11 - 12 - 2019
یک سال تمرین، سی روز اجرا
عمارت نوفل لوشاتو این روزها میزبان نمایش «ماجرای عجیب سگی در شب» است. نمایشنامه این اثر بازنویسی رمانی با همین نام نوشته مارک هادون نویسنده انگلیسی است. سایمون استیونز نمایشنامهنویس این اثر به واسطه این نوشته چندین جایزه تئاتری برده و نمایشهایی که بر مبنای اثر او ساخته شده هنوز در سالنهای معتبر اروپا و آمریکا در حال اجراست.
افسانه کمالی کارگردان جوان این نمایش، با استفاده از تمام ابزاری که تئاتر در اختیار او گذاشته سعی داشته درونمایه اثر را که روایت ذهنی کودکی مبتلا به اوتیسم است به بیننده بشناساند. از ویدئووال گرفته تا حرکات سخت بدنی و البته موسیقی که در کل اجرا با صدایی نسبتا بلند به گوش بیننده میرسد.
در کنار مسائل مربوط به کارگردانی و میزانسن و روانی روایت حادثه، آنچه در نقد همه منتقدها به چشم میخورد بازی خوب بازیگران این نمایش است؛ بازیگرانی که اغلب آنها جوان هستند و توانستهاند رضایت مخاطب را به دست آورند.
نقش اول این نمایش یعنی کریستوفر بون را صبا سرور بازی میکند. بازیگری که در ابتدای راه خود، نقش سختی را برعهده گرفته و توانسته با پشت کار و تلاشی یکساله آن را باورپذیر کند. او متولد سال ۱۳۷۴ است و در دانشگاه عکاسی خوانده. او در گفتوگو با «جهان صنعت» در مورد چگونگی ورودش به عرصه نمایش اینطور توضیح میدهد:
«من در سال ۱۳۹۴ برای ورود به تئاتر در کلاسهای بازیگری موسسه کارنامه شرکت کردم. آن سال استادهای ما رضا بهبودی، صابر ابر، رضا گوران، آرش آبسالان و کیومرث مرادی بودند. فضای کلاسها مثبت بود و تعداد زیادی از کارآموزها بعدتر به عرصه جدی نمایش وارد شدند.»
او مانند بسیاری دیگر از تئاتریها، در دانشگاه رشته دیگری خوانده است. سرور در مورد علت این اتفاق میگوید: «به دلیل برخی مشاورههای غلط من در دانشگاه رشتهای به غیر از نمایش خواندم. مشاورها معتقد بودند تئاتر پولی ندارد و برای کسب درآمد باید رشته دیگری هم خواند. به همین دلیل به سراغ عکاسی رفتم. هرچند شاید کسانی هم که در دانشگاه نمایش خواندن برای ورود جدی به کار باید در کلاسهای بیرون شرکت کنند.»
او در پاسخ به چرایی این اتفاق میگوید: «معمولا در دانشگاه برای تمرین یا اجرا محدودیتهایی وجود دارد. شرایطی که همه از آن مطلع هستند. به خاطر همین بسیاری از کسانی که در دانشگاه هم نمایش میخوانند مجبور به شرکت در دورههای خارج از آن هستند.»
گروه بازیگران و اجرای نمایش «ماجرای عجیب سگی در شب» همگی جوانند. او در مورد چگونگی شکلگیری این گروه اینطور توضیح میدهد: «من خیلی اتفاقی با گروه آشنا شدم. افسانه کمالی کارگردان کار هم از بچههای کارنامه بود. علی نجفی و رویا دعوتی هم همینطور. بعضی از اعضای گروه ما بیشتر از ده سال است که در عرصه نمایش حضوری فعال دارند. پروسه رسیدن کار به اجرا بسیار طول کشید. من شخصا یک سال برای این نمایش تمرین کردم. یکسال و روزی پنج ساعت!
برخی از اعضای گروه هم شش ماه است که به ما ملحق شدند. در ابتدا قرار بود من در نقش مادر بازی کنم اما بعدتر نقش کریستوفر بون به من رسید.»
صبا سرور قبل از حضور در تمرینهای گروه، رمان و نمایشنامه مربوط به آن را مطالعه کرده بود. او در مورد نزدیک شدن به نقش کودکی اوتیسمی میگوید: «در رمان و نمایشنامه، کریستوفر بون پسر است. اما در اجرای ما این نقش به دختر تغییر کرده است. خب برای بازی در نقش کودکی اوتیسمی نیاز بود با روحیات و ذهنیات این کودکان آشنا شوم. چه قبل از اجرا و چه بعد از آن مدیر انجمن اوتیسم ایران و همچنین معلمانی که با بچههای اوتیسمی کار میکنند به تماشای اجرای ما نشستند. من هم سعی کردم از همه منابعی که در اختیارم بود، چه فیلمهای سینمایی و چه انیمیشن و چه کتاب در مورد این کودکان اطلاعات کسب کنم.»
شاید یک سال زمان زیادی برای تمرین یک تئاتر یکساعته باشد اما گاهی لازم است. سرور در مورد طولانی شدن این پروسه میگوید: «خیلی از جنبههای این اجرا و اکت بازیگران سوررئال است. ما برای رسیدن به این فرم باید زمان زیادی صرف میکردیم. در زمان ۵ ساعته اجرا ما یک ساعت تمرین بدن داشتیم، ۳۰ تا ۴۰ دقیقه تمرین بیان و باقی وقت هم صرف رسیدن به فرم ایدهآل میشد. ما در طول مدت تمرین شاید فقط یک بار دورخوانی داشتیم. همه چیز در تکامل تمرینها شکل گرفت و به فرم ایدهآل رسید. ما برای آنچه در صحنه اتفاق هم نیفتاده تمرین کردیم. مثلا شما در صحنه گریه کریستوفر را نمیبینید یا به طور کلی در هیچ کجای نمایش او فریاد نمیزند. اما من به عنوان بازیگر تمام وجوه شخصیت او را بازسازی کردم چون فکر میکردم به در آمدن نقشاش کمک بسیاری میکند.»
یکی از ویژگیهای مهم این نمایش دیالوگهای متعدد و البته سریعی است که توسط بازیگران ادا میشود. اتفاقی که ممکن است برای بازیگری که تازه به عرصه نمایش ورود کرده سخت باشد. سرور در این مورد میگوید: «خب طبیعتا در ابتدا بسیار سخت بود. اما پس از یک سال تمرین دیگر امکان اشتباه وجود نداشت. حتی اگر در صحنهای حواس من پرت باشد زبان کار خودش را میکند. من سعی کردم برای حفظ دیالوگها مخصوصا دیالوگهایی که باید به صورت رگباری ادا شود، صحنه را در ذهنم تصویرسازی کنم. اتفاقی که خیلی توانست به من کمک کند.»
در نمایش «ماجرای عجیب سگی در شب» ویدئو وال حضوری پر رنگ دارد. بخشی از روایت نمایش برعهده این پتانسیل تصویری است. سرور، ایده ویدئو وال را به کارگردان کار نسبت میدهد و میگوید: «افسانه کمالی اصرار داشت که در اجرای ویدئو وال نقش اساسی ایفا کند چون ما با ذهن کودکی معمولی طرف نیستیم. کودکان اوتیسم به جزئیات، بیش از حد توجه میکنند و برای نزدیک شدن به این مشخصه، باید از همه ابزارهای موجود استفاده میکردیم.»
برخی از تماشاگران این نمایش گاها از صدای بلند موسیقی یا دیالوگهای پرتعداد و رفت و آمد زیاد بازیگران در صحنه شکایت داشتند. سرور این مشخصه نمایش «ماجرای عجیب سگی در شب» را عمدا توصیف میکند و میگوید: «بله ولی همه این نکات در اجرا با پیشفرض گنجانده شده بود. برای نزدیک شدن به تصویر ذهنی فردی اوتیسمی نیاز است که کمی از فضای عادی فاصله بگیریم. به خاطر همین در برخی موارد بعضا تماشاگران از سر و صدای موجود در کار یا شلوغی صحنه شکایت داشتند. اما آنچه اتفاق افتاده تمهید گروه برای نزدیک کردن تماشاگران به فضای نمایشنامه بود است.»
در حالی که تئاترهای دانشجویی یا هنری با بودجه کم و سختی زیاد در سالنهای نسبتا کوچک در حال اجرا هستند، در سالهای گذشته برخی نمایشها با بودجه کلان و استفاده از چهرههای سینمایی سالنهای بزرگ و امکانات تئاتری را قرق کردهاند. صبا سرور در مورد این موج شکلگرفته در تئاتر ایران میگوید: «در همه جای دنیا یک تئاتر هنری داریم و یک تئاتر تجاری. هرچند این فضا کار را برای ما به شدت سخت کرده است چون برخی از تماشاگران تئاتر ترجیح میدهند به نمایشهایی بروند که در آن چهرههای سینمایی حضور دارند. کار ما تهیهکننده نداشت و تمام هزینهها توسط گروه کارگردانی پرداخت شد. به همین خاطر شرایط سختی بود.
مثلا در حوزه تبلیغات ما دوست داشتیم حضور پررنگتری داشته باشیم اما خب میدانید این روزها هزینه تبلیغ حتی در کانالهای معمولی بسیار گران است. البته با همه این مشکلات ما در اکثر روزها تماشاگر خوبی را به سالن کشاندیم و هیچ روزی سالن خالی نمانده است.»
او در مورد وضعیت مالی بازیگران تئاتر هم با اشاره به سختیهای موجود میگوید: «خیلی دور از ذهن است در این شرایط به فکر درآمد باشیم. گروههای دانشجویی یا جوان با حداقل امکانات کاری را آغاز میکنند و همه میدانند در ابتدای مسیر خبری از درآمد نیست»
برای درک بهتر فضای نقش و آشنایی با زیر و بم آن باید تخیل خوبی داشت. یکی از راههای پروراندن تخیل نیز خوانش رمان است. سرور با اشاره به آنکه کتاب زیاد میخواند، نویسنده مورد علاقه خود را بوکوفسکی معرفی میکند و میگوید: «بین رماننویسان بوکوفسکی را بیشتر از بقیه دوست دارم. شخصیتهای رمانهای او نه سفیداند و نه سیاه. علاوه بر آن آخر داستان قرار نیست کسی خوشبخت یا بدبخت شود. زندگی در آثار او به شکل واقعی در جریان است. شاید آثار همینگوی هم چنین فضایی داشته باشد.»
او نمایشنامهنویس محبوب خود را نیز مارتین مک دونا معرفی میکند و میگوید: «در بین نمایشنامهنویسان نیز علاقه زیادی به مارتین مک دونا دارم چون خیال میکنم کاراکترهای او جنون خاصی دارند. اگر بخواهیم نمایشنامههای او را اجرا کنیم باید چند سال روانشناسی بخوانیم.» نمایش «ماجرای عجیب سگ در شب» تا ۲۱ تیرماه در عمارت نوفل لوشاتو اجرا میشود و علاقهمندان میتوانند در روزهای باقیمانده مهمان اجرای این گروه جوان باشند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد