9 - 09 - 2024
کودتای ژئوپلیتیکی روسیه
دکتر صلاحالدین هرسنی*
روسیه که تا بعد از جنگ سوم میان ارمنستان و آذربایجان در مساله «قرهباغ» در برابر خواستهها و اصرار باکو- آنکارا در احداث کریدور زنگزور مقاومت میکرد، حالا در چرخشی غیرمنتظره تن به توسعه دالان و کریدور زنگزور داده است. این چرخش روسیه را باید کودتای ژئوپلیتیکی روسیه علیه ایران با هدف کوتاه کردن دست ایران از معادلات اوراسیا و همچنین محرومیت ایران از عواید ترانزیتی در مواصلات ارتباطی با محوریت آذربایجان شرقی به حوزههای شرقی یعنی آذربایجان و حوزههای غربی یعنی ترکیه و سپس اروپا دانست. کریدور زنگزور که تحت ابتکار باکو و آنکارا احداث شد، آذربایجان را از جنوب ارمنستان و مشخصا از استان «سیونیک» یعنی نقطه صفر مرزی ایران و ارمنستان ابتدا به جمهوری خودمختار «نخجوان» و سپس به ترکیه متصل میکند. به واقع در پرتو کارکرد زنگزور، این کریدور خط مواصلاتی و مفصلی بین آسیا و اروپاست.
با وجود آنکه در بطن و بستر این کودتا ترکیه و آذربایجان قرار دارند و احداث کریدور زنگزور حاصل ابتکار آنهاست اما هدف روسیه در این کودتا و چرخش آن بابت توسعه کریدور زنگزور بغرنجتر از اهداف اعلامی و اعمالی باکو و آنکاراست. از منظر نشانهشناسی، چرخش روسیه بابت گسترش دالان زنگزور بیشتر متاثر از تحولات جنگ در اوکراین است. با وجود آنکه در شرایط حاضر روسیه دست بالا را در جنگ اوکراین دارد اما تصویری که از روسیه پرزنت و به نمایش درمیآید، بیشتر تصویر یک بازیگر بازنده است تا برنده چراکه نتایج جنگ روسیه در اوکراین و ایجاد دغدغههای امنیتی برای روسیه از سوی «ولودیمیر زلنسکی» در نزدیک شدن به ناتو از منظر هدفگذاری یعنی اشغال «کییف» و یکسره کردن کار آن مانند الحاق «شبه جزیره کریمه» به سال 2014 و تلاش برای برکناری دولتهای غربگرا در «پسا انقلابهای مخملی» معطوف به نتایج راهبردی مطلوب برای روسیه نشد. به عبارت دیگر، سیاست روسیه در هدفگذاری یعنی برکناری زلنسکی به شکست انجامید و اوکراین به باتلاقی برای روسیه بدل شده که بعید است بتواند از آن با کسب نتایج راهبردی مطلوب بیرون آید و اگر در شرایط حاضر به همراه باکو و آنکارا به موافقت با احداث زنگزور تن داده به سه دلیل است؛ اول آنکه روسیه تلاش دارد که با توسعه زنگزور از حوزه «لاک لند» و مناطق غیرژئوپلیتیک و «قفل شده» به سر زمینهای ژئوپلیتیکی مانند خطوط ترانزیتی و مواصلاتی یا همان هارتلندهای جدید طبق تعبیر ژئوپولیسین معروف یعنی «نیکلاس اسپایکمن» شیفت کند و دست یابد. دوم آنکه روسیه میخواهد با نزدیکی به باکو از حوزه نفوذ تدریجی ناتو در قالب «پان تورانیسم» جلوگیری کند. سوم آنکه روسیه میخواهد با گوشمالی به ارمنستان به جهت نزدیکی با غرب از کریدور مواصلاتی ارمنستان برای صدور انرژی به اروپا استفاده کند. به این ترتیب اهداف آشکار و نهان روسیه در این موافقت، بسیار خطرناکتر و مضرتر از اهداف باکو و آذربایجان در احداث زنگزور است. طُرفه آن است که چرخش روسیه بابت موافقت توسعه زنگزور به همراه باکو و آنکارا در شرایطی صورت میگیرد که گمان میرود که روابط مسکو- تهران راهبردی و استراتژیک است. واقعیتها و رفتارهای پاندولی و سینوسی روسیه اما نشان داد که روابط مسکو با تهران در بهترین شرایط تاکتیکی و راهکنشی، همکاری بر سر تحریمهای غرب و مبتنی بر نشانگانی چون «صلح سرد» است. به واقع میتوان رابطه مسکو و تهران را همانند جاده و عشق یکطرفه دانست و آن را در این گزاره خلاصه کرد که: «ما به او محتاج هستیم، او به ما مشتاق نیست.!!» به این طریق و با موافقتی که از طرف روسیه بابت گسترش دالان زنگزور صورت گرفته، میتوان اینگونه گفت که موافقت روسیه در ابتدا در ادامه همان بدعهدهای زنجیری در قبال ایران و سپس تلاش برای برهم زدن «نظم وستفالیایی» است. اگر نظم وستفالیایی منجر به تصلب مرزهای سیاسی شد، اگر نظم وستفالیایی از سیالیت و ژلاتینی شدن مرزهای جغرافیایی جلوگیری کرد، اگر نظم وستفالیایی موجب «دولت- ملتسازی» در الگوی مدرن در پساوستفالیا شد، موافقت روسیه بابت توسعه دالان زنگزور به معنای بر هم زدن مرزها، سیالیت و ژلاتینی شدن دوباره مرزها و در نتیجه رساندن معادلات به آشفتگی و نظم آنارشیک پیشاوستفالیاست. به این ترتیب با موافقت روسیه به توسعه کریدور زنگزور، میتوان ایران را مهمترین بازنده تحولات و کودتای ژئوپلیتیکی زنگزور دانست. در این میان زیان ایران بیشتر بدان جهت است که چون کریدور زنگزور درست از جنوب ارمنستان در استان «سیونیک» یعنی در نقطه صفر مرزی ایران و ارمنستان عبور میکند، این وضعیت موجب حذف مرزی ایران و ارمنستان میشود و روابط ایران را با ارمنستان محدود و همچنین روابطه ایران را برای دسترسی به ارمنستان به ترکیه و آذربایجان وابسته میکند و از اهمیت خط مواصلاتی آذربایجان شرقی میکاهد. افزون بر این چون مرز ایران و ارمنستان توسط این توسعه کریدور حذف میشود ایران به واسطه ارمنستان در دسترسی به «اتحادیه اقتصادی اوراسیا» محروم میماند. این وضعیت متضمن ایجاد «خفگی ژئوپلیتیکی» برای ایران میشود و خفگی ژئوپلیتیکی نفع و بهرهای به اقتصاد، معیشت، منافع و امنیت ملی نمیرساند بلکه آن را مخدوش میکند.
*کارشناس مسائل بینالملل
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد