29 - 11 - 2022
پس از دمشق نوبت به بغداد میرسد؟
نارضایتی، اعتراض و به دنبال آن درگیری و خشونت و ناامنی، روزبهروز در عراق بیشتر میشود تا جایی که دولت مرکزی از سر ناچاری برای تامین آرامش و قدرت، دست به دامن ارتش شده است.
نوری المالکی، نخستوزیری که حتی نزد شیعیان هم مخالفان زیادی دارد پس از ناتوانی در خاموش کردن اعتراضهای چند ماه اخیر، انگشت روی واقعیتی میگذارد که به باور بسیاری از تحلیلگران اوضاع خاورمیانه، از یکی دو سال پس از سرنگونی صدام، به آتش زیر خاکستر میمانست.
مالکی در سخنانی هشدارآمیز و در عین حال میهنپرستانه میخواهد در نقش رهبری که تمامیت ارضی و تنوع دینی و نژادی را به عنوان اصول اساسی حکومتش میداند ظاهر شود ملت عراق را از خطر بروز جنگ داخلی به تعبیری میترساند.
در سالهای حکومت دیکتاتوری صدام که سنیهای اقلیت زمام امور کشور را در دست داشتند، صداها در گلو خفه میشد و آنهایی که به شرایط ناعادلانه کشور اعتراض داشتند یا نابود میشدند یا در زندانها میپوسیدند و عدهای هم به عنوان تبعیدی، بیشتر در ایران، روزگار میگذراندند و آنهایی که در عراق مانده بودند زیر سلطه حزب بعث به غیر از گروهی خاص روزگار میگذراندند.
سرنگونی صدام اگرچه یک رویداد خوشحالکننده و بالقوه رهایی بخش برای عراقیها بود اما رفتهرفته، اختلافات مذهبی، نژادی و جدل بر سر قدرت، چهره خشن و ویرانگر خود را نمایان ساخت تا جایی که امروز به غیر از حکومت خودمختار کردستان، آن هم به لطف بهرهمندی از نفت، حکومت مرکزی تحت تسلط شیعیان، خواسته یا از سر اجبار و ناتوانی از عهده اداره عراق پس از صدام برنیامده است.
آنچه این روزها در عراق میگذرد، حاصل دستکم ۵۰ سال حکومتهایی است که با ایدئولوژیهای مختلف و به لطف پول برآمده از نفت، هر کدام به نوعی خاص حتی با برگزاری انتخابات، با ضرب و زور و یا روشهایی یکسونگرانه و در یک کلام در بسیاری از موارد دیکتاتوری مابانه زمام امور را در دست گرفتهاند. شرایط کنونی عراق بهگونهای انکارناپذیر با آنچه در سوریه میگذرد ارتباط دارد؛ از ترس گسترش جنگ در منطقه، اینک در عراق به واقعیت نزدیک میشود.
از طرف دیگر اختلافهای قبیلهای، نژادی و مذهبی که قرار بود با سرنگونی صدام جای خود را به اتحاد، مساوات و سازندگی بدهد، روزبهروز پیامدهای مخرب خود را نشان میدهد، از سویی نفت به عنوان یک نعمت خدادادی، سالهاست که اقتصاد عراق را میچرخاند. در دوران صدام پولهای نفتی بیشتر خرج جنگ و دشمنی با همسایگان میشد و امروز پس از ۱۰ سال از سقوط او، بحث استفاده بهینه و منصفانه از ثروت نفت به اختلافات کهنه قومی، نژادی و مذهبی دامن میزند.
در کنار همه این واقعیتها به دلیل ناتوانی دولت مرکزی و بیرون ماندن احزاب و شخصیتهای وابسته غیرشیعه، روزبهروز شکاف میان مردم عراق گستردهتر میشود و در این میان، گروههای مسلح، مخالف و وابسته به باقیمانده حزب بعث از یکسو و افراطیها و القاعده از طرف دیگر، با استفاده از ضعف دولت مرکزی و چند دستگیهای موجود به این آتش دامن میزنند. ادامه ناآرامیهای عراق، خطر جنگ داخلی و چه بسا تجزیه را در پی خواهد داشت که با توجه به اوضاع سوریه، خاورمیانه را بیش از پیش به پرتگاه میکشاند و این سوال را پیش میآورد که پس از دمشق نوبت
بغداد میرسد؟
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد