13 - 08 - 2017
یادآوری نخستین نغمهها
سعید نوروزجو- هوشنگ ابتهاج بیشک از بزرگترین شعرای معاصر ایران است. او در رشت متولد شد و تا دوران جوانی در خانه پدریاش در محله استاد سرا زندگی میکرد. او در خانه پدریاش نخستین بار عشق را لمس کرده است و نخستین شعرهایش را برای عشق جوانیاش سروده است. دختری ارمنی به نام گالیا که مخاطب شعرهای سایه در دوران جوانی است.
دیریست گالیا
درگوش من فسانه دلدادگى مخوان
دیگر زمن ترانه شوریدگى مخواه
دیر است گالیا
به ره افتاده کاروان
عشق من و تو؟… آه
این هم حکایتى است
اما، درین زمانه که درمانده هرکسى
از بهر نان شب
دیگر براى عشق و حکایت مجال نیست
از همان زمانها استعداد هوشنگ ابتهاج بر همگان روشن بود. بسیاری از جوانان دهه سیوچهل این شعر را از حفظ میخوانند. نخستین نغمهها زمانی به گوش ابتهاج رسیدهاند که او در خانه پدریاش در رشت زندگی میکرد. خانهای که امروز وقتی از کنارش رد میشوی با نقاشی باب اسفنجی و آقای خرچنگ و پاتریک روی دیوارهای زمینه آبیاش مواجه میشوی! یک بار از مقابل این خانه رد شدم اما باورم نمیشد این خانه پدری هوشنگ ابتهاج باشد. بالاتر از خانه یکی از اهالی محل پرسیدم خانه ابتهاج کجاست؟ گفت: «رد کردی، همان سر خیابان بود. همان که شبیه مهدکودک است.» البته این اولین بار نیست که مردان بزرگ این سرزمین را در خانهشان این چنین غریب میبینم اما کاش اولین بار بود. ابتهاج یکى از مطرحترین و بهترین شعرسرایان معاصر است که گرچه در قالبهاى کلاسیک در قله نشسته است اما در زمینههاى مختلف شعر نونیمایى نیز اشعارى والا و توانا سروده است. سایه یک نو اندیش غزلسراست و دراین راه و روال، در بین معاصران همتایى ندارد. او نخستین کتاب شعرش را خیلی زودتر از تصور ما یعنی زمانی که به دبیرستان میرفت منتشر کرد. زمانی که در این خانه که حالا به مهدکودکی متروکه تبدیل شده زندگی میکرد.
۲۷ خرداد ۹۶ همشهریان سایه از خطر تخریب خانه پدری این شاعر حرف زدند و ما مثل همیشه که دیر یادمان میافتد، ناگهان یادمان افتاد! بماند که اداره میراث فرهنگی و گردشگری رشت قبل از این چه میکردند! همه سالهایی که این خانه مهدکودک بود و بعد از آن که به انبار ترهبار تبدیل شده بود هیچکس یادش نبود حروفی را که در این خانه به شعر سایه تبدیل شدهاند.
این خانه در محله تاریخی استادسرای شهر رشت در نزدیکی خانه گلچین گیلانی- پسرخاله ابتهاج- قرار دارد و به گفته علیرضا پنجهای- شاعر و فعال فرهنگی رشت، سایه نخستین شعرش را آنجا سروده است.
تنها سه روز از انتشار احتمال تخریب خانه پدری هوشنگ ابتهاج در رشت گذشته بود که مدیرکل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری گیلان اعلام کرد: خطر تخریب از خانه استاد امیر هوشنگ ابتهاج در رشت دور شده و موضوع ثبت ملی این بنا مورد تاکید قرار گرفته است.
رضا علیزاده، از پیگیری جدی برای ثبت خانه امیرهوشنگ ابتهاج خبر داد و گفت: باتوجه به نشانههای اعلام شده از سوی استاد ابتهاج و خانواده ایشان، مقرر شد اطلاعات تکمیلی اعم از نقل و انتقال ملک از طریق سازمان ثبت و املاک و نیز مستندسازی پیمایشی، نسبت به تکمیل اطلاعات برای ثبت ملی اقدام شود.
دیگر این پنجره بگشاى که من
به ستوه آمدم از این شب تنگ
دیرگاهى است که در خانه همسایه من خوانده خروس
وین شب تلخ عبوس
مىفشارد به دلم پاى درنگ
دیرگاهى است که من در دل این شام سیاه
پشت این پنجره بیدار و خموش
ماندهام چشم به راه
همه چشم و همه گوش
مست آن بانگ دلاویز که مىآید نرم
محو آن اختر شبتاب که مىسوزد گرم
مات این پرده شبگیر که مىبازد رنگ
آرى این پنجره بگشاى که صبح
مىدرخشد پس این پرده تار
مىرسد از دل خونین سحر بانگ خروس
وز رخ آینهام مىسترد زنگ فسوس
بوسه مهر که در چشم من افشانده شرار
خنده روز که با اشک من آمیخته رنگ…
و بالاخره در تاریخ ۱۸ مرداد خبر مراحل آخر ثبت ملی خانه هوشنگ ابتهاج در رسانهها منتشر شد و دلمان کمی آرام گرفت. رضا علیزاده اعلام کرد: پرونده ثبت ملی خانه «ابتهاج» تحویل شورای ثبت سازمان میراثفرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شده است و کارشناسان در حال فراهم کردن زمینه ثبت ملی این خانه باارزش هستند.
او با بیان اینکه همه مدارک و مستندات موجود برای بررسی در اختیار شورای ثبت قرار گرفته است، افزود: روز شنبه ۲۰ مرداد نیز یکی از کارشناسان معاونت میراثفرهنگی سازمان میراث فرهنگی برای بررسی چند مورد بنای ثبتی و خانه «ابتهاج» به استان گیلان میآید.
بگذریم از اینکه دیر بود مثل همیشه اما باز هم شکر که به ثمر رسید. احتمالا این خانه به زودی به موزه تبدیل میشود و این نقاشیهای کارتونی پاک میشوند، احتمالا دفعه بعد که به رشت بروم با تابلویی در سردر این خانه مواجه میشوم که بالای آن نوشته خانه هوشنگ ابتهاج و باور کردن این موضوع برایم دیگر سخت نیست. شعر ابتهاج و نام سایه را هرگز نمىتوان فراموش کرد، اگر قرار باشد از ادب و ادبیات صدسال اخیر سخن گفت و حرفى زد و مطلبى نوشت. غزلهاى او را بسیارى از بزرگان ادبیات دوران اخیر تحسین کردهاند و شاعر نوجویى مثل فروغ غزل معروفى در استقبال از شعر سایه سروده است و دکتر شفیعىکدکنى که گزینه اشعار او را با نام «آینه در آینه» جمعآورى کرده، دربارهاش مىگوید: «کمتر حافظه فرهیختهاى است که شعرى از روزگار ما به یاد داشته باشد و در میان ذخایرش نمونههایى از شعر و غزل سایه نباشد.» کاش حواسمان به نامهای ماندگار دیگر و میراثشان باشد قبل اینکه برایمان زنگ خطری به صدا دربیاورند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد