22 - 02 - 2020
کارآفرینی در صنایع تولیدی ایران
شرط اینکه یک بنگاه کوچک بتواند ایجاد و راهاندازی شود و سپس با اجرای ایدههای کارآفرینی فعالیت خود را تداوم بخشد و از این طریق امکان رشد و توسعه را بیابد، فراهم بودن بسترهای الزام در عرصه اقتصاد کشور است. از جمله نهادهایی که بر بسترسازی فعالیتهای اقتصادی نقش بارز و بیچون و چرایی دارد، نهاد دولت است.
دولت با استفاده از حق انحصاری خود در وضع قوانین و مقررات آثار زیادی بر روابط و فعالیتهای کارگزاران و بازیگران عرصه اقتصاد دارد. ابزار قانونگذاری دولت اگر درست به کار گرفته شود بسترها و شرایط فعالیت و رقابت در عرصه اقتصادی را تسهیل و مهیا میکند، اما اگر در مسیر نادرستی مورد استفاده قرار گیرد، میتواند به مانعی جدی برای بازیگران عرصه اقتصاد تبدیل شود.
شواهد موجود نشان میدهد که قوانین و مقررات وضعشده توسط دولت در عرصه اقتصاد نهتنها بسترهای مناسبی را برای فعالیتهای کارآفرینی و تولیدی فراهم نکرده است بلکه قوانین و مقررات وضعشده به عنوان مانعی جهت رشد کارآفرینی در صنایع کوچک و در نتیجه رشد و توسعه صنایع کوچک در اقتصاد ایران عمل کرده است.از این رو پژوهش حاضر با هدف اندازهگیری رشد صنعت و عوامل موثر بر آن طراحی شده است. در همین راستا در این مطالعه رشد صنعت با روش اندازهگیری برچ و معیار اشتغال به عنوان یکی از معیارهای اساسی کارآفرینی و رویکرد رشد انتهای دوره نسبت به ابتدای دوره اندازهگیری شده است. با استفاده از مدل اقتصادسنجی دادههای مقطعی نتایج این پژوهش نشاندهنده آن است که رشد اشتغال صنعت پدیدهای است که میتوان آن را با عوامل تاثیرگذار مشخص، تبیین کرد. از این رو و از حیث سیاستگذاری با تهییج عوامل اندازه بهینه، صادرات، سودآوری، هزینههای بازریابی و مزد و حقوق پرداختی میتوان زمینه را برای رشد اشتغال صنایع تولیدی ایران یا به تعبیری افزایش کارآفرینی و در نتیجه رشد اقتصادی کشور فراهم کرد. از سوی دیگر پرداخت مالیات منجر به کاهش رشد اشتغال صنایع و در نتیجه کاهش کارآفرینی صنعتی میشود.
محمدعلی فیض پور- رشد اقتصادی از اساسیترین سیاستهای کلان هر کشور و از دغدغههای اساسی کشور ایران به ویژه در دهه اخیر بوده است. تجلی این موضوع را میتوان در اسناد بالادستی به وضوح مشاهده کرد. به عنوان مثال دستیابی به رشد اقتصادی هشت درصدی از اهداف اساسی برنامه چهارم و پنجم توسعه و به عبارتی دهه اول اجرایی شدن سند چشمانداز کشور در افق ۱۴۰۴ است. این در حالی است که رشد اقتصادی مستلزم رشد بخشهای اقتصادی بوده و در این میان بخش صنعت به عنوان محور رشد اقتصادی کشور از این قاعده مستثنی نیست.
امروزه صنعت به واسطه ویژگیهای خاصی که دارد از اهمیت زیادی در توسعه اقتصادی برخوردار است به طوری که سیاستگذاران اقتصادی معتقدند راه توسعه اقتصادی از رشد و توسعه صنعتی میگذرد و بدون رشد و توسعه صنعتی، نمیتوان از سطوح بالای رفاه و درآمد سرانه برخوردار بود و کشورهای صنعتی و تازهصنعتیشده، نمونه بارز این واقعیت هستند. توسعه و کارایی در بخش صنعت، به واسطه پیوندهایی که با دیگر بخشهای اقتصادی دارد، باعث افزایش بهرهوری در سایر بخشها نیز میشود. از این رو با توجه به اهمیت بخش صنعت در اقتصاد کشور به عنوان یک بخش مولد و دارا بودن حدود یکپنجم از تولید ناخالص داخلی کشور، بررسی عوامل و متغیرهای اثرگذار بر اشتغال این بخش و احصای راهکارهای رشد آن از اهمیت بالایی برخوردار است (معاونت پژوهشهای زیربنایی و امور تولیدی، دفتر مطالعات انرژی، صنعت و معدن). رشد صنعت میتواند به طور مستقیم و غیرمستقیم بر رشد اقتصادی اثر داشته و زمینه را برای کارآفرینی در این بخش فراهم کند. از این رو بررسی عوامل موثر بر رشد صنایع میتواند اطلاعات ارزشمندی را در اختیار مدیران و صاحبان صنایع و برنامهریزان منطقهای، سیاستگذاران و سرمایهگذاران بخش خصوصی قرار دهد.
اهمیت کارآفرینی و ایجاد اشتغال در اسناد بالادستی ایران
در سند چشمانداز ج.ا.ا در افق ۱۴۰۴ «ایران را کشوری توسعهیافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه آسیای جنوب غربی با تاکید بر جنبش نرمافزاری و تولید علم با رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقای نسبی سطح درآمد سرانه و اشتغال کامل» قلمداد کرده است. برنامه اول توسعه جمهوری اسلامی ایران (۱۳۷۲- ۱۳۶۸) در بند ۴ از بخش هدفهای کلی خود به موضوع «ایجاد رشد اقتصادی در جهت افزایش تولید سرانه، اشتغال مولد و کاهش وابستگی اقتصادی با تاکید بر خودکفایی محصولات استراتژیک کشاورزی و مهار تورم» اشاره کرده است.
سابقه تحقیق
یوهانسون (۲۰۰۵) در مطالعهای با عنوان «ورود و خروج بنگاه و رشد صنعت» به بررسی تاثیر ورود و خروج بنگاه بر رشد صنعت میپردازد. به این منظور از مجموعه دادههای گستردهای که تمام بنگاههای IT سوییس را بین سالهای ۱۹۹۸- ۱۹۹۴ پوشش داده و توسط مرکز آمار سوییس CFAR جمعآوری شده، استفاده شده است.
این تحقیق به بررسی این فرضیه میپردازد که نرخ ورود و خروج بنگاهها بر رشد اشتغال در صنعت بیتاثیر بوده یا تاثیر منفی دارد. بر اساس یافتههای این مطالعه این فرضیه پذیرفته نشده و برعکس تجزیه و تحلیلها نشان دادهاند که نرخ ورود و خروج بنگاهها تاثیری مثبت بر اشتغال در صنعت دارد. نتایج به دست آمده با توجه به عملکرد اقتصادی کشورهای متفاوت جالب بوده و بر خطمشیهای اقتصادی تاثیرگذار بوده است. شکلگیری بنگاههای جدید و عملکرد اقتصادی در کشورهای متفاوت فرق میکند.
با وجود این کشورها در قبال بنگاههای جدید و کوچک خطمشیهای اقتصادی متفاوتی را اتخاذ کردهاند که برخی نسبت به برخی دیگر مطلوبترند. نتیجه این مقاله در راستای نتایج مقالات دیگر است که استدلال میکنند خطمشیهای اقتصادی (سیاستهای اقتصادی) که مانعی بر سر راه تشکیل بنگاههای جدید و خروج آنها به وجود نمیآورند، رشد صنعت و عملکرد اقتصادی را افزایش میدهند. در واقع سیاستهایی مفید هستند که جلوی ورود و خروج بنگاهها را نمیگیرند.
روش تحقیق
در راستای دستیابی به اهداف این پژوهش در ابتدای این بخش دادهها، نحوه جمعآوری و ویژگیهای آنها مورد بررسی قرار گرفته و سپس نحوه محاسبه رشد صنایع به عنوان متغیر وابسته و بعد از آن متغیرهای مستقل ارائه شده است. مدل مورد بررسی و روش تحقیق قسمت پایانی این بخش است.
دادهها، نحوه جمعآوری و ویژگیهای آنها
در این پژوهش برای محاسبه رشد صنایع و همچنین شناسایی عوامل موثر بر رشد آنها از دادههای حاصل از سرشماری صنایع تولیدی ایران که توسط مرکز آمار ایران جمعآوری شده، استفاده شده است. بنابراین روش جمعآوری دادهها در مطالعه حاضر کتابخانهای است. اطلاعات جمعآوری شده از این طریق هر سال در گزارشی با عنوان سرشماری از کارگاههای صنعتی ۱۰ نفر کارکن و بیشتر ارائه میشود.
نحوه محاسبه رشد صنایع (متغیر وابسته)
همانگونه که پیشتر نیز اشاره شد هدف این مطالعه محاسبه رشد صنایع تولیدی ایران و بررسی عوامل موثر بر رشد آنهاست. در همین راستا رشد صنایع متغیر وابسته و ویژگیهای بنگاه، صنعت، مخارج، نیروی انسانی و محیطی متغیرهای مستقل این مطالعه را تشکیل میدهند، از این رو در این مطالعه در بخش متغیر وابسته به بررسی معیارهای محاسبه رشد، روشهای محاسبه رشد و معرفی دوره زمانی محاسبه رشد پرداخته میشود.
معیارهای محاسبه رشد
برای محاسبه رشد معیارهای متفاوتی از قبیل تعداد بنگاه، اشتغال، ارزش ستانده، ارزشافزوده، فروش، دارایی و… وجود دارد. با این وجود با توجه به اینکه سرمایهگذاران داخلی به دو بخش سرمایهگذاران دولتی و خصوصی تقسیم میشوند و بخش دولتی در راس اهداف خود به دنبال ایجاد شغل برای افراد جامعه و افزایش اشتغال است و از سوی دیگر بخش خصوصی نیز در اولویت اهداف خود ارزشافزوده و حداکثر کردن تابع سود را دنبال میکند، از این رو در این مطالعه از میان معیارهای ذکر شده از معیار اشتغال که مدنظر بخش دولتی است، برای محاسبه رشد صنایع استفاده شده است. این در حالی است که همانگونه که در بخش دوم نیز اشاره شد ایجاد اشتغال و کارآفرینی یکی از اهداف اساسی تمامی اسناد بالادستی جمهوری اسلامی ایران و برنامههای توسعه است. این موضوع به ویژه در سیاستهای کلی اشتغال تبلور یافته اما اقتصاد ایران همچنان با گذشت بیش از یک دهه از آغاز سند چشمانداز از نرخهای بیکاری بالا رنج میبرد. بر این اساس معیار اشتغال برای محاسبه رشد صنعت، معیاری ارزشمند به ویژه در شرایط کنونی اقتصاد است.
روشهای محاسبه رشد
برای محاسبه رشد روشهای متفاوتی از قبیل رشد مطلق، رشد نسبی و رشد برچ وجود دارد که نحوه محاسبه هریک به شرح زیر است.
الف) روش رشد مطلق
رشد مطلق سادهترین نحوه محاسبه رشد است که در مطالعات متعددی معرفی گردیده و نحوه محاسبه آن نیز در رابطه شماره (۱) نشان داده شده است.
(۱)
در این رابطه رشد صنعت براساس روش رشد مطلق و معیار اشتغال طی دوره تعداد شاغلان در پایان دوره وتعداد شاغلان در ابتدای دوره است. همچنین با وجود سادگی، مشکل اساسی این روش عدم توجه به تعداد شاغلان اولیه صنایع است.
ب) روش رشد نسبی
اگرچه معیار رشد مطلق برای محاسبه رشد معیار ساده و ارزشمندی است اما در ادبیات رشد، روش رشد نسبی یکی از پرکاربردترین این روشهاست. نحوه محاسبه این روش در رابطه شماره (۲) نشان داده داشته است.
(۲)
در این رابطه رشد صنعت براساس روش رشد نسبی طی دوره تعداد شاغلان در پایان دوره وتعداد شاغلان در ابتدای دوره است.
ج) روش رشد برچ
دیوید برچ (۱۹۸۷) با معرفی روشی با عنوان «رشد برچ» محاسبه رشد سریع را به صورت تلفیقی از دو رشد مطلق و نسبی انجام داده که در رابطه شماره (۳) مشخص شده است.
(۳)
در این رابطه رشد صنعت براساس روش رشد برچ طی دوره t و تعداد شاغلان در پایان دوره و عداد شاغلان در ابتدای دوره است.
لازم به یادآوری است در این مطالعه برای محاسبه رشد صنایع از میان روشهای معرفی شده از روش برچ استفاده شده است. چه آنکه این روش با تلفیق دو روش رشد مطلق و نسبی نتایج واقعیتری را ارائه میکند زیرا باعث کاهش تورشهای ناشی از اندازهگیری رشد نسبت به دو معیار رشد مطلق و رشد نسبی خواهد شد. از جمله مطالعاتی که از روش برچ استفاده کردهاند میتوان به مطالعه فیضپور و پوشدوزباشی (۱۳۸۶) و امامی (۱۳۸۹) اشاره کرد.
دوره زمانی محاسبه رشد
تقسیمبندی دورههای زمانی به شرح ذیل است:
الف) دوره زمانی کوتاهمدت- کمتر از پنج سال
ب) دوره زمانی میانمدت- بین ۵ تا ۱۰ سال
ج) دوره زمانی بلندمدت بیشتر از ۱۰ سال
از آنجا که دوره مورد مطالعه در این پژوهش سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ یا با نگاهی دیگر سالهای ابتدایی برنامه چهارم و برنامه پنجم (۱۳۹۲- ۱۳۸۴) توسعه است بنابراین در این مطالعه رشد در دوره میانمدت یا با نگاهی دیگر رشد برنامههای چهارم و پنجم توسعه محاسبه شده است. همچنین لازم به ذکر است رشد صنایع به صورت رشد سالانه و با استفاده از روش برچ محاسبه شده است. متغیرهای مستقل براساس مبانی تئوریک عوامل موثر بر رشد صنعت را میتوان به دو دسته عوامل درونی و عوامل بیرونی تقسیمبندی کرد که در ادبیات اقتصادی، این عوامل درونی و بیرونی موثر بر رشد صنایع تولیدی را نیز میتوان در پنج گروه ذیل تقسیمبندی کرد:
۱- متغیرهای مربوط به بنگاه
۲- متغیرهای مربوط به صنعت
٣- متغیرهای مربوط به مخارج
۴- متغیرهای مربوط به نیروی انسانی
۵- متغیرهای محیطی
اما کمتر مطالعهای را در این حوزه میتوان یافت که تاثیر همه متغیرهای گروههای یادشده را به طور همزمان بررسی کرده باشد؛ موضوعی که علت آن را میتوان گستردگی متغیرهای مورد بررسی و در موارد متعدد عدم دسترسی به دادههای مورد نیاز نام برد. بنابراین یکی از تمایزات اصلی این مطالعه این است که در این پژوهش سعی شده تا جایی که امکان دسترسی به دادهها وجود دارد، تاثیر ویژگیهای پنجگانه به طور همزمان بر رشد صنایع مورد بررسی قرار گیرد.
مدل مورد بررسی
مدل مورد مطالعه در این پژوهش به شرح ذیل است:
در این مدل رشد صنعت به عنوان متغیر وابسته با Gنشان داده شده و هرکدام از نمادهای F، I، E، H، P و U به ترتیب بیانگر ویژگیهای بنگاه (شامل بنگاههای با اندازه کوچک و بزرگ، بنگاههای با مالکیت خصوصی و عمومی)، ویژگیهای صنعت (شامل سودآوری، بهرهوری، اندازه بهینه، صادرات، تکنولوژی بالا، متوسط، پایین و منبعگرا)، ویژگیهای مخارج (شامل سهم هزینههای تبلیغات، تحقیق و توسعه، بازاریابی و خدمات آموزشی از ارزش ستانده و سهم مواد اولیه داخلی مصرف شده، مواد اولیه خارجی مصرف شده و انرژی از ارزش داده، رشد سرمایهگذاری و نسبت جبران خدمات به تعداد شاغلان)، ویژگیهای نیروی انسانی (شامل سهم شاغلان مرد، سهم شاغلان تولیدی، سهم شاغلان با آموزش عالی، سهم شاغلان ماهر و سهم شاغلان با مزد و حقوق از کل شاغلان) و ویژگیهای محیطی (شامل سهم مالیات و عوارض غیرمستقیم پرداختشده از ارزش ستانده) و جملات پسماند است.
روش انجام پژوهش
با توجه به مطالعات انجام شده در این حوزه روشهای مختلفی از قبیل: مدل فدر، مدل رشد درونزا، روش یوهانسون و آزمون علیت گرنجری برای بررسی عوامل موثر بر رشد صنایع وجود دارد. با این وجود و با توجه به این موضوع که در بخش رشد انتهای دوره نسبت به ابتدای دوره این مطالعه دارای دو بعد صنعت و زمان است از این رو میتوان برای تخمین عوامل موثر بر رشد از روش اقتصادسنجی دادههای مقطعی استفاده کرد. مدل رگرسیون خطی کلاسیک یک روش برای بررسی ماهیت و شکل ارتباط بین دو یا تعداد بیشتری از متغیرهاست. عموما مدل رگرسیون چندمتغیره به شکل معادله (۵) است. در این معادله X1t برداری برابر با یک بوده (معادل با جزء ثابت) که میتوان آن را از رابطه حذف کرد. علاوه بر آن، (j=2, 3, …, k) X jt مجموعهای از متغیرهای توضیحی یا رگرسورهاست.
بر اساس نتایج ارائه شده در جدول شماره (۱) متغیرهای صادرات، هزینههای بازاریابی، اندازه بهینه، سودآوری و جبران خدمات دارای تاثیری مثبت و معنیدار بر رشد صنعت با رویکرد رشد انتهای دوره نسبت به ابتدای دوره با معیار اشتغال بودهاند. این در حالی است که مالیات پرداخت شده دارای تاثیری منفی بر رشد صنعت با رویکرد یادشده بوده است. لازم به ذکر است از میان متغیرهای یادشده سودآوری و صادرات به ترتیب دارای بیشترین تاثیرگذاری بر رشد صنعت بودهاند. بنابراین از حیث سیاستگذاری تسهیل شرایط صادراتی و سودآوری موجب رشد اشتغال صنایع میشود. نتایج این مطالعه نشاندهنده آن است که از میان ۲۶ متغیری که نحوه تاثیرگذاری آنها بر رشد صنعت مورد بررسی قرار گرفته است تنها تعداد معدودی از این متغیرها دارای تاثیر معنیداری بر رشد صنعت بودهاند. با مروری بر مجموعه نتایج به دست آمده، نتایج این مطالعه نشان داده است که متغیرهای سطح تکنولوژی متوسط، شاغلان با آموزش عالی، شاغلان با مزد و حقوق، صنایع با مالکیت خصوصی، سطح تکنولوژی منبعگرا، اندازه بهینه، هزینههای بازاریابی و صنایع متشکل از بنگاههایی با اندازه بزرگ به ترتیب بیشترین تکرار را در زمینه عوامل مثبت موثر بر رشد اشتغال صنایع تولیدی ایران داشتهاند. این در حالی است که متغیرهای مالیات و عوارض غیرمستقیم پرداخت شده و هزینه انرژی مصرف شده تاثیری منفی بر رشد اشتغال صنایع از خود نشان دادهاند. لازم به ذکر است از میان متغیرهای ذکر شده، متغیرهای سطح تکنولوژی متوسط، هزینههای بازاریابی و سطح تکنولوژی منبعگرا به ترتیب بیشترین میزان تاثیرگذاری بر رشد اشتغال صنایع تولیدی ایران را داشتهاند. بنابراین سیاستگذارانی که به دنبال رشد اشتغال صنایع هستند میتوانند با توجه به این سه متغیر فرآیند رشد اشتغال صنایع را سرعت بخشند و زمینه را برای کارآفرینی در این بخش فراهم کنند. این در حالی است که تاثیر منفی مالیات و عوارض پرداختی و نیز هزینههای مرتبط با انرژی تاثیری معکوس بر رشد اشتغال داشته و در نتیجه میتواند زمینه را برای کاهش میزان اشتغال در بخش صنعت فراهم کند. این موضوع به ویژه در شرایط کنونی اقتصاد ایران که رکود و هدفمندی یارانهها بر صنایع تولیدی ایران حکمفرماست از اهمیت مضاعفی برخوردار است. از این رو تعویل در نرخهای مالیاتی صنایع تولیدی یکی از اساسیترین راهکارهای نگهداشت اشتغال کنونی و نیز رشد اشتغال صنعتی در شرایط فعلی است؛ موضوعی که به نظر میرسد در سیاستگذاری سالهای اخیر به ویژه با رویکردی کارآفرینانه مورد غفلت قرار گرفته است. این در حالی است که سیاستگذاران لازم است تاثیر منفیای که مالیات و عوارض پرداختی و هزینههای مربوط به انرژی مصرف شده بر رشد اشتغال صنایع دارند را نیز در سیاستگذاریهای خود مورد توجه قرار دهند.
*عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه یزد
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد