4 - 08 - 2017
وضعیت قرمز نرخ بیکاری جوانان
در شرایطی که بیکاری این روزها به بحرانی ملی در کشور تبدیل شده و بخش عظیمی از این بیکاران فارغالتحصیلان دانشگاهی هستند، همواره این سوال مطرح است که علت روند رو به رشد بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی چیست.
بحث بحرانی شدن بیکاری موضوعی است که همواره مورد نقد کارشناسان اقتصادی قرار میگیرد. کارشناسان بازار کار عقیده دارند به همان میزان که فضای اشتغال کشور دچار تحولات اساسی نسبت به دهههای گذشته شده به همان میزان نیز دچار آسیبهای جدید شده است. آمارها حکایت از بیکاری حدد ۵/۴ میلیون نفری فارغالتحصیلان دارد. اما دلایل بحرانی شدن بازار کار تحصیلکردهها چیست.
۱- جمعیت دارای تحصیلات عالی بعد از انقلاب ۱۴ برابر شد که این میزان برای مردان حدود ۱۰برابر و برای زنان ۲۳ برابر است اما ظرفیتهای بازار کار به عقیده کارشناسان اقتصادی و بازار کار نه تنها پیشرفت چندانی برای پذیرش سیل متقاضیان کار نداشته، بلکه در مواردی پسرفت نیز داشته است.
۲- جامعه برای جستوجوی بهتر کار از سطح تحصیلات کاردانی در دهه ۶۰ به سمت تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد در دهه ۹۰حرکت کرده است. این مساله علاوه بر اینکه سطح توقعات جامعه از کار و اشتغال را تغییر میدهد، شاغل شدن افراد را پیچیدهتر میکند که خود دلیلی بر بروز بحران بیکاری برای فارغالتحصیلان است.
۳- طی یکی دو دهه گرایش شدیدی به برخی رشتهها مانند بازرگانی، حقوق، مهندسی، رشتههای گروه بهداشت و پزشکی، کشاورزی، کامپیوتر، دامپزشکی، علوم تربیتی و... شکل گرفت که نتیجه آن انباشت تقاضای کار برای فارغالتحصیلان این رشتهها، دشوارتر شدن ورود به بازار کار و در نتیجه دامن زدن به بیکاری کارجویان جوان است. ۴- آمارها نشان میدهد تمایل به تحصیل در برخی از این رشتهها به صورت تصاعدی و چشمگیر افزایش یافته است. به عنوان نمونه متقاضیان تحصیل در رشتههای گروه بهداشت و پزشکی ۱۷ برابر شده اما آیا بازار کار برای همه این افراد جا دارد؟
۵- با وجود بیمیلی بیشتر فارغالتحصیلان به تحصیل در برخی رشتهها مانند زیرگروههای خدماتی، نرخ بیکاری افراد فارغالتحصیل در این رشتهها از سال ۶۵ تا ۹۰ کاهش یافته و در سالهای گذشته این رشتهها از بازار کار بهتری برخوردار شدهاند. بنابراین نامتوازن بودن تحصیل در رشتههای مختلف نیز دلیلی بر مسالهدار شدن اشتغال کارجویان تحصیلکرده است.
۶- برخی گروههای تحصیلی مانند کشاورزی، دامپزشکی و علوم تربیتی دارای بالاترین درصد بیکاران هستند که دلایل گوناگونی دارد. اساسا در ایران، هیچگونه پایش و تحقیقی از وضعیت بازار کار رشتههای دانشگاهی توسط دولت یا خود دانشگاهها صورت نمیگیرد و افراد بدون هرگونه اطلاعی از بازار کار آینده رشتههای تحصیلی، وارد دانشگاهها میشوند. متاسفانه در حال حاضر هیچگونه بانک اطلاعاتی قابل اعتنایی از وضعیت بازار کار، نیازها، وضعیت جذب دانشجو، آینده شغلی کارجویان و اطلاعات مهم و کلیدی از این دست وجود ندارد و انتخابها باید با چشمانی بسته انجام شود. ۷- رشتههای تحصیلی دانشگاهی توسط خود جوانان نیز اغلب براساس نیازسنجی بازار کار صورت نمیگیرد و افراد براساس پارامترهای دیگری مانند علاقه شخصی، رشته دانشگاهیشان را انتخاب میکنند. این مساله باعث میشود درصد قابل توجهی از کارجویان در زمان جستوجو برای شغل، با مشکلات جدی مواجه شوند؛ هرچند علاقه و گرایش به رشته تحصیلی باعث ایجاد انگیزه در افراد برای تحصیلات میشود و بدون علاقه کاری پیش نمیرود ولی در شرایط فعلی بازار کار، باید تلفیقی از علاقه و بازار کار رشتهها را دنبال کرد. ۸- به دلایل نامعلوم نرخ مشارکت اقتصادی افراد دارای تحصیلات عالی از ۹/۶۸ درصد در سال ۶۵ به ۴۸ درصد در سال ۹۰ کاهش یافته که معنای آن سرگشتگی و بیبرنامگی درصد قابل توجهی از افراد تحصیلکرده درباره آینده خود است.
۹- بیکاری افراد دارای تحصیلات عالی در فاصله سالهای ۶۵ تا ۹۰ چهار برابر شده است؛ با این حال دانشگاهها همچنان به روند جذب دانشجو ادامه میدهند و صف متقاضیان ورود به دانشگاه هم برقرار است. همچنین شاید زمان آن رسیده باشد که بخش قابل توجهی از تحصیلات پس از دیپلم متوسطه به سمت رشتههای فنی و مهارتآموزی سوق پیدا کند.
۱۰- اگر قرار است دانشگاهها به روال رقابتی جذب دانشجو ادامه دهند، یکی هم باید برای بازار کار فارغالتحصیلان دانشگاهها، برنامهریزی کند به نحوی که یا پذیرش میلیونی دانشجو تا چند سال متوقف شود یا اینکه فرصتهای جدید شغلی برای ورود افراد به بازار کار فراهم شود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد