17 - 12 - 2024
دورنمای روابط آینده ایران و سوریه
پس از سقوط دولت قانونی افغانستان و روی کار آمدن طالبان در این کشور، همین سوالها مطرح شد که آیا ایران و شیعیان در جمهوری اسلامی ایران میتوانند به حکومتی که در کابل بر سر کار آمده اعتماد و با آن همکاری کنند؟ اکنون و
به طور عملی دیده میشود که یکی از بزرگترین سرمایهگذاران در ایران به لحاظ تعداد سرمایهگذار، همین طالبان افغانستانی هستند.
اکنون و در مورد حاکمان دمشق همین الگو میتواند تکرار شود و اعم از اینکه حاکمان فعلی و آینده دمشق و سوریه با جبهه مقاومت همکار هستند یا نیستند و با اهداف منطقهای تهران همراهی میکنند یا نه، این الگو و اجرای آن تکرار شود. اگر چنین شود آنگاه پرسش بزرگی پدید میآید که اظهارات برخی مقامات ایرانی مانند سرلشکر سلامی درباره آزادی سوریه چگونه معنی پیدا خواهد کرد؟ اینکه مقامات ایرانی درخصوص آزادی سوریه از جنگ اشغالگران حرف میزنند از یکسو میتواند به معنای اشغالگر فرض کردن گروههای سلفی کنونی و مقامات آن باشد و چنین تعبیر کند که دیر یا زود جوانان و مردم سوریه بساط حکومت الجولانی و حاکمیتی که او خواهد ساخت را بر خواهند چید و حکومتی نوین براساس خواست خود بر سر کار خواهند آورد اما از دیگر سو این اظهارات میتواند به این معنا باشد که مردم و شهروندان سوریه همین حکومت فعلی و حکومتی را که در اثر انتخاباتی که این گروه برگزار خواهد کرد به رسمیت خواهند شناخت و نیروهای آمریکایی که برخی شهرهای سوریه مانند ادلب را در اختیار دارند، نیروهای ترکیه که میخواهند نواحی کردنشین سوریه را به اشغال خود درآورند و نیروهای اسرائیلی که بخشهایی از خاک سوریه در نواحی جولان را در تصرف خود دارند، بیرون خواهند راند.
نمیتوان نیتخوانی و تصریح کرد که کدام صورت دقیقا منظور مقامات کشورمان است اما اگر دولت اول مدنظر باشد، آیا ایران علاقهمند به تداوم بیثباتی در سوریه و فروپاشی دولت فعلی است؟ در این صورت مردم سوریه که از سقوط بشار اسد جشن خیابانی در شهرهای این کشور برپا کردند، ارتش که به نفع معترضان صحنه را خالی کرده و دولت که با پیشنهاد استعفا عملا بشار اسد را به فرار ترغیب کرد، چگونه و چقدر با نظر جمهوری اسلامی ایران همفکر و همراه هستند و از چه طریقی این فکر را عملیاتی میسازند؟ در این صورت مناسبات ایران با دولت فعلی و آتی سوریه چگونه تعریف میشود؟ آیا یک تخاصم دنبالهدار و مزمن میان ایران و سوریه به وجود خواهد آمد و ادامه خواهد داشت؟ البته احتمال آنکه این صورت از مساله در نظر مقامات ایرانی باشد اندک است چراکه تاکنون تهران علیه الجولانی واکنش، موضع منفی و براندازانه نگرفته و حتی در جریان انتقال برخی ایرانیان به کشورمان، با مقامات حاکم بر سوریه گفتوگو کرده است.
صورت دیگر آن است که ایران دولت فعلی و آتی سوریه را به رسمیت بشناسد و به آن توصیه کند و نیز مردم سوریه را تشویق به بازپسگیری خاک خود از ایالاتمتحده، ترکیه و اسرائیل بنماید. حال اگر حاکمان کنونی و آینده سوریه مجاز دانستن اشغال یا بازپسگیری خاکشان را از جمله صلاحیتهای حاکمیتی و سرزمینیشان بدانند و ایران را از وارد شدن به امور داخلی و صلاحیتهای درون کشوری خود منع کنند، آنگاه ایران اشغال را خواهد پذیرفت یا شهروندان سوری را علیه اقدامات اشغالگرانه اسرائیل، آمریکا و ترکیه تحریک خواهد کرد؟ ممکن است این اظهارات مقامات ایرانی مبنیبر اینکه نیروهای ایرانی به جای ارتش هیچ کشوری نخواهند جنگید، به این معنی باشد که در صورت رضایت دولت آینده و شهروندان سوری درباره اشغال خاکشان، تهران نیز به آن رضایت خواهد داد.

لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد