24 - 09 - 2024
پرچم نسل نو در گردشگری خوراک بالاست!
احسان میرابزاده*
گردشگری خوراک و نوشیدنی در ایران دارای ظرفیتهای فراوان و کشفنشدهای است. جهان طعمها و مزهها در ایران به دلیل تنوع فرهنگی که برگرفته از تاریخ چندهزار ساله و گوناگونی اقوام است و نیز جغرافیای طبیعی فلات ایران، آنقدر غنی است که باید به عنوان یک دارایی نامشهود و یک مزیت ملی مغفول مانده در صنعت گردشگری به آن نگاه کنیم. گردشگری خوراک و نوشیدنی در ایران، آنقدر قدرت دارد که میتواند بدون هیچگونه تسهیلات دولتی، کارآفرینی و اشتغالزایی ایجاد کرده و بر تولید ناخالص ملی به طور چشمگیری بیافزاید. این حقیقت را به خاطر بسپارید که حسب اعلام سازمان جهانی گردشگری، یکسوم از هزینه گردشگران در مقصد صرفا برای خوراک و نوشیدنی است.
در ایران و از سالهای آغازین دهه 90 خورشیدی، شاهد بودیم که دو نسل میدان اقتصادی جدید و موفقی را در صنعت گردشگری ایران گشودند؛ میدانی که خلاقیت، دانش، مهارت و رقابت آزاد در آن حرف نخست را میزند و ماهیتا در آن از رانت خبری نیست. این دو نسل، از دیدگاه نگارنده آخرین نسل متولد پیش از انقلاب (40سالهها) و نسل جوان متولد پس از انقلاب (20 و 30سالهها) بودند که دوشادوش هم، کافه و رستوران را تبدیل به مقاصدی برای گردشگری شهری کرده و نهتنها موجب شدند تا درآمد کشور از هر گردشگر ورودی و به تبع آن تولید ناخالص ملی تا سال 1396 رشد کند بلکه سهم گردشگری خوراک و نوشیدنی در سبد تفریحات و نیازهای خانواده شهری ایرانی هم بزرگ و بزرگتر شد.
همزمان با امضای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال 1393 خورشیدی تا سال 1396، شاهد روند کاهشی تورم و رونق نسبی گردشگری ورودی در آن سالها بودیم که درنتیجه بخش گردشگری خوراک و نوشیدنی توانست رشد عمودی و تندی را ثبت کند. در این سالها، این نوع از گردشگری به دلیل حضور نسل جدیدی از سرمایهگذاران، کارآفرینان و شاغلان که تقریبا همگی متعلق به دو نسل جوان و نسبتا جوان پیش گفته بودند با شناخت نیازهای جامعه امروز ایرانی، فضای جهانی، اینترنت، فناوری و درک خصوصیات «مهماننوازی» و «هنرمندی» که در نقشه ژنتیکی ایرانیان وجود دارد، توانست نمونهای موفق از پیشرفت در صنایع خدماتی را برای ایران ثبت کند. این نسلهای نواندیش، کافهها و رستورانها و بخشهایی از تاسیسات گردشگری نظیر مجتمعهای گردشگری، بومگردیها و… را با هوشمندی به فضای تنفس شهروندان و پناهگاهی برای دوری از استرسهای روزانه و تنشهای سیاسی تبدیل کرده و به این مکانها مفهومی انسانی بخشیدند. هرچه برجها بلندتر و خانهها کوچکتر و ترافیک بیشتر و زندگی ما شهریتر و نزاعهای سیاسی پیچیدهتر، نتیجه آن میشود که نیاز به معاشرت روزافزون میشود و چون فضاهای عمومی شهر برای معاشرت متنوع نیست، همنشینی شهروندان به کافهنشینی یا رستورانگردی محدود میشود.
درواقع انعطافپذیری در برداشت از مفهوم و کاربرد «کافه» و «رستوران» توانست این ظرفیت اجتماعی و فرهنگی را به نفع جامعه فعال و فضای شهرها را تلطیف کند.
نگارنده به عنوان یک فرد مطلع بیان میکند که هیچ بخش از صنعت گردشگری ایران و هیچ بخش از صنایع تولیدی و خدماتی ایران طی 13سال گذشته و چهبسا از ابتدای انقلاب تاکنون، چنین پیشرفتی را در یک بازه زمانی کوتاه و بدون تسهیلات دولتی تجربه نکردهاند. رشدی که هرچند محسوس و قابل مشاهده است اما به دلیل عدم وجود حساب اقماری گردشگری، قابل اندازهگیری دقیق نیست. این رشد اما طی دو سال اخیر (از پاییز 1401) با موانع متعددی دست به گریبان بوده است که بر کیفیت و سرعت آن تاثیر منفی محسوس گذاشته تا حدی که لطمه فراوانی به سرمایهها، شاغلان و توسعه گردشگری خوراک و نوشیدنی در ایران زده و حتی شاهد مهاجرت برخی فعالان این بخش به کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس، استرالیا و… هستیم. مهمترین این موانع عبارتند از:
1- پلمبهای مکرر و بیرویه به ویژه طی دو سال اخیر که تهدیدکننده امنیت کسبوکار (چه در بخش سرمایهگذاری و چه در بخش کارگری) بوده است.
2- تورم مواد غذایی
3- افزایش اجارهبها
4- کاهش ارزش پول ملی و افزایش هزینه تجهیزات
5- مالیات ستانی بیقاعده و غیرمنصفانه
6- ایرانهراسی
برای درک بهتر اهمیت گردشگری خوراک و نوشیدنی، مثالی از کشور چین راهگشاست. پیشبینی میشود با تمرکز این کشور بر گردشگری خوراک، بازار گردشگری آشپزی چین تا سال ۲۰۳2 به ۲۴میلیارد دلار در سال برسد
(تقریبا 5/4برابر سال 2023) و این به دلیل درک عمیق سیاستگذاران آن کشور از فرهنگ منحصربهفرد غذایی چین طی هزاران سال و باور داشتن آنها به صنعت گردشگری است. آنها، ارزشمندی این مزیت ملی را برای صنعت گردشگری خود و جذابیت آن را برای مردمان جهان به خوبی درک کردهاند. چینیها، دارند از آب
کره میگیرند.
آنها میخواهند مقصد اول گردشگری جهان شوند و برای رسیدن به این هدف، علاوه بر اینکه مشغول تقویت حداکثری زیرساختهای شهری، تسهیلسازی برای فعالان گردشگری، اینترنت قدرتمند و گسترش خدمات دیجیتال هستند بر گردشگری خوراک نیز تمرکز کردهاند. براساس گزارش شورای جهانی سفر و گردشگری، چین تا سال 2032 با رساندن سهم تولید ناخالص داخلی خود در بخش توریسم به 9/3تریلیون دلار، به قدرتمندترین و بزرگترین بازار مسافرتی جهان تبدیل خواهد شد.
چینیها با درک اینترنت آزاد به عنوان ابزاری قدرتمند برای تبلیغات و بازاریابی جهانی در جهت برندینگ کشور خود، از طریق وبلاگنویسان غذا تورهای غذایی در مناطق مختلف چین را در پلتفرمهای اجتماعی نظیر فیسبوک، اینستاگرام و یوتیوب تبلیغ میکنند تا گردشگران داخلی و خارجی، مقاصد خود را برای تعطیلات براساس خوراکهای محلی انتخاب کنند.
* پژوهشگر و نویسنده میراث فرهنگی گردشگری و صنایعدستی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد