14 - 12 - 2024
وفاق حاکمیت و مردم چرا و چگونه!؟
مهدی یزدانپرست*
حاکمیتها و حکومتها، زمانی به همراهی و وفاق با شهروندان میاندیشند که نخست از لحاظ مشروعیت سیاسی خود را نیازمند تایید آنها بدانند و در درجه دوم بودجه و تامین مالی حکمرانی را از طریق ملت تامین کنند و در سومین مرتبه برای پایداری احساس کنند به حمایت و تفوق مردم نیازمندند.
در این مجال کوتاه، سهگانه فوق را بررسی میکنیم.
۱- حاکمیتهایی که مشروعیت سیاسی را به اموری بیرون از جامعه انسانی پیوند میزنند مانند اراده الهی، طبیعت و… طبیعتا نیازمند شهروندان خود برای تایید مشروعیت نیستند و از همین جایگاه به مردم، نگاه شهروندی که برآمده از حقوق سیاسی مدرن و در برگیرنده حقوق بشر و شهروندی است، نداشته و به تبع آن، نیازی به وفاق با آنها در صورت فقدان آن، نخواهند داشت اما در دولت-کشورهای مدرن که تنها راه احراز مشروعیت سیاسی و استقرار نظام حکمرانی، اراده و رضایت مردمی خواهد بود، حاکمیت خود را وابسته به ملت (قوه موسس حقیقی) دانسته و همواره در مسیر وفاق و همدلی با مردم سعی و همت خود را به کار میبندد.
2- حکومتها برای اداره امور و تامین هزینههای حکمرانی
به صورت بسیار کلی و اجمالی از دو منبع میتوانند استفاده کنند:
الف- تامین مالی غیرمردمی، مانند معادن، منابع زیرزمینی مثل نفت و گاز و فلزات و تامین خارجی.
ب- تامین مالی مردمی (مناسبات بازار و مالیات و عوارض و…). اگر کشورها در تامین بودجه به تامین مالی غیر مردمی مانند منابع انرژی و معدنی متکی باشند خود را نیازمند مردم نمیبینند. چه شهروندان با آنان در وفاق و همدلی باشند و چه نباشند، حکمرانان معمولا منابع کافی برای تمشیت امور در اختیار خواهند داشت و خود را بینیاز از ملت تصور خواهند کرد و از همین رو نسبت به آنها پاسخگو نیز نخواهند بود و بالعکس اگر به منابع مردمی نیازمند باشند چارهای جز وفاق با آنها ندارند.
3- در آخر موضوع بسیار مهم بقا و ادامه حیات حکمرانی است.
حاکمیتهایی که مشروعیت سیاسی و تمشیت امور حکمرانی را مرتبط و متصل با اراده و تایید و همیاری شهروندان نمیدانند، جز در موارد معدودی مانند جنگ، بقای خود را نیز به رضایت و همکاری مردم وابسته نمیدانند چراکه بقای حکمرانی در گرو استمرار مشروعیت سیاسی و توان اداره امور جاری کشور خواهد بود و زمانیکه مردم در این دو موضوع حیاتی نقش نداشته باشند و بیاثر پنداشته شوند، در امر بقا نیز جایگاهی نخواهند داشت و حاکمیت با اتکا به مشروعیت و منابع مالی غیر مردمی، حلقه کوچکی را تحت عنوان وفاداران به نظام سیاسی، دور خود جمع کرده و با تیمار آنان از طرق ویژهخواری مالی و اقتصادی و اعطای قدرت سیاسی و نظامی، با اتکا به کاریزمای فردی یا نهادی سپر روزهایی میکنند که امر بقای مشروعیت مسالهساز میشود. با توجه به سطور فوق و همچنین سرعت اتفاقات تا حدودی پیشبینینشده این روزها در غرب آسیا (خاورمیانه) بهخصوص اوضاع سوریه و سقوط حکومت حزب بعث، بار دیگر این امر به ذهن متبادر میشود که هیچ مامنی برای حکومت، برتر و پرفایدهتر از اتحاد و وفاق با هویت جمعی شهروندان وجود ندارد و این امر تنها در گرو اموری مانند به رسمیت شناختن حقوق شهروندی ملت و تضمین آزادیها و حقوق بنیادین، گردش آزاد اطلاعات، دوری از سختگیریهای غیرضروری و جانبداری و همچنین رعایت رواداری و زمینهسازی امنیت و رفاه خواهد بود.
*پژوهشگر حقوق اساسی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد