18 - 12 - 2024
یلدا؛ آیین باستانی ایرانیان
نادر نینوایی- آخرین شب فصل پاییز برای ایرانیان از قدیم الایام رنگ و بوی دیگری داشته است. جمع شدن اعضای خانواده دور یکدیگر و شاهنامهخوانی و حافظ خوانی و سفره آرایی با هندوانه و آجیل و انار بخشی از خاطره جمعی ایرانیان است و پاسداشتی برای آیینی ناملموس که البته به ثبت جهانی نیز رسیده است.
یلدا آیین باستانی ایرانیان است که از غروب واپسین روز پاییز آغاز شده و با طلوع آفتاب در اولین روز زمستان به پایان میرسد؛ پایانی برای طولانیترین و تاریکترین شب سال و نمادی از پیروزی نهایی روشنایی بر تاریکی.
در سال۱۴۰۱ و در نشست کمیته بینالدولی پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس که در شهر رباط مراکش برگزار شد، آیین شب یلدا با عنوان «یلدا/ شب چله» بهعنوان نوزدهمین عنصر میراث فرهنگی ناملموس کشورمان به ثبت جهانی رسید تا اهمیت و جایگاه والای این آیین باستانی بیش از پیش هویدا شود.
در این گزارش سعی میکنیم در خصوص ریشههای این آیین تاریخی اطلاعاتی ارائه کرده و تصویری روشن از رسوم و اشکال برگزاری آیین شب یلدا در گوشه و کنار ایران زمین ارائه کنیم.
تاریخچه یلدا یا شب چله
در دوران باستان بیشتر مردم به دامداری و کشاورزی میپرداختند و سبک زندگی بر پایه این دو حرفه کهن تنظیم میشد. در این دوران تغییر فصل و کوتاهی یا بلندی شب و روز تاثیری قابلتوجهی بر زندگی مردم داشت. از همین رو، مردمان گذشته اهمیت ویژهای برای نور، گرما و بلندی روزها قائل بودند و آن را نیک و پسندیده میدانستند اما زمستان، سرما و شبهای بلند آن خیلی خوشایند آنها نبود.
در آیین باستانی مهر از سوی دیگر آخرین شب پاییز بهعنوان شب تولد خورشید در نظر گرفته میشد؛ زمانی که ایزدمهر درست در سیاهی شبی بلند و سرد، از غاری در کوههای البرز پدیدار میشود و خورشید نورانی را با خود میآورد. براساس این روایت، شب چله در واقع شب تولد و ظهور خورشید محسوب میشد.
در برخی منابع اینطور روایت شده که در چنین روزی ریختن خون گوسفند و مرغ و همینطور جنگیدن ممنوع بوده است. نیروهای دشمن ایران نیز که به این موضوع واقف بودند، بهصورت موقت دست از جنگ و کشتار برمیداشتند و گاهی اوقات همین توقف موقت جنگ به صلح طولانی میانجامید.
اینطور روایت شده که پس از آنکه ایرانیان به آیین زرتشت گرویدند، آداب آیین مهر و برگزاری یلدا به بخشی از آیین زرتشت تبدیل شده است.
پس از فراگیری زرتشت هم در شب یلدا مردم ایران باستان دور هم جمع میشدند و به خوردن، نوشیدن و شادمانی میپرداختند. سفرهای به نام «میَزد» (بهمعنای میزبانی) در این شب پهن میکردند که در آن میوههای فصل و خشکبار و آجیل وجود داشت که در اصطلاح زرتشتیان، «لُرک» (Lork) گفته میشود.
یلدا در دوران پس از اسلام هم همواره پاس داشته شده و در میان خانوادههای ایرانی ارج و قرب خود را داشته و تا به امروز هم آیینی زنده و پویا بوده است.
شب یلدا در پایتخت صفوی
اینطور روایت شده که اصفهانیها برای شب یلدا از خیلی قبل تدارک میدیدند. آنها مقداری انگور را در یک پارچه میپیچیدند و در زیرزمین خانههایشان نگه میداشتند تا برای شب یلدا تبدیل به کشمش شود.
یکی دیگر از خوراکیهای شب یلدا در اصفهان «چلسمه» بوده است. چلسمه به آجیل و تنقلاتی مثل گندم، شادونه و امثال آنها میگفتند. تهیه هندوانه در اصفهان روزگاران قدیم سخت بود اما آنطور که قدیمیترها میگویند میوههای فصل مثل خرمالو و انار از جمله میوههای همیشه حاضر در سفره شب یلدای اصفهانیها بوده است.
برخی خانوادههای اصفهانی مخلوطی از برف و شیره انگور را بهعلاوه شربت و چای برای پذیرایی شب چله آماده میکردند. پلوماهی، کوفته و آش کدو هم از جمله غذاهای سنتی اصفهان برای این شب خاص سال بوده است.
یکی از رسومی که در مورد شب چله اصفهانیها ذکر شده آن است که آنها روز قبل از فرا رسیدن یلدا، لباسها و رختخوابها را در فضای آزاد پهن میکردند و با این کار به تعبیر خودشان به «عموچله» و «چلهزری» که به نوعی نمادهای سرما بودند، خوشامد میگفتند.
جالب است بدانید که شب یلدا از روزگاران قدیم در اصفهان به دو بخش چله و چله کوچک تقسیم میشده است و اصفهانیها هر دو شب را بهعنوان شب چله جشن میگرفتند.
شب یلدا در پایتخت قاجاری
در تهران قدیم هم همچون سایر نقاط ایران میوههای تازه فصل پاییز، میوههای خشکشده تابستان، آجیل مخصوص، شیرینی و هندوانه و جمع شدن در خانه بزرگترهای فامیل همیشه پای ثابت سفره شب یلدا بوده است.
در برخی موارد در روزگاران قدیم در مناطق شمالی تهران مثل شمیران، دهونک و قلهک سرمای هوا و کوچههایی که با برف اندود میشد امکان رفتن در شب ۳۰ آذر به خانه بزرگترها را میگرفت و این بود که ممکن بود شب یلدا را یکی دو روز دیرتر برگزار کنند.
به سبب همین سرمای شبهای دور شمیران و دهونک، در خانههای اهالی این مناطق همواره کنار سفره شب یلدا بساط کرسی هم برپا بود و اعضای فامیل دور کرسی مینشستند و به مرور خاطرات و گپ و گفت میپرداختند.
بساط کرسی در محله کن هم در شب یلدا به راه بود و دو کرسی چیده میشد، یکی برای بزرگترها و دیگری برای بچهها. توتهای خشکشده کن زینتبخش سفره شب یلدای اهالی این محله بود و برای دور کردن سیاهی این طولانیترین شب سال در حیاط خانه نیز آتشی برپا میکردند.
در ری و اطراف حرم شاهعبدالعظیم، یک هفته مانده به شب یلدا باغدارها انارهایشان را بساط میکردند، به آنها که داشتند میفروختند و به آنها که نداشتند تعارفی میدادند. در آن زمان در ری سبزیکاری هم رایج بود و این بود که سبزی هم راه خودش را به سفره شب یلدای اهالی ری باز کرده بود. از سبزی تازه برای آذین سفره شب یلدا استفاده میشد و سبزیپلو با ماهی هم انتخاب نخست اهالی ری برای شام طولانیترین شب سال بود.
فردای یلدا مردم از جایجای تهران برای تفریح، زیارت و خرید به ری میآمدند و زیارت حرم شاهعبدالعظیم و سوار ماشین دودی شدن از جمله فانتزیهای جوانان روزگاران قدیم تهران به شمار میرفت.
شب یلدا در مناطق جنوبی تهران مثل محله دولاب هم حال و هوای خودش را داشت. در این محله مادربزرگها نقشی محوری در برگزاری این آیین باستانی داشتند. آنها با بازگو کردن قصههای قدیمی و خاطرات گذشته نبض مجلس را در دست میگرفتند؛ آنهایی که مکتب رفته بودند نیز با خواندن حافظ و شاهنامه جمع را سرگرم و شور و نشاط را در شب چله برقرار میکردند.
شب یلدا در کردستان
در کردستان به شب یلدا «شهو چله»
(شب چله) یا «شهو زمسان» (شب زمستان) میگویند. در کردستان قدیم معمولا از یک هفته قبل مشخص میکردند که شبچله را در خانه چه کسی برپا خواهند کرد.
به سبب سرمای هوای غرب کشور، شب یلدا در کردستان با کرسی ارتباطی تنگاتنگ داشته است. در روزگاران گذشته در جای جای کردستان سفرههای یلدا روی کرسی پهن میشد و اعضای خانواده دور کرسی مینشستند و به صحبتهای بزرگترها گوش میدادند و آجیل و میوه میخوردند. گفته میشود سنندجیها چند ماه قبل از شب یلدا، خربزههای کوچکی را که از روستای سراب قامیش میآمد در تفاله سرکه میانداختند تا کالَک تورش (خربزه ترش) درست کنند و این خربزههای ترش از ارکان اصلی سفره یلدای خانوادههای سنندجی بوده است.
در برخی مناطق کردستان همچنین چند ماه پیش از زمستان، خوشههای انگور را در زیرزمین یا در سایه، نخ کرده و از سقف آویزان میکردند که به آن «آنو» گفته میشد و از اجزای مهم سفره یلدا محسوب میشده است.
در روزگاران دور کردستان دلمه برگمو و کلم که با گوشت لای آن را پرمیکردند غذای اصلی شب یلدا بوده است. همچنین بسته به ذوق صاحب خانه، سفره شام شب چله با رب انار و شیره انگور، دوغ، ماست، روغن و کره محلی، پیاز و خربزه ترش آذین میشده است.
یکی از رسوم زیبای کردها در شب یلدا بردن شام برای اهالی است که تمکن مالی تهیه غذا را ندارند. در کردستان نیز مثل سایر نقاط کشور در شب یلدا تعریف کردن داستان توسط مادربزرگها جزئی جداناشدنی از مراسم طولانیترین شب سال بوده است؛ داستان «خاتون زمهریر» یکی از داستانهای رایج شبهای یلدا در این خطه بوده است که نشان از افسانههای دور دارد.
نگاهی به این آداب و رسوم متنوع و متکثر مردمان ایران زمین روشن میکند که این آیین چه ارتباط تنگاتنگی با احترام به بزرگان، دوستی و محبت دارد؛ ارزشهایی که هر یک در جای خود بازگوکننده روح صلح و دوستی، نجابت و محبت ایرانیان به نوع بشر است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد