14 - 12 - 2022
پیمان قاسمخانی + هر کارگردانی= معجزه لبخند
تجربه ثابت کرده که پیمان قاسمخانی برای هر کارگردانی که فیلمنامه بنویسد، اعجاز میکند! از فیلم کمدی قدیمی «من زمین را دوست دارم» بهکارگردانی ابوالحسن داودی بگیرید تا سریالهای مهران مدیری و اخیرا رامبد جوان و سروش صحت. فیلمهای متفاوت، موفق و پرفروش «ورود آقایان ممنوع» ساخته رامبد جوان، «سنپترزبورگ» ساخته بهروز افخمی و همچنین «مکس» ساخته سامان مقدم نیز از دیگر معجزههای لبخندآمیز آقا پیمان است! اصلا هم کار ندارم که بهخاطر حسادت یا هر چیز دیگری بگویند او از کمدیها یا کمدینهای خارجی الهام گرفته یا میگیرد؛ مثال معروفی هم که میزنند، فیلم شاهکار «مارمولک» به کارگردانی همین کمال تبریزی که اغلب توسط عدهای، مغرضانه با فیلم «ما فرشته نیستیم»
(به انگلیسی: We’re No Angels) بهکارگردانی نیل جردن مقایسه میشود، نمیخواهم بگویم شباهتی میان این دو فیلم نیست اما این شباهت بیشتر شبیه به یک تاثیر و الهام طبیعی بر یک نویسنده بوده و به بهترین شکل کاملا ایرانیزه شده و پیمان قاسمخانی برخلاف ابراهیم حاتمیکیا کسی نیست که منکر تاثیر فیلمهای کمدی خوب بر ذهن و قلم خود بشود. حاتمیکیا قبلا درباره شباهت فراوان میان فیلم «آژانس شیشهای» خود با «بعد از ظهر سگی» (به انگلیسی: Dog Day Afternoon) بهکارگردانی سیدنی لومت گفته بود: «بعد از ظهر سگی را قبل از ساخت فیلم خودم ندیدم بعدا هم که آن را تماشا کردم، با فیلمی مواجه نبودم که بخواهد تاثیری روی من بگذارد!»
پیمان قاسمخانی قصهنویس ماهری است و این فقط به مهارت او در ژانر کمدی برنمیگردد، چون تجربه مشترک او با فیلم
«دختری با کفشهای کتانی» ساخته رسول صدرعاملی نیز بسیار چشمگیر بود. الغرض! بعد از سریال موفق «پژمان» ساخته سروش صحت، آقای خندهساز و خندهپرداز هنرمند، تازهترین فیلمنامه خود را با عنوان «طبقه حساس» به کمال تبریزی سپرده تا تجربه مشترک شیرین و موفق دیگری را با یکدیگر پشت سر بگذارند…
بهشت؛ made in china!
طبقه حساس نقطه حساس کارنامه کمال تبریزی است. یک فیلم کمدی استاندارد که از هر جهت که نگاه میکنی، نظیر ندارد. فیلمنامهای بکر و تازه، پر از موقعیتهای کمیک، دیالوگهای طنزآمیز و البته سرشار از احساس و عاطفه انسانی… انگار عرفان پنهان شده در نگاه کمال تبریزی در سکانس آخر فیلم به بهترین شکل ممکن آشکار میشود. سکانس تاثیرگذاری که رضا عطاران بعد از تحمل مشقتهای فراوانی برای جدا کردن مرد غریبهای که در قبر دو طبقه او و همسر از دست رفتهاش کشیده، بالاخره در طبقهای که جای اوست، قرار میگیرد و در یک دیالوگ دور از انتظار با گریهای که بازیگر همیشه درخشان، بسیار خوب از ایفای آن برآمده، به همسرش میگوید:
«دلم برات تنگ شده.» همینجاست که تماشاگر وامیماند آیا این همان مردی است که در سکانس بامزه مراسم همسرش در رستوران، با دوستان خودش مشغول خندیدن است؟! و بعد نوع قضاوت عوض میشود تا بفهمی با مردی طرف هستی که معتقد است:
تا خال لبت نقطه حساس وجود است
حساسترین منطقه در منطق مایی…
قصه مردی نیمهسنتی که بهدلیل غیرت یا علاقه زیادی که به همسرش دارد، قادر به پذیرش اتفاقی مرده دیگری در قبر دو طبقه خودش و همسرش نیست، به خودیخود و در همین یک خط آنقدر جذاب است که نشان از نبوغ پیمان قاسمخانی دارد. یک قصه کاملا ایرانی، با فضای ایرانی، کاراکترهای ایرانی و دنیای ایرانی…
مردی که بعد از درگذشت همسر خودش، هر شب، خواب او را میبیند و اگرچه تماشای روح همسرش با روح آن مرده غریبه در برزخ یا بهشت که در صحنهای نمادین و کنایی، خدمهای چینی با دوربینهای دیجیتال چینی دارد و همچنین افتادنهای پیدرپی از تخت، باعث خنده مخاطب میشود اما روزگار سختی را از سر میگذراند و درون تلخی دارد که نه سفر به چین، نه خواهر و دختران جیغجیغو! و نه دوستان خوشگذرانش باعث فراموشی آن میشود. طبقه حساس در واقع طبقه احساس است. احساس تلخ و گزنده مردی که نمیتواند به نبود همسرش عادت کند.
فیلم تازه کمال تبریزی از لحاظ فرم نیز بسیار خوشساخت است. نمایش متوالی سنگ قبرهای مختلف با شعرهای متنوع که هر کدام از لطافت و طنز خاصی برخوردارند نیز در همین فرم جا گرفته است. نمایش این سنگقبرها جدا از جذابیت فرمی، مخاطب را بیشتر در حال و هوای مضمون فیلم قرار میدهد و همچنین موسیقی پیمان یزدانیان که با استاپهای بهموقع تدوین همراه میشود، بهاضافه تیتراژ خلاقانه آغازین و پایانی یا پوستر فیلم که در آن عنوان فیلم این چنین نوشته شده است: «هسّاث»
بازی همه بازیگران فیلم چه بازیگران اصلی و چه بازیگران فرعی بسیار دیدنی است. بهخصوص که تعداد زیادی از صداپیشگان برنامه محبوب «کلاهقرمزی» هم در آن حضوری جذاب دارند.
رضا عطاران آنقدر در نقش خودش خوش درخشیده که باعث میشود غمگینیمان بابت جلوگیری از اهدای سیمرغ بلورین بهترین نقش اول مرد به
نوید محمدزاده برای فیلم «عصبانی نیستم» کمتر شود. چراکه بهترین جایگزین برای نوید قطعا رضا عطاران است. بازی هوتن شکیبا در نقش داماد کوچک رضا عطاران که از تمام اوامر پدر خانم خودش اطاعت میکند، شاهکارترین بازی فیلم است و معلوم نیست چرا در جشنواره فیلم فجر توجهی به آن نشد. بهاره رهنما در نقش یک زن خونسرد که چشمهایش را تازه لیزیک کرده و نمیتواند برای مرگ شوهرش گریه کند، بسیار دوستداشتنی شده، مخصوصا در صحنهای که مرد به او پیشنهاد ازدواج موقت میدهد و با لحن بامزهای میگوید: «دیوونه! دیوونه! خب برو خودتو به دکتر نشون بده!». محمدرضا فروتن هم برای اولینبار در نقش یک روحانی متفاوت ظاهر شده و با تغییر لحن صدای خود از عهده نقشش برآمده و در آخر آزاده صمدی در نقش دختر عطاران که برای اولین بار در یک نقش کمدی بازی کرده و مثل کارهای جدیاش موفق بوده است.
سکانسی که در قبرستان ابنبابویه فیلمبرداری شده، بسیار مبهوتکننده است؛ صحنهای که رضا عطاران با مُرده غریبهای که در کنار همسرش دفن شده (با بازی پیمان قاسمخانی) حرف میزند و در کنار موقعیت خندهدارش، از لحاظ ژانر وحشت هم قابل قبول است! گریم قاسمخانی در این صحنه بینظیر بوده و دور از جان او، کاملا شبیه به مُردههای توی مردهشورخانه است!طبقه حساس پیمان قاسمخانی بهاضافه کمال تبریزی، مساوی شده است با یکی از شاخصترین فیلمهای کمدی در تاریخ سینمای ایران… شک نکنید!
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد