4 - 01 - 2020
کشیدن ماشه جنگ در خاورمیانه
مهدی مطهرنیا*
توئیتهای شدیداللحن ترامپ در پی کشته شدن پیمانکار آمریکایی، سیگنالهای جنگافروزی در عراق را نمایان کرده بود. ترامپ پس از سقوط پهپاد آمریکایی در عراق بارها اعلام کرد که اگر یک آمریکایی در منطقه کشته شود او انتقام سختی را متوجه ایران خواهد کرد و این تهدید آشکارا پس از سقوط پهپاد هنوز در توئیتهای او موجود است. او پس از کشته شدن یک آمریکایی در عراق به مواضع کتابالله و حشدالشعبی در عراق دستور حمله صادر کرد و سپس با توجه به آنچه در اطراف سفارت آمریکا در بغداد رخ داد، تهدید خود را علنی کرده و جمله مشهور «این یک تهدید نیست، این هشدار است» را به کار برد. این امر نمایانگر این بود که به زودی اقدامی عملی را به انجام خواهد رساند.برخی در نگرشهای تقلیلگرایانه سیاست و آرزومندانه در ارزیابیهای خود بر این باور بودند که ترامپ هیچگاه این فعل را انجام نخواهد داد و تنها یک بلوف است اما او براساس پارادایم آشوب و دکترین «بازیگر دیوانه» عمل میکند، سیاست کلان او متوجه ابهام و پیچیدگی بوده و استراتژی او جوجیستو است؛ اول تحریک میکند، دوم جا خالی میدهد و سوم نیز پرتاب میکند. بنابراین با توجه به آنچه در سفارت بغداد رخ داد و خاطره تسخیر سفارت آمریکا در ایران پس از انقلاب اسلامی را زنده کرد، ترامپ به سرعت عکسالعمل نشان داد. حال این عکسالعمل در آمریکا از سوی حزب رقیب از یکسو به عنوان یک عکسالعمل نظامی و دربرگیرنده موفقیت در از میان بردن یکی از عناصر بینالمللی مخالف ایالات متحده محسوب میشود و از سوی دیگر حزب دموکرات اکنون پس از مطرح کردن مساله استیضاح ترامپ در وضعیتی قرار گرفته که ترامپ از یکسو ابوبکر بغدادی را به عنوان دشمن آمریکا از بین برده است و از سوی دیگر سردار سلیمانی، یکی از مطرحترین چهرههای بینالمللی در ارتباط با آمریکا که آشکارا ترامپ را در سخنرانی پیشین خود به نبرد فراخوانده بود و در جمهوری اسلامی ایران به عنوان شخص دوم در نظام قدرت موجود در ایران شناخته میشد، مورد حمله و ترور قرار داد.
با توجه به اعلام تروریست بودن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و آنچه سردار سلیمانی در آن جای میگرفت، به نظر میرسد از منظر قوانین ایالات متحده آمریکا ترامپ مجوز کنگره آمریکا را خود به خود دارا بوده است، چراکه با تروریست اعلام کردن سپاه پاسداران و پذیرش کنگره آمریکا مبنی بر تروریست بودن این گروه، او بالطبع میتواند در این زمینه وارد عمل شود، بنابراین این تلاشها در چارچوب تبلیغات سیاسی موجود در ایالات متحده قابل تحلیل است.
اما آنچه ترامپ انجام داده، به هر تقدیر نمایانگر آغاز یک فصل جدید و بسیار خطرناک در خاورمیانه است که قابل پیشبینی هم بود. میتوان گفت آنچه هماکنون انجام شده کشیدن ماشه جنگ در خاورمیانه است که میتواند زمینههای متفاوت و پیامدهای مختلفی برای همگان دربر داشته باشد. آمریکا نیز از این پیامدها مستثنی نخواهد بود، اما باید بپذیریم که جنگ در حوزه رئالیسم سیاسی متکی بر قدرت و ثروت حمایتکننده این قدرت در جنگ است. در حال حاضر نیروهای واکنش سریع آمریکایی در منطقه پیاده شدهاند. ایران از یکسو درگیر شهادت قاسم سلیمانی و پیامدهای آن قرار دارد و انتقام سهمگین ایران از سوی رهبر جمهوری اسلامی و دیگر ارکان قدرت در ایران مطرح شده است، بالطبع هماکنون هر چه در منطقه روی دهد بیش از گذشته میتواند به ایجاد نوعی انتقام متقابل بین تهران و واشنگتن تبدیل شود و میتواند دامنههای بسیار سختی را بر جامعه ملی ما، منطقه و نظام بینالملل تحمیل کند.
* کارشناس مسائل بینالملل
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد