20 - 06 - 2018
وطن
نادر ابراهیمی ۱۴ فروردین سال ۱۳۱۵ در تهران بهدنیا آمد. نادر ابراهیمی تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش یعنی شهر تهران گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به دانشکده حقوق وارد شد. اما این دانشکده را پس از دو سال رها کرد و سپس در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به درجه لیسانس رسید. ارائه فهرست کاملی از شغلهای ابراهیمی، کار دشواری است. او خود در دو کتاب «ابن مشغله» و «ابوالمشاغل» ضمن شرح وقایع زندگی، به فعالیتهای گوناگون خود نیز پرداخته است. از جمله شغلهای او به کمک کارگری تعمیرگاه سیار در ترکمنصحرا، کارگری چاپخانه، حسابداری و تحویلداری بانک، صفحهبندی روزنامه و مجله و کارهای چاپ دیگر، میرزایی یک حجره فرش در بازار، مترجمی و ویراستاری، ایرانشناسی عملی و چاپ مقالههای ایرانشناختی، فیلمسازی مستند و سینمایی، مصور کردن کتابهای کودکان، مدیریت یک کتابفروشی، خطاطی، نقاشی و نقاشی روی روسری و لباس، تدریس در دانشگاهها و… میتوان اشاره کرد.در تمام سالهای پرکار و بیکار یا وقتهایی که در زندان بهسر میبرد، نوشتن را- که از ۱۵ سالگی آغاز کرده بود- کنار نگذاشت. در سال ۱۳۴۲ نخستین کتاب خود را با عنوان «خانهای برای شب» را در نشر روزبهان به چاپ رساند که داستان «دشنام» در آن با استقبالی چشمگیر مواجه شد تا سال ۱۳۸۰ علاوه بر صدها مقاله تحقیقی و نقد، بیش از ۱۰۰ کتاب از او چاپ و منتشر شده است که دربرگیرنده داستان بلند (رمان) و کوتاه، کتاب کودک و نوجوان، نمایشنامه، فیلمنامه و پژوهش در زمینههای گوناگون است. ضمن آنکه چند اثرش به زبانهای مختلف دنیا برگردانده شده است.نادر ابراهیمی چندین فیلم مستند و سینمایی و همچنین دو مجموعه تلویزیونی را نوشته و کارگردانی کرده و آهنگها و ترانههایی برای آنها ساخته است. او همچنین توانسته است نخستین موسسه غیرانتفاعی- غیردولتی ایرانشناسی را تاسیس کند که هزینه و زحمتهای فراوانی برای سفر، تهیه فیلم و عکس و اسلاید از سراسر ایران و بایگانی کردن آنها صرف کرد ولی چنانکه باید، شناخته و بهکار گرفته نشد و با فرارسیدن انقلاب و جنگ، متوقف شد.شعر «وطن» از آثار ماندگار نادر ابراهیمی است؛ شعری که توسط محمد نوری، خواننده فقید ایرانی خوانده شد و توانست در حافظه شنیداری شهروندان ماندگار شود.نادر ابراهیمی در ۷۲ سالگی پس از چندین سال دست و پنجه نرم کردن با بیماری بعدازظهر پنجشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۸۷ درگذشت.
ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس
چه سفرها کردهایم
چه سفرها کردهایم
ما برای بوسیدن خاک سر قلهها
چه خطرها کردهایم
چه خطرها کردهایم
ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود
رنج دوران بردهایم
رنج دوران بردهایم
ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود
خون دلها خوردهایم
خون دلها خوردهایم
ما برای بوییدن بوی گل نسترن
چه سفرها کردهایم
چه سفرها کردهایم
ما برای نوشیدن شورابههای کویر
چه خطرها کردهایم
چه خطرها کردهایم
ما برای خواندن این قصه عشق به خاک
رنج دوران بردهایم
رنج دوران بردهایم
ما برای جاودانه ماندن این عشق پاک
خون دلها خوردهایم
خون دلها خوردهایم
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد