گوشت صفی یا صف گوشتی؟!

محمدرضا ستوده

ما در صف ایستاده‌ایم

با صورتی سرمازده

پایی خسته

و زنبیلی در دست

گوسفندهای خارجی با هواپیما

از بالای سرمان رد می‌شوند

و ما برای آنها دست تکان می‌دهیم

دلمان برای آنها می‌سوزد

آنها نمی‌دانند که اینجا

تقدیر مرگ است

و فرودشان آغازیست بر

عروجشان به آسمان!

صورتشان را به پنجره هواپیما چسبانده‌اند

به ما نگاه می‌کنند

دلشان برای ما می‌سوزد

آنها گوشت‌های صفی هستند

و ما صف‌های گوشتی!

گوشت‌های قبلی در پرواز قبلی کشته شدند

اما این بار

گوسفندان با موفقیت فرود آمدند

تا کمی دیرتر مرده باشند

در راه نمردن ما از سرما

در صف!