26 - 11 - 2019
یک صندلی برای نشستن کنار تو
حسین منزوی در سال ۱۳۲۵ در زنجان در خانوادهای فرهنگی به دنیا آمد. وی از سنین جوانی سرودن شعر را آغاز و در سال ۱۳۴۶ به عنوان شاعر خود را مطرح کرد و غزلهای او مورد توجه غزلسرایان قرار گرفت. منزوی در سال ۱۳۴۶ وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد. اما این رشته را رها کرد و به جامعهشناسی رو آورد اما این رشته را نیز ناتمام رها و در سال ۱۳۵۰ مجموعه شعر حنجره زخمی تغزل را منتشر کرد. این کتاب در بخش شعر جهان جایزه فروغ فرخزاد را که در آن دوران جزو معتبرترین جوایز ادبیات ایران بود، به دست آورد. پس از انتشار این کتاب در صدا و سیما مشغول کار شد و در این دوران برنامه یک شعر یک شاعر را تهیه وکارگردانی کرد. در همین دوران منزوی بسیاری از ترانهها و تصنیفهایش را ساخت و تعدادی از آنها مورد توجه خوانندگان مطرح آن روز قرار گرفت. او مدتی مسوول صفحه شعر مجله ادبی رودکی بود و در سال نخست انتشار مجله سروش نیز با این مجله همکاری داشت. در سالهای پایانی عمر به زادگاه خود بازگشت و تا زمان مرگ در این شهر باقی ماند.
حسین منزوی هرگز کار دولتی نداشت و تنها با انتشار شعرهایش گذران عمر کرد. وی در شعر سپید نیز دستی داشت، موسیقی را خوب میشناخت و صدا و خط خوبی نیز داشت.
از روز دستبرد به باغ و بهار تو
دارم غنیمت از تو گلی یادگار تو
تقویم را معطل پاییز کرده است
در من مرور باغ همیشه بهار تو
از باغ رد شدی که کشد سرمه تا ابد
بر چشمهای میشی نرگس غبار تو
فرهاد کو که کوه به شیرین رها کند
با یک نگاه کردن شوریدهوار تو
کم کم به سنگ سرد سیه میشود بدل
خورشید هم اگر نچرخد بر مدار تو
چشمی به تخت و بخت ندارم مرا بس است
یک صندلی برای نشستن کنار تو
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد