16 - 04 - 2025
چگونه میتوان تصویری شفاف از آینده اقتصاد ایران ساخت؟
مجید سلیمیبروجنی*
اقتصاد ایران در یکی از بزنگاههای تاریخی مهم خود قرار دارد. وضعیت بحرانی اقتصاد ایران برخی کارشناسان را از احتمال دستیابی به راهحلی جامع که ضمن ثباتبخشی به اقتصاد کلان، کنترل تورم، نرخ ارز و افزایش رفاه مردم، رشد تولید و توسعه اقتصادی را به همراه داشته باشد، ناامید کرده است. اقتصاد کشور با زنجیرهای از ناترازیها
دست و پنجه نرم میکند؛ کسری بودجه شدید، افت شدید ارزش ریال، تورم بالای 40درصد در سالهای اخیر، ناترازی انرژی، کمبود منابع، مهاجرت نخبگان و بسیاری از مشکلات دیگر به علل مختلف شکل گرفتهاند. یکی از این علتها که عمده اقتصاددانان بر آن توافق دارند، میزان پایین سرمایهگذاری است. از آنجا که سرمایهگذاری یکی از عوامل مهم رشد تولید، اشتغال و افزایش بهرهوری در هر اقتصادی است، اقتصاد ایران بدون شک به سرمایهگذاری نیاز دارد. در حال حاضر زیرساختهای بسیاری از بخشهای اقتصادی کشور از جمله صنعت، انرژی، حملونقل، فناوری و کشاورزی فرسوده یا ناکارآمد و بدون سرمایهگذاری جدید امکان بهروز شدن یا ایجاد رقابتپذیری در سطح منطقهای و جهانی وجود ندارد، همچنین با توجه به رشد جمعیت جوان و نیاز به اشتغالزایی، سرمایهگذاری میتواند ظرفیت تولیدی کشور را افزایش دهد و فرصتهای شغلی ایجاد کند. در شرایطی که تحریمها، بیثباتی اقتصادی و نااطمینانی، سرمایهگذاران را دلسرد کردهاند، بازسازی فضای کسبوکار و حمایت هدفمند از سرمایهگذاری برای رشد پایدار و خروج از رکود ضروری است. اگر ایران هدف خود را تولید 2میلیونی بشکه نفت در روز بگذارد، این فقط در حد بقاست و لازمه کار این است که مذاکرات با آمریکا را بهصورت جدی شروع کنیم. در محیطی که همه همسایگانمان در حال ثروتمند شدن هستند، ما روزبهروز ضعیفتر شدهایم.
با توجه به اینکه واقعیت کشور صادرات نفت و گاز و پتروشیمی است، افق پیشرفت ایران با 4تا 5 میلیون بشکه قابل تحقق است و این نشان میدهد که ما مذاکرات به مراتب جلوتر با افقهای بالاتر و هدفهای بزرگتر با غرب و بهخصوص آمریکا انجام بدهیم. ایران میتواند برای 30سال آینده مذاکرات سیاسی غیرمستقیم با آمریکا داشته باشد اما با این نوع مذاکره به جایی نخواهد رسید. جهان امروز قفل کردن اقتصادها در دیگری است. مثلا قفل کردن مذاکرات هستهای به اینکه آمریکا بیاید و در صنعت انرژی ایران به صورت یک کنسرسیوم سرمایهگذاری کند. گشایشهای بزرگ در اقتصاد بدون تغییر در سیاست خارجی امکانپذیر نخواهد بود.
تحلیلگران معتقدند نهتنها دولت که همه نهادهای حاکمیتی باید چشم خود را به روی واقعیتهای جهانی باز کنند و کشور به سمت تغییر و اصلاحات اساسی حرکت کند.سالهاست که ما یک راهبرد بسیار غلطی را انتخاب کردیم که هدف این راهبرد حفظ قدرت خرید مردم و حفظ سطح رفاه عمومی بوده در حالی که این راهبرد کاملا نتیجه عکس داشته چون راهی غلط بوده و منتهی به حفظ رفاه مردم و بهبود وضعیت جامعه نشده است. کشور نمیتواند بدون داشتن راهبرد مناسب با دنیا از منابع خارجی و تکنولوژیهای جدید و بازارهای بینالمللی خوب بهره بگیرد. در هفتهها و ماههای آخر که ترامپ در کاخ سفید مستقر شده است، تحلیلگران بارها تاکید کردهاند که سال1404 با تمرکز بر این واقعیت که ترامپ باوجود فرستادن سیگنالهای مذاکره، مسیر فشار حداکثری به ایران را رها نخواهد کرد، میتواند سالی به مراتب سختتر و پیچیدهتر برای ایران باشد. از منظر اقتصادی، بیثباتی سیاسی به افزایش ریسک سیستماتیک، کاهش اعتماد سرمایهگذاران و احتمالا فرار سرمایه منجر میشود، همچنین محیط اقتصادی را برای فعالیتهای مولد و سرمایهگذاری بلندمدت نامساعد میکند. به دلیل فقدان مسیر روشن سیاسی، فعالیتها اقتصادی با نااطمینانی بیشتری نیز مواجه میشوند.
پیشبینیپذیر کردن محیط اقتصاد از اوجب واجبات برای سیاستگذار اقتصادی است. انسانها موجوداتی هستند که بهطور پیوسته از تمام اطلاعات خود درخصوص گذشته و حال بهره میبرند و با انجام پیشبینی در مورد آینده انتخابهای خود را شکل میدهند؛ انتخابهایی که گاه به موفقیت سیاستهای اقتصادی منجر شده و گاه موجب شکست آنها میشود. پیشبینیپذیر کردن اقتصاد از کارآمدی و ناکارآمدی سیاست هم مهمتر است. تصمیمات امروز بر آینده تاثیرگذار هستند
به همین دلیل تصمیمات خود را با نیم نگاهی به آینده اتخاذ میکنیم. درست از همین رهگذر است که انتظارات ما درخصوص آینده بر امروز اثرگذار است.
*کارشناس اقتصادی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد