11 - 01 - 2023
گارد در برابر نقد
دولت سیدابراهیم رییسی از ابعاد گوناگون شباهت تمامعیاری به دولتهای احمدینژاد دارد. یکی از این شباهتهای مشهود رفتار مجموعه دولت نسبت به مقوله نقد است. واقعیت این است که دولت سیزدهم به گواه کارنامه و برنامه ارائه و انجام شده ضعیفترین دولت پس از جنگ است و به همین دلیل شمار و ماهیت نقدها به دولت به ویژه در میدان اقتصاد و سیاست خارجی و حتی مسائل اجتماعی قابل اعتنا است. اما دولت به ویژه رییس دولت راه نادیده گرفتن و بیتفاوت بودن به نقدها را در پیش گرفتهاند که حتی از دادن پاسخهای سخت و سفت هم آزاردهندهتر است. بیتفاوتی بدترین نوع خشونت است و دولت در سطوح بالایی این راهبرد را دنبال میکند. در سطحی پایینتر و در وزارتخانهها و سازمانها و نهادهای اصلی اما دولت رییسی با راهاندازی جنبش پاسخدهی به هر نقد کارشناسانه میخواهد منتقدان را خسته کند و راه را ببندد. هر رسانهای که به هر تصمیم دولت انتقاد کند باید منتظر باشد که وزارتخانه یا سازمانی که به نقد کشیده شده است جوابهایی بدون توجه به ماهیت نقد ارائهشده دریافت کند و ناگزیر به انتشار هم هست. این گارد بسته دولت در برابر نقد و راهبرد اتخاذشده راه را برای منتقدان خارج از دایره اصولگرایان مسدود کرده است. این روزها و هفتهها میبینیم و میشنویم که طیفهایی از اصولگرایان در نهادهای گوناگون تابآوری از دست داده و به نقد دولت پرداختهاند.
نقد یک وظیفه است
انتقاد و اعتراض، از جمله حقوق و آزادیهای سیاسی مردم و از منظر دینی، تکلیف مومنان به منظور اصلاح و بهبود یافتن امور به شمار میرود. بنابراین انتقاد و اعتراض در نظام اسلامی، با اینکه از حقوق و آزادیهای مردم به شمار میآید، رنگ و بوی تکلیفی هم دارد و مردم، موظف به طرح انتقاد و اعتراض هستند، اما گویی امروز و البته در دولت کنونی به معضلی جدی تبدیل شده و نقدپذیری، حلقه گمشده زنجیره رفتار و کردار دولتمردان است. اوضاع حاکم بر مملکت در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی صدای همه را درآورده است. معیشت مردم به شدت در خطر است و سفره آنها هر روز کوچک و کوچکتر میشود. مشارکت سیاسی کاهش یافته و نارضایتی اجتماعی و فرهنگی بیداد میکند. با این حال دولتمردان همچنان مدعی بهترین عملکرد هستند؛ به گونهای که حتی نقد همفکران و نیروهای همسو با دولت را نیز نمیپذیرند. نمونه اخیر آن انتقاد غلامرضا مصباحیمقدم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و سخنگوی جامعه روحانیت مبارز علیه دولت رییسی بود که بلافاصله با واکنش رییس شورای اطلاعرسانی دولت مواجه شد.
مصباحیمقدم در مورد گفتههای رییسی درباره ترمیم کابینه و سخنان نمایندگان مجلس در مورد استیضاح برخی وزیران با اشاره به اینکه نگاه استراتژیکی در دولت نمیبیند، به خبرآنلاین، گفته بود: «آقای رییسی قبل از انتخابات برنامه اقتصادی مدونی نداشتند و از برنامه ۷ هزار صفحهای ایشان هم بنده چیزی ندیدم؛ حتی حضوری هم از ایشان مطالبه کردهام، اما ایشان چیزی به من ارائه نکرد، ضمن اینکه شخصا پیشنهادهایی را به رییسجمهور دادهام.» دولت رییسی این سخنان را برنتابید و رییس شورای اطلاعرسانی دولت در توئیتی به آن واکنش نشان داد. سپهر خلجی در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی توئیتر با اشتراکگذاری لینک «سند تحول دولت» نوشت: «آقای مصباحیمقدم امروز گفتهاند دولت برنامه مدونی ندارد و آن را ندیدهاند. سند تحول دولت اسفند سال قبل رسما منتشر شد و رییسجمهور نخبگان را به نقد و ارزیابی کارشناسی آن فراخواند. کاش به جای مصاحبه اول مطالعه و با ارائه نظر تخصصی به دولت کمک میکردند.»
البته انتقاد حامیان دولت رییسی از عملکرد او به اینجا ختم نمیشود و پیش از این شاهد بودیم که بسیاری از چهرههای جریان حامی دولت در گفتوگوهای رسانهای بارها نسبت به شیوه اجرایی و تصمیمگیری به خصوص در بحث اقتصادی هشدار دادهاند. این امر حالا دیگر به تریبون رسمی یعنی رسانه ملی نیز رسیده است؛ به گونهای که شامگاه دوشنبه در برنامه تلویزیونی «شیوه» عطاءالله بیگدلی مجری برنامه و استاد دانشگاه با اشاره به بحران مشارکت سیاسی در کشور گفت: «دولتی ۲۸، ۲۹ درصدی داریم که با آرمانهای ما درباره «دولت مردمی» فاصله دارد.» هرچند همچنان برخی حامیان رییسی با وجود شرایط کشور و اوضاع معیشتی در ایران، بر این باورند که رییسی و کابینهاش، قادر به مهار گرانی و کاهش نارضایتی مردمی خواهند بود؛ امری که البته به باور بسیاری از ناظران و با نگاهی به وضعیت معیشت مردم ایران بعید به نظر میرسد.
نمیشنود و نمیخواند
شنیدن انتقاد و پذیرش ناکامی در این دولت چندان جایی ندارد؛ هرچند معمولا دولتها در ایران نقدپذیر نیستند و معمولا نقد را به چشم حمله و هجمه مینگرند. در دولت گذشته نیز یکی از نقاط ضعف، همین همفکری حداقلی با نخبگان بود. آن هم در حالی که یکی از خاستگاهها و مبانی انتقادورزی و اعتراضپیشگی، نسبت به تخلفات و کجرویها در نظام اسلامی، عنصر امر به معروف و نهی از منکر است که نظارت همگانی را در جامعه اسلامی تحقق میبخشد.
در دولت سیزدهم که ماحصل همراهی و حمایت و ائتلاف همه جریانهای اصولگرایی است، قرار بود رشد اقتصادی و رفع مشکلات کشور به تحریمها و برجام گره نخورد و یکپارچگی اصولگرایان در همه جوانب حاکمیتی به کمک دولت بیاید تا مردم حداقل رنگ آرامش اقتصادی را ببینند؛ اما در این مدت در عمل شاهد حل نشدن مشکلات مختلف از جمله ناتوانی دولت در کنترل تورم، کاهش ارزش پول ملی و ادامه ریزش بورس و هواشدن وعده ساخت چهار میلیون مسکن در چهار سال و… هستیم. به گونهای که اگر خانهدار شدن به یک آرزو برای مردم ایران تبدیل شده، حالا دیگر خودرو را نیز باید به فهرست آرزوهای محال ایرانیان اضافه کرد. اگر به خاطر داشته باشیم، ابراهیم رییسی در آستانه انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ در دیدار با مدیران رسانههای اصلاحطلب گفته بود «اعتقاد واقعی من این است که انتقاد و نقدپذیری به اصلاح امور کمک میکند و اگر مدیری راه نقد و نقدپذیری را برای خود باز نگذاشت، اولین جفا را به خود و مجموعهاش کرده است؛ چراکه نگفتن آسیبها از سوی دیگران، سبب میشود مدیر با خودش فکر کند که هم درست میاندیشیده و هم درست عمل میکرده است.»
به نظر میرسد دولت نه فقط در تحقق وعدههای انتخاباتی موفق نبوده، بلکه نقدپذیری از سمت حامیان خود را نیز نپذیرفته است. پیشتر این گمان میرفت که این رویکرد مقابله در مواجهه با نقد فقط در مواجهه با مخالفان دولت است اما حالا مشخص شده که انتقاد از سوی حامیان نیز قابلپذیرش نیست. به نظر میرسد چنین گارد بستهای در مقابل انتقادها از سوی دولت مدعی نقدپذیری از عملکرد خود حتی از سوی همفکرانش پیامی جز عدم مشارکتپذیری نداشته باشد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد