16 - 03 - 2020
پرتره: میخائیل گورباچف
ساجده عرفانی- نام گورباچف برای مخاطب ایرانی پیش از هر چیزی یادآور نامه معروف امام خمینی به او و هشدارش درباره مرگ کمونیسم است. در کتابهای تاریخی که تدریس میشود هیچگاه دقیقا بیان نمیکنند که گورباچف کیست و کجای تاریخ جهان ایستاده. ورنر هرتزوگ- فیلمساز آلمانی- سه بار در یک بازه زمانی ششماهه با آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی دیدار میکند و حاصل آن دیدارها فیلم «ملاقات با گورباچف» است که امسال در جشنواره سینما حقیقت اکران شده. گورباچفی که برایش تولد ۸۷ سالگی میگیرند و یک شکلات بزرگ که نامش روی آن حک شده از لندن سفارش دادهاند. او حالا یک پیرمرد موقر است که جلوی دوربین داستان زندگیاش را به یاد میآورد. دهکده کودکیها و قبرستان خانوادگیشان تا ورود بدون آزمونش به دانشگاه. پیدا کردن رایسا، عشق جاودان زندگیاش، تا مرگ چرچنکوی ضعیف و بیمار و آغاز رهبریاش بر اتحاد جماهیر شوروی. فیلم روی مرز زندگینامه و جستار در حرکت است. گاهی به خصوصیترین لحظات زندگی او سرک کشیده، گاهی دنیا را یکجا با هم دیده. زمانی که سلاحهای هستهای روزهای نخست تولدشان بود و آمریکا و شوروی در جنگی سرد باهم به سر میبردند نمای دوری از جهان را میبینیم که دوقطب آن برای خلع سلاح با هم مذاکره میکنند. دوران گورباچف شروع پایانی برای تنشهای شرق و غرب بود. فیلم «ملاقات با گورباچف» مروری است بر آنچه پاییز ملتها خوانده میشود. هرتزوگ و دستیارش- آندره سینگر- تصاویر دست اولی از فروپاشی دیوار برلین، حادثه چرنوبیل و نیز مراسم تشییع رهبران سابق کمونیسم جمعآوری کردهاند. گورباچف جسم بیماری دارد ولی با آرامش و طنز همه آن تصاویر را شرح میدهد و البته افسوسی همیشگی از فروپاشی کمونیسم برای او باقی مانده است. در فیلم پشت صحنه لحظه استعفا کردن او را میبینیم؛ وقتی رسانهها وادارش میکنند تا مقابل دوربین امضای استعفایش را امضا کند ولی او سرسختتر از این است که به خواسته رسانهها تن دهد. ناگهان از آن همه هیاهوی جهان بیرون به رایسا- همسر گورباچف- برمیگردیم. او در پاسخ به هرتزوگ درباره مرگ رایسا میگوید وقتی رایسا مرد من هم مردم. قاب عکس بزرگی از جوانی او در خانه گورباچف هست که احتمالا در سالهای اولیه آشناییشان گرفته شده. آشنایی آن دو در سالهای دانشگاه بوده و پس از آن همیشه کنار یکدیگر دیده شدهاند تا وقتی که سرطان خون رایسای جوان را از میخائیل برای همیشه دور میکند. هرتزوگ از گورباچف میپرسد دوست دارد روی سنگ قبرش چه بنویسند و او جواب میدهد: برای سنگ قبرم چیزی در نظر ندارم ولی روی سنگ قبری چیزی دیدم که خاطرم مانده. روی آن قبر نوشته شده بود «ما سعی کردیم»؛ من هم میخواهم همین را بگویم؛ ما سعی کردیم.

لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد