6 - 01 - 2020
پرویز تاییدی درگذشت
پرویز تاییدی که به نوعی از بانیان تئاتر تلویزیونی در ایران است و سابقه طولانی در تدریس، ترجمه و نویسندگی عرصه فرهنگ و هنر به ویژه سینما و تئاتر را در کارنامه کاری خود به ثبت رسانده، دیروز در ۸۱ سالگی به خاطرهها پیوست.
این هنرمند فقید با ترجمه کتاب «کار هنرپیشه بر نقش» اثر استانیسلاوسکی تاثیر بسزایی در زمینه آشنایی بازیگران تئاتر ایران با یکی از روشهای مطرح بازیگری جهان داشت و در این راستا کتاب «تئوری استانیسلاوسکی در پرورش هنرپیشه» را به هم به نگارش درآورد.
او کارگردانی فیلمهایی چون «آخرین مهلت» و «حمله خرچنگها» را بر عهده داشته و در عرصه فیلم کوتاه نیز آثاری همچون «بناهای تاریخی ایران»، «هنر فرش ایران»، «خاک»، «باد» و «آتش» را ساخته است.
از فعالیتهای زندهیاد تاییدی در عرصه ترجمه نیز میتوان به «شبهای کابیریا» اثر فدریکو فلینی، «سکون» اثر اینگمار برگمان، «توده هیزم» اثر آگوست استریندبرگ، «فرشته آبی» اثر یوزف فوناشترنبرگ و «همشهری کین» اثر اورسن ولز اشاره کرد.
تاییدی متولد ۱۳۱۶ در تهران بود. او تا پایان دوره دبیرستان در تهران درس خواند و کار هنری را در دبیرستان و با تئاترهای مدرسهای آغاز کرد. او دارای مدرک کارشناسی ارشد سینما از آلمان بود. او فعالیت هنری را با کارگردانی، بازیگری نویسندگی تئاترهای تلویزیونی آغاز کرد. از دیگر فعالیتهای او میتوان به تدریس در دانشکدههای هنرهای دراماتیک، دانشکده سوره و ترجمه آثار نمایشنامهنویسان مشهور جهان اشاره کرد. بعدها زیر نظر پروفسور دیویدسن، که از آمریکا آمده بود و در انجمن ایران و آمریکا کلاسهای بازیگری دایر کرده بود، الفبای بازیگری به شیوه استانیسلاوسکی را آموخت. اولین نقش عمدهاش در تئاتر در نمایش «پدر» آگوست استریندبرگ بود. از دیگر نمایشهایش میتوان به نمایشهای «زیبای بیاعتنا» و «آخرین نوار کراپ» اشاره کرد. بعد در دوبله چند فیلم شرکت کرد. سپس به آلمان رفت و پس از گرفتن فوق لیسانس از آلمان به ایران بازگشت و به تدریس رشتههای بازیگری، فن بیان و کارگردانی در دانشکدههای هنرهای دراماتیک مشغول شد. همچنین به تهیه و کارگردانی تئاترهای تلویزیونی و صحنهای و ساختن فیلمهای مستند و داستانی در تلویزیون پرداخت. در زمینه ترجمه کتابهای تئاتر و سینما نیز فعالیت میکرد.
او در پروندهاش ترجمه کتاب بازیگری استانیسلاوسکی را در کارنامه دارد. او در مصاحبهای با خبرآنلاین در مورد ترجمه این کتاب اینطور توضیح داده بود: «ببینید حرف استانیسلاوسکی این است که هرکس استعداد بازیگری داشته باشد، بازیگر خوبی میشود. اصلا این هنرمند سیستم خود را از همین بازیگران اقتباس کرده است. در ایران هم هنرپیشههایی مثل مشایخی و انتظامی را داریم که درس این کار را نخوانده بودند ولی هنرپیشههای خوبی بودند. البته این افراد بعدا از سوی وزارتخانه بورسیه شدند و آمدند در دانشگاه مدرک گرفتند. استانیسلاوسکی از ۱۴ سالگی کار تئاتر میکرد. در خاطرات خود میگوید: «یک نمایش روی صحنه میرفت که هنرپیشه آن «چپچین» بود. هر شب میرفتم و این نمایش را میدیدم. یک بار نشستم و فکر کردم من تا به حال ۱۰۰ اجرا از این نمایشنامه خاص دیدهام. تمام جزییات این یکی اجرا را هم از بس دیدهام حفظ شدهام. پس به خاطر اجرا و داستان به تماشای نمایش نمیروم. فهمیدم که مسحور اجرای چپچین هستم چون بازی او با همه فرق دارد. هنرپیشههای دیگر بازی میکنند یعنی اداهایی درمیآورند و میمیک میآیند ولی این هنرپیشه کاراکتر را بازی میکند. داد نمیزند ولی صدایش میرسد. فهمیدم این رئالیستی است که جادو میکند.
سیستم رئالیسم روسی استانیسلاوسکی، معتقد است بازیگر باید نقش را زندگی کند. ولی همین طور هم نیست که به دانشجو بگویی برو نقشت را زندگی کنی. او یک آدم دانشگاهی بود. باید این زندگی کردن را گام به گام به دانشجو یاد داد. درس اول میگوید هنرپیشه باید چشمها، گوشها، دستها و همه اعصابش را به نقش بدهد. بعد یک اتود میدهد که بازیگر آن را بازی کند. این تمرینها خیلی سخت است و هرکسی از عهده آن برنمیآید. برای همین است که همان اول به دانشجوها میگوییم، میبینی اگر نمیتوانی، از درس خواندن در این زمینه صرفنظر کن. چون نمیشود بدون استعداد کار را دنبال کرد. البته نمونههایی داشتهایم که با استعداد کم و با پشتکار بسیار زیاد و تمرینهای سخت موفق شدهاند. نمونهاش بین هنرمندان حاضر موجود است. یکی از آنها را دوستان مدرس بنده رد کرده بود. یعنی گفته بودند که هیچ وقت نمیتوانی موفق شوی. آمد پیش من و با تمرین سخت توانست از عهده یادگیری برآید. گفتم بیا و نقش را با همین حالتهای خودت بازی کن. یکی از نمایشنامههای مهم بکت بود. حالا هم دارد کار میکند و موفق است.»
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد