاتر بدون صحنه و پرده
هنر نمایش همواره یکی از تاثیرگذارترین ابزارهای فرهنگی در جوامع مختلف بوده است اما در جریان انقلاب اسلامی ایران، نمایشهای خیابانی بهعنوان یکی از اشکال خالص و مردمی تئاتر، نقش ویژهای ایفا کردند. این نمایشها نهتنها یک ابزار هنری، بلکه روشی برای اعتراض، آگاهیبخشی و تهییج مردم بهشمار میرفتند. آنچه این نمایشها را از سایر انواع تئاتر متمایز میکرد، مردمی بودن، خودجوش بودن و اجرای آنها در میان کوچهها، میدانها، مساجد و حتی در حین راهپیماییها بود. در آن دوران، تئاتر رسمی و صحنهای در تسلط حکومت پهلوی بود و تنها آثاری که با سیاستهای فرهنگی رژیم هماهنگ بودند، امکان اجرا در سالنهای رسمی را داشتند. اما نمایشهای خیابانی، خارج از کنترل حکومت و بدون نیاز به مجوز یا نظارت، فضایی آزاد برای بیان اعتراضات اجتماعی و سیاسی ایجاد کردند. این نمایشها، بهمثابه فریادی بودند که در خیابانها طنینانداز میشدند و مخاطبان آنها، مردم عادی یا رهگذران کوچه و بازار بودند یا شرکتکنندگان در تظاهرات انقلابی بودند. یکی از مهمترین ویژگیهای این نمایشها، بداههپردازی بود. نمایشهای خیابانی، برخلاف تئاترهای حرفهای، متکی به متن از پیش نوشتهشده یا کارگردانی دقیق نبودند. بازیگران- که اغلب از میان مردم عادی بودند- بهصورت فیالبداهه دیالوگها را بیان میکردند و اجرا را براساس شرایط محیطی و واکنشهای مخاطبان تغییر میدادند. گاهی این نمایشها در لحظه و بدون هیچگونه برنامهریزی قبلی شکل میگرفتند. برای مثال، ممکن بود گروهی از تظاهراتکنندگان، در میانه راهپیمایی، ناگهان صحنهای را بازسازی کنند که نمادی از سرکوبگری حکومت یا مقاومت مردم بود. نمایشهای خیابانی، برخلاف تئاترهای رسمی که در سالنهای بسته اجرا میشدند، در مکانهایی مانند خیابانها، میدانهای شهر، بازارها، مساجد، دانشگاهها و حتی جلوی ادارات دولتی برگزار میشدند. این ویژگی باعث میشد که پیام این نمایشها به گوش تعداد بیشتری از مردم برسد. اجرای این نمایشها در محیطهای عمومی نیز سبب میشد که مردم بهراحتی با آن ارتباط برقرار کنند و گاهی حتی در آن مشارکت داشته باشند. این نمایشها اغلب از داستانهای ساده اما تاثیرگذار استفاده میکردند. بسیاری از آنها روایتگر ظلم و ستم رژیم پهلوی، مشکلات معیشتی مردم، فساد حکومت و آرمانهای انقلاب بودند. زبان این نمایشها کاملا مردمی و قابلفهم بود و نیازی به توضیحات پیچیده نداشت. هدف اصلی این بود که پیام بهسرعت و بهسادگی منتقل شود. در این نمایشها، تماشاگران صرفا ناظر نبودند بلکه بسیاری از آنها در جریان اجرا به بازیگران تبدیل میشدند. مثلا در برخی نمایشها، بازیگران از میان مردم افرادی را انتخاب میکردند تا در بازآفرینی یک صحنه ظلم یا اعتراض، نقشهایی را ایفا کنند. همین تعامل باعث میشد که مردم بیشتر با نمایش درگیر شوند و اثرگذاری آن افزایش یابد.
نمایشهای خیابانی در انقلاب اسلامی ایران، نمادی از خلاقیت و ایستادگی مردم بودند. این نمایشها که بدون نیاز به سالن، پرده، یا حتی متن از پیش تعیینشده اجرا میشدند، تاثیر بسزایی در آگاهیبخشی، تهییج و همبستگی مردم داشتند. آنها نشان دادند که هنر، حتی در سختترین شرایط، میتواند به یک ابزار قدرتمند برای تغییر اجتماعی و فرهنگی تبدیل شود. نمایشهای خیابانی که در آن دوران بهشکل بداهه و در میان تظاهرات و تجمعات مردمی اجرا میشدند، نشاندهنده نوعی هنر مقاومتی بودند که از دل مردم برخاست. این نمایشها، با مضامین ساده و در عین حال تاثیرگذار، روایتهایی از ظلم رژیم پهلوی و مبارزات مردم برای آزادی و استقلال ارائه میدادند. در این نمایشها، مردم خود را بهعنوان بازیگران اصلی داستان انقلاب میدیدند و این خودجوشی و اصالت در بیان، یکی از ویژگیهای برجسته هنر انقلاب بود.
صدای هنر مردمی در شرایط بحرانی
در نهایت، هنر مردمی در انقلاب اسلامی ایران نهتنها یک ابزار برای بیان آرمانهای سیاسی، بلکه ابزاری برای ایجاد هویت جمعی و فرهنگی بود. مردم با استفاده از این هنرها توانستند بهطور مستقل و خودجوش، نقش خود را در تغییر تاریخ ایفا کنند. هنر مردمی انقلاب، بیش از آنکه صرفا وسیلهای برای انتقال پیامهای سیاسی باشد، به نوعی زبان مشترک و پیوندی میان مردم و انقلاب تبدیل شد. این هنر، با سادگی و بدون هیچگونه آراستگی یا تزویر، نشان داد که حتی در دوران سرکوب و فشار، مردم میتوانند خلاقیتهای خود را به نمایش بگذارند و جهان را تغییر دهند. در این راستا، هنر مردمی انقلاب اسلامی ایران در حافظه تاریخی مردم باقی خواهد ماند. آثار هنری خلقشده در این دوران، نهتنها نشاندهنده روحیه و مبارزات مردم برای دستیابی به آزادی و استقلال، بلکه گواهی بر قدرت هنر در ایجاد تغییرات اجتماعی و سیاسی است. هنر مردمی انقلاب اسلامی به ما یادآوری میکند که در سختترین لحظات، خلاقیت و همبستگی مردم میتواند مهمترین ابزار برای مبارزه با ظلم و استبداد باشد و این همان چیزی است که این هنر را به بخشی از تاریخ فرهنگی و اجتماعی ایران تبدیل میکند؛ هنری که از دل مردم برخاست و در نهایت به پیروزی رسید.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد