15 - 12 - 2017
واکاوی خودکشیهای اخیر در نوجوانان
فروغ تیموریان- اگر فرض کنیم که آمار خودکشی روزانه ۱۱ نفر در کشور صحیح باشد؛ این آمار بسیار بالا و تاملبرانگیز است. کشوری با بستر فرهنگی و اجتماعی در دوران جنگ نیز چنین آماری نداشته. آمار خودکشی در کشور نسبت به تاریخ معاصری که داشتهایم روند افزایشی عجیبی پیدا کرده است.
در ماههای اخیر شاهد خودکشیهای زیادی از سوی نوجوانان و جوانان بودهایم. اما پشت پرده این خودکشیها چیست؟ عمل خودکشی به دلایل مختلفی صورت میگیرد که مهمترین دلایل آن مسایل اجتماعی و مربوط به ساختار و نهادهای اجتماعی است. متاسفانه متخصصان روانشناس و... دلایل خودکشی را به انگیزههای روانی و شخصی تقلیل میدهند که این اولین گام اشتباه در تحلیل این اتفاقات و حوادث وحشتناک است. منکر دلایل روانی و روانشناختی و شخصی نمیتوان شد، اما آیا کسی را که مدرسه یا یک مکان عمومی را به عنوان ابزار و محل نمایش اقدامش انتخاب میکند، میتوان با انگیزههای روانی و شخصی تبیین کرد؟! چرا در کنج اتاقش این کار را نمیکند؟ چرا بیرون از شهر در کمال آرامش و سکوت، خودش را از یک درخت آویزان نمیکرد؟! اما میبینیم که خودش را در مدرسه یا از پشتبام یک ساختمان در مرکز شهر و شلوغی آن یا بر روی پل عابر پرت میکند.
این افراد با این نوع اقدامات پیام و معناهای زیادی را به ما منتقل میکنند اما افسوس که عامه مردم به جای دریافت و درک این پیام و معناها، تنها تصاویر و فیلم این اتفاق را دریافت میکنند و رسانههایی که باید صدای اینگونه افراد باشند، تنها به عنوان خوراک خبری و نوشتههای سیاه شده بر روی کاغذهای بیجان، جهت افزایش مخاطبان خود از آن بهرهبرداری میکنند. از سویی دیگر دولتمردان هم تاکید میکنند علت خودکشی در دست بررسی است و هیچ وقت پرده از علت واقعی آن برداشته نمیشود و همچنان در پوشش ابهامبرانگیز باقی میماند.
خودکشیهای اخیر را میتوان به نوعی خودکشیهای پیامرسان نامید. در این نوع خودکشی فرد به دنبال نشان دادن خشم و عصبانیت خود است. در اینجا مرگ بیشتر از اینکه هدف باشد، وسیله است.
فردی که به دنبال خودکشی است، مکان خودکشی خود را آگاهانه انتخاب میکند و برای کارش هدف خاصی دارد. او میداند که با این کار، خود را رسانهای میکند. شبکههای اجتماعی و رشد روزافزون آنها مدعای عطش افراد مختلف جامعه به معروف شدن و دیده شدن است. در این شکل خودکشیهای پیامرسان، فرد آخرین اعتراضهای خود را نشان میدهد. فردی که هیچ چیز برای از دست دادن ندارد، به جز مرگ خودخواستهاش. در این روش فرد اعتراض بلند خود را به گوش جامعه و مسوولان آن میرساند.
این افراد شدیدا توسط خانواده و اعضای جامعه آزرده و خشمگین هستند و گاهی انقدر نجابت دارند که به جای اینکه خشم و غضب خود را علیه کسانی که آنها را ناراحت کردهاند به کار بگیرند از طریق نابودی خود، خشمشان را منتقل میکنند تا پیامی را حتی به دیگران برسانند. او میخواهد به جامعه بگوید که با او چه کردهاند و چگونه دیگران از مشکلات او غافل بودهاند. او در بین خانواده و شهرش خود را غریب و بیپشتیبان میبیند. از اینکه دیگران او را نمیبینند و به او توجه نمیکنند، ناراحت و دلگیر است. کسی غمخوار او نیست و نمیداند چه کند. تنها میشود و به یک استیصال میرسد. در این حالت مکانی عمومی را انتخاب میکند تا خودش را نابود کند. او با این کار، گاهی میخواهد وجدان جامعه را قلقلک دهد و با مرگ خاموش خودش مرگ جامعه و ساختارها و نهادهای آن را به گوشهای ناشنوای ما برساند تا بلکه صدایش را که به گوش خانواده و اطرافیانش نرسیده به گوش جامعه و دولتمردان برساند. خودکشی در این سنین یک فریاد بر آمده از وجود است. فریادی که مدتها خاموش مانده و به این شکل نمایان میشود و این بسی دردناک و سخت باور است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد