18 - 03 - 2025
پوتین واقعا منزوی شده است؟
گروه بینالملل- هنگامی که کشورهای غربی پس از تهاجم سال 2022 به اوکراین، تحریمهایی را علیه روسیه اعمال کردند، بسیاری پیشبینی کردند که مسکو با انزوای عمیق بینالمللی مواجه خواهد شد. با این حال، روسیه به جای عقبنشینی از صحنه جهانی به طور تهاجمی تعاملات دیپلماتیک، اقتصادی و امنیتی خود را فراتر از اروپا و ایالاتمتحده متنوع کرده است. در واقع این تغییر، روابط مسکو را با چین، هند، خاورمیانه، آفریقا، آمریکای لاتین و آسیای جنوبشرقی تقویت کرده و ثابت میکند که اگرچه روسیه ممکن است از غرب جدا شده باشد اما از انزوا به دور است. طبق گزارشی که اندیشکده اروپایی مدرن دیپلماسی در این خصوص منتشر کرده است، پاسخ روسیه به تحریمهای غرب، یک چرخش استراتژیک به سمت مشارکتهای جایگزین بوده و از منابع عظیم انرژی، تواناییهای نظامی و اتحادهای سیاسی خود برای ایجاد روابط جدید استفاده کرده است. یعنی در حالی که بازار اروپا زمانی اصلیترین خروجی اقتصادی روسیه بود، جنگ در اوکراین جستوجوی مسکو برای کریدورهای اقتصادی جایگزین را تسریع کرد. در نتیجه، تجارت با چین افزایش یافته، روابط دیپلماتیک با آمریکای لاتین و آفریقا عمیقتر شده و مشارکتهای دفاعی با کشورهایی در آسیا و خاورمیانه تقویت شده است. به همین دلیل به گفته کارشناسان، این تغییر جهت، اهمیت روزافزون دیپلماسی شرق را در استراتژی جهانی روسیه نشان میدهد.
زمینه تاریخی و تغییرات استراتژیک
از لحاظ تاریخی، روسیه حضور قوی هم در اروپا و هم در آسیا داشته و نفوذ خود را بین این دو منطقه متعادل کرده است. با این حال، تحولات ژئوپلیتیکی دهه گذشته، بهویژه پس از سال 2014 با الحاق کریمه و تحریمهای غرب، روسیه را به سمت جستوجوی مشارکتهای جایگزین سوق داده است. قدرت اقتصادی رو به رشد چین، اقتصادهای تشنه انرژی جنوب و آسیای جنوبشرقی و پویاییهای در حال تغییر در خاورمیانه، زمینه مناسبی را برای تعامل شرقی روسیه ایجاد کرده است.
در این میان، چین به عنوان مهمترین شریک روسیه در شرق ظاهر شده است. رابطه بین مسکو و پکن دیگر محدود به معاملات اقتصادی نبوده و اکنون شامل همکاری نظامی، پروژههای مشترک انرژی و دیدگاه مشترکی برای یک نظم جهانی چندقطبی است. خط لوله سیبری، افزایش تجارت یوان-روبل و افزایش رزمایشهای نظامی در اقیانوس آرام، عمق تعامل آنها را نشان میدهد. در این میان در حالی که هر دو کشور استقلال استراتژیک خود را حفظ میکنند، همسویی آنها علیه نفوذ غرب، یک رابطه عملگرایانه و به طور فزایندهای متقابل را تقویت کرده است.
هند: ایجاد تعادل بین شرق و غرب
از سوی دیگر، هند همچنان یک بازیگر مهم در دیپلماسی شرقی روسیه است. با وجود روابط
رو به رشد دهلی نو با ایالات متحده و مشارکت آن در اتحاد QUADروابط روسیه و هند بهویژه در همکاری دفاعی و مشارکتهای انرژی همچنان شکوفاست. مشارکت هند در بریکس و سازمان همکاری شانگهای (SCO) نیز بستری را برای همکاری مداوم فراهم میکند. در واقع میتوان گفت مسکو، هند را به عنوان یک شریک کلیدی در متعادل کردن تسلط چین در آسیا و در عین حال حفظ عمق استراتژیک در منطقه هند و اقیانوس آرام میبیند.
خاورمیانه: گسترش نفوذ فراتر از آسیا
علاوه بر این چرخش روسیه به سمت شرق محدود به آسیای شرقی نیست. خاورمیانه به یک منطقه حیاتی تبدیل شده که مسکو نفوذ خود را در آن گسترش داده است. از عملیات نظامی در سوریه تا مشارکتهای انرژی با ایران و عربستان سعودی، روسیه خود را به عنوان یک بازیگر کلیدی در چارچوبهای امنیتی و اقتصادی منطقه قرار داده است. در این میان همکاری رو به رشد بین اوپکپلاس و روسیه، نقش رو به افزایش مسکو در بازارهای جهانی انرژی را برجسته و وابستگی آن به خریداران اروپایی را بیشتر کاهش میدهد.
آفریقا: تقویت روابط سیاسی و اقتصادی
آفریقا نیز به یک منطقه مهم در استراتژی دیپلماتیک جهانی روسیه تبدیل شده است. مسکو با داشتن روابط تاریخی که به دوران شوروی بازمیگردد، از روابط خود برای گسترش همکاریهای اقتصادی و نظامی در سراسر این قاره استفاده میکند؛ به طوری که روسیه حضور خود را در آفریقا از طریق معاملات تسلیحاتی، پروژههای زیربنایی و سرمایهگذاریهای انرژی تقویت کرده است. کشورهایی مانند مصر، الجزایر و آفریقای جنوبی نقشهای کلیدی در استراتژی آفریقایی روسیه ایفا میکنند، در حالی که مسکو همچنین با کشورهای غنی از منابع مانند سودان و جمهوری آفریقای مرکزی برای تامین منافع استراتژیک خود درگیر شده است. در این میان اجلاسهای روسیه و آفریقا این روابط را بیشتر تثبیت کرده است و مسکو خود را به عنوان یک جایگزین قابل اعتماد برای نفوذ غرب در این قاره معرفی میکند.
همچنین روسیه از مشارکت خود در آفریقا برای به چالش کشیدن هژمونی غرب استفاده میکند و از دولتهای این قاره از طریق کمکهای امنیتی و همکاری نظامی، حمایت میکند. این مشارکت رو به رشد به روسیه اجازه میدهد تا اهرم خود را در مجامع جهانی مانند سازمان ملل حفظ کند؛ جایی که کشورهای آفریقایی یک بلوک رایگیری قابلتوجه را نمایندگی میکنند.
آمریکای لاتین: یک متحد دیپلماتیک استراتژیک
لازم به ذکر است، آمریکای لاتین به یکی دیگر از نقاط کانونی در استراتژی دیپلماتیک روسیه تبدیل شده و فرصتی را برای مقابله با نفوذ غرب در قاره آمریکا فراهم میکند. روسیه روابط خود را با کشورهای کلیدی آمریکای لاتین، بهویژه ونزوئلا، کوبا، نیکاراگوئه و برزیل تقویت کرده و همکاریهای اقتصادی، نظامی و سیاسی را تقویت کرده است.
ونزوئلا به عنوان یکی از نزدیکترین متحدان روسیه در منطقه است و مسکو حمایت نظامی و اقتصادی قابلتوجهی از دولت مادورو، از جمله معاملات تسلیحاتی و سرمایهگذاریهای انرژی از طریق روسنفت، ارائه میکند. کوبا و نیکاراگوئه نیز روابط محکمی با روسیه دارند و از همکاری نظامی و حمایت دیپلماتیک در برابر سیاستهای ایالاتمتحده بهره میبرند. فراتر از این متحدان سنتی، روسیه همچنین از طریق بریکس و مشارکتهای تجاری گستردهتر بهویژه در بخش انرژی و کشاورزی با برزیل و آرژانتین نیز وارد همکاری شده است.
به گفته کارشناسان، مشارکت استراتژیک روسیه در آمریکای لاتین به این کشور اجازه میدهد تا در نیمکره غربی اعمال نفوذ کرده، تسلط ایالات متحده را به چالش بکشد و در عین حال بازارها و منابع جدید را تامین کند. علاوه بر این، آمریکای لاتین به عنوان یک منطقه کلیدی برای حمایت دیپلماتیک در سازمانهای چندجانبه عمل میکند؛ جایی که روایتهای روسیه در مورد مسائل جهانی اغلب در میان دولتهای منتقد سیاستهای غرب، طنینانداز میشود.
آسیای جنوبشرقی و قطب شمال: مرزهای جدید
از سوی دیگر مشارکت روسیه با کشورهای آسیای جنوبشرقی، بهویژه ویتنام، اندونزی و مالزی به طور پیوسته در حال رشد بوده است. این روابط حولمحور فروش تسلیحات، همکاری در زمینه انرژی هستهای و سرمایهگذاریهای زیربنایی متمرکز است. علاوهبراین، روسیه از منابع قطب شمال خود به عنوان امتدادی از استراتژی شرقی استفاده میکند و مسیر دریایی شمال را به عنوان یک مسیر ترانزیتی کلیدی برای بازارهای آسیایی قرار میدهد. با توجه به اینکه تغییرات آبوهوایی کشتیرانی قطب شمال را مقرون به صرفهتر میکند، کنترل روسیه بر این منطقه فرصتهای اقتصادی قابلتوجهی را ارائه میدهد.
یک تغییر استراتژیک بلندمدت
در نتیجه میتوان گفت، تغییر جهت دیپلماتیک روسیه به سمت شرق صرفا پاسخی به انزوای غرب نیست، بلکه یک حرکت حساب شده برای تامین آینده اقتصادی و استراتژیک مسکو است. در واقع این تغییر چیزی بیش از یک تعدیل موقت بوده و نشاندهنده یک دگرگونی اساسی در وضعیت جهانی روسیه است.
مسکو با تقویت مشارکتهای خود با چین، هند، آفریقا، آمریکای لاتین و خاورمیانه اثرات اقتصادی و سیاسی ناشی از تحریمهای غرب را کاهش داده است. تنوع صادرات انرژی روسیه، گسترش تجارت تسلیحاتی و مشارکت روبهرشد در پروژههای زیربنایی در سراسر جهان در حال توسعه، نشاندهنده تلاش گستردهتری برای تغییر شکل پویایی قدرت جهانی است. با این حال، چالشهایی نیز برای مسکو وجود دارد. به عنوان مثال روسیه باید روابط پیچیده، بهویژه با چین و هند را مدیریت کند زیرا هر دو کشور منافع استراتژیک خود را دارند که همیشه با اهداف مسکو همسو نیستند. علاوه بر این، محدودیتهای اقتصادی، وابستگیهای فناوری و تاثیرات بلندمدت تحریمهای غرب، خطرات مداومی را برای توانایی روسیه در حفظ ارتباطات جهانی خود ایجاد میکند.
باوجود این چالشها، بعید است که مشارکت روسیه فراتر از غرب کاهش یابد. جهان به سمت یک نظم چندقطبی پیش میرود، جایی که مراکز قدرت جایگزین – مانند BRICS و سازمان همکاری شانگهای – نقش مهمتری در حکمرانی جهانی ایفا میکنند. بنابراین چرخش روسیه به سمت شرق یک جزو کلیدی از این دگرگونی است و مسکو را به عنوان یک بازیگر اصلی در شکلدهی به چشمانداز ژئوپلیتیک آینده قرار میدهد.
در این میان در حالی که غرب ممکن است به تلاشهای خود برای منزوی کردن روسیه ادامه دهد، مسکو ثابت کرده که میتواند و راههای جدیدی برای نفوذ، تجارت و اتحادهای استراتژیک پیدا خواهد کرد. به عنوان مثال روسیه که از نظر دیپلماتیک به حاشیه رانده نشده است، فعالانه در حال ایجاد یک مسیر جهانی جدید است؛ مسیری که ممکن است در نهایت ساختارهای قدرت بینالمللی را در دهههای آینده دوباره تعریف کند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد