5 - 01 - 2018
چه چیزی خیال معترضان را راحت میکند
گروه جامعه- با «مرگ بر روحانی» آغاز شد و با «روحت شاد رضاشاه» ادامه یافت. مشهد بود. بله شگفتانگیز است که مشهد بود. همین شش روز پیش. مردم به ناگه مشخص نیست سازماندهیشده یا بدون هماهنگی به خیابانها آمدند و علیه گرانی و دولت شعار سر دادند اما از روز بعد کل رویکرد اعتراضات تغییر کرد و به اعتراضات تند علیه ساختار حاکمیت تبدیل شد. قصه از کجا آغاز شد؟ هفته پیش بود که تخممرغ گران شد. طبق معمول همه اتفاقات ناگوار اجتماعی، اقتصادی چند روزی سیل جوکها و طنزها بود که با این موضوع ساخته شد. کمی پس از آن، بحث بودجه به سرعت در شبکههای اجتماعی مطرح شد؛ آنجا که تلگرام شد پلی برای آگاهی جمع زیادی از مردمی که در این سالها با این جزییات نمیدانستند بسیاری از بودجههای کشور به سمت منابع و سازمانهایی میرود که حتی مردم عادی از وجود آنها اطلاع هم نداشتند. همین موضوع به خشم مردم بیشتر دامن زد و نقدها و تحلیلهای زیادی در شبکههای اجتماعی و کانالهای خبری شکل گرفت تا جایی که رییسجمهور نیز از تریبونهای رسمی اعلام کرد نورافکن روی بودجه بیندازید و انتقادات خود را بیان کنید. اما کار از نقد گذشت و خشم ملت سرریز شد و خیابان را بار دیگر برای بیان مطالباتشان انتخاب کردند. تخممرغ و مباحث بودجه و گرانی شد تلنگری برای روشن شدن آتش زیر خاکستر جهت شروع تجمعات اعتراضی مردم. کسی فکرش را نمیکرد در عرض دو روز به شهرستانهای کوچک و متعدد برسد؛ شهرهایی که کسی در باورش نمیگنجید روزی فریادهای خود را در اعتراضات به گوش مسوولان برسانند. اما آنها هم آمدند و خواستههایشان را مطرح کردند. جنس خواستهها صرفا اقتصادی نبود. این خشم شعلهور شد تا انواع فشارها و محدودیتها و مشکلات عدیده اجتماعی و سیاسی و رفتارهای بینالمللی ساختار حاکمیت نیز مورد نقد معترضان قرار گیرد. حالا نزدیک به یک هفته از آغاز اعتراضات گذشته است و کسی نمیداند تا چه زمانی ادامه خواهد یافت یا متوقف خواهد شد اما دامنه آن ظرف سه روز پس از آن نسبت به روز اول گسترش یافت. به خصوص پس از تجمعات روزهای اخیر پایتخت در دانشگاه تهران و خیابانهای انقلاب و چهارراه ولیعصر و میدان فردوسی.
همه رویکرد معترضان مصائب اقتصادی نیست
ابوالفضل رحیمیشاد، جامعهشناس و فعال مدنی در تحلیل دلایل این تجمعات اعتراضی میگوید: رویکرد اولیه اعتراضها اقتصادی بود ولی بعدها به دامنههای دیگری کشیده شد. در واقع این تجمعات اگر سازماندهی شده نباشند و طیفی مشخص با اهداف روشن معترض نباشند، خواستهها به صورت شفاف و روشن مطرح نمیشود.
وی ادامه میدهد: اصلا میتوانیم بگوییم انگیزه تظاهراتها شرایط بد اقتصادی است اما معترضان دقیقا چه چیز قرار است از این تجمعات بگیرند و به دست بیاورند تا خیالشان راحت شود و به خانههای خود بازگردند؟
چه اتفاقی باید رخ دهد تا دیگر به خیابان بازنگردند
رحیمیشاد با تاکید بر اینکه مهم نیست ابتدا سازماندهی علیه دولت بوده یا خیر، میگوید: چون موضوعیت این اتفاق این نیست که چه کسی هماهنگ کرده. این نگاه قضایی است که نیروهای امنیتی و قضایی، خودشان بررسی میکنند انگیزهها چه بوده.
در واقع کار اجتماعی و جامعهشناسانه این نیست که بررسی کنیم چه کسی اول بار دستور برگزاری تجمع را داده است. مسالهای که دولت باید آن را بررسی کند، چیز دیگری است. حتی اگر بگوییم خب مشهد سازماندهی شده بوده، دیگر نمیتوان گفت همه ایران سازماندهی شده است و همه معترضان که به خیابان آمدهاند، صرفا مخالفان دولتند. در واقع جنس شعارها در مخالفت با دولت نیست.
این فعال مدنی، اجتماعی تصریح میکند: چنانچه به اصل نارضایتیها فکر نکنیم، هم به دولت و هم به مردم معترض آدرس غلط میدهیم. بنابراین اگر حالا از طریق تلگرام چند صد نفر برای اعتراض به خیابان میآیند، کمی بعد بیشتر میشوند و هزاران نفر میآیند. ریشه خواستهها و مطالبات و اعتراضها اقتصادی است اما چنانچه تصور کنیم فقط به دلیل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم معترضند، اشتباه است.
نباید القا کنیم گشایشی در زندگی اقتصادی مردم ایجاد شده
رحیمیشاد بیان میکند: روز گذشته آقای عباس عبدی تحلیلی نوشت مبنی بر اینکه الان وضعیت اقتصادی مردم بهتر از زمان احمدینژاد است. آن موقع مردم برای اعتراض بیرون نیامدند. من به شما میگویم این تحلیل آقای عبدی آدرس غلط دادن است. او میگوید تورم کم شده است. در حالی که اگر تورم کم شده اما چیزی بهبود پیدا نکرده است. در واقع صرفا در زندگی مردم، سرعت خراب شدن وضعیت کاهش پیدا کرده است. بر فرض اگر رضایتی هم از سوی مردم وجود داشته باشد، میگوید مشکل من از منفی ۱۰ تبدیل شده به منفی ۵٫ ولی هنوز شاخص زندگی من روی منفی است. این تغییر مثبت و دستاورد است؟
نباید این را القا کنیم که گشایشی در زندگی اقتصادی مردم حاصل شده است. رحیمیشاد تاکید میکند: دو بحث در خصوص تحلیل آقای عبدی مطرح میشود؛ یکی اینکه در زمان احمدینژاد فضای اجتماعی بسیار بسته بود و امکان اعتراضات و تجمعات خیابانی وجود نداشت. دوم اینکه تلنبار شدن فشارهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی از آن سال تاکنون است که با یک بهانه و تلنگر مردم را به بیرون میکشاند. در واقع هنوز سرخوردگی اتفاقات سال ۸۸ سر جایش است. پخش مستندهای چند روز اخیر تلویزیون در خصوص ۹ دی اقدام غلطی بود. هنوز همان توهینها، تحقیرها، نگاههای یکطرفانه و دروغها ادامه دارد. این آتش خشم مردم را بار دیگر شعلهور کرد. اینها حل نشده، بلکه جمع شده و تبدیل به فشار ساختاری شده است.
این جامعهشناس خاطرنشان میکند: فارغ از اتفاقاتی که در سال ۸۸ رخ داد، اتفاقاتی که حین انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ رخ داد، نوع مناظرهها، اطلاعاتی که در آن مناظرهها رد و بدل شد، هجمههایی که کاندیداها به یکدیگر وارد کردند، علنی شدن مباحث بودجه ۹۷ و آگاه شدن مردم از اینکه بسیاری از بودجهها به کدام سمت میرود همه این اطلاعات و آگاهیهایی که به مردم اضافه شد، انباشته شده و به ناگه این طور بروز داده شد و مردم را به خیابان کشاند.
این نگاه غلطی است که بگوییم چون خواستهها نامشخص است، اعتراضها زود تمام میشود
رحیمی در پاسخ به اینکه ارزیابی شما در خصوص مشخص نبودن اهداف و خواستههای معترضان چیست و فکر نمیکنید این روند را دشوارتر کند، عنوان میکند: تجمعاتی که مبتنی بر هیجانات جمعی ایجاد میشود، طبیعی است که خواستههایش هم به طور شفاف مشخص نباشد، اما چنانچه دو تا سه هفته این اعتراضات ادامه پیدا کند و روشنفکرها هم مواضعشان مشخص شود، از نوع شعارها میتوان فهمید اهداف و خواستهها چیست. نباید توقع داشت از همان روز اول همه نوع مطالبات مشخص باشد. او تاکید میکند: همچنین این نگاه غلطی است که اعتراضات را جدی نگیریم و بگوییم دو روز دیگر جمع میشود، چون خواستهها مشخص نیست. اتفاقا به همین دلیل، اعترضات گستردهتر خواهد شد و عقدههای فروخفته بیشتر ابراز میشوند. در واقع، شاید مردم معترض، از دولت روحانی چندان آسیب ندیده باشند، اما حین اعتراضاتشان همه مشکلاتشان را بیان میکنند.
طبقه متوسط فقیرتر شدند
این فعال اجتماعی با ذکر مثالی از وضعیت مردم در دوره احمدینژاد و دلیل افزایش خشم مردم حالا نسبت به آن دوره میگوید: در دوره احمدینژاد اتفاقی که رخ داد این بود که بسیاری از اقشار طبقه متوسط با توجه به کاهش میزان درآمد و تورم جامعه، به طبقات پاییندست و فقیر جامعه اضافه شدند. به عنوان نمونه بسیاری از معلمان از لحاظ اقتصادی حتی وضعیت معیشتی به مراتب بدتر از کارگران پیدا کردند. در واقع آن روزها فشار روی طبقه ضعیف بود، اما حالا فشار عمده روی طبقه متوسط است. او تصریح میکند: از لحاظ سیاسی گروههای معترض فهم زندگی طبقه متوسط را دارند، ولی از لحاظ اقتصادی و معیشتی حالا در طبقات پایین جامعه قرار گرفتهاند که اینطور خشمگینند.

لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد