31 - 12 - 2022
یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان به حساب آقای «م. ر» ریختم
هشتمین جلسه از مرحله دوم رسیدگی به پرونده اختلاس از بیمه ایران در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی سیامک مدیرخراسانی روز گذشته برگزار شد.
قابل ذکر است در پنج جلسه اول از مرحله دوم رسیدگی به این پرونده به اتهامات افراد مرتبط با بیمه ایران رسیدگی و از جلسه ششم نیز بررسی اتهامات ۲۴ نفر از متهمان این پرونده که شاغل در استانداری تهران بودهاند، انجام شد. در جلسه هشتم دادگاه نیز متهمانی دیگر از افراد مرتبط با استانداری تهران در دو نوبت صبح و عصر محاکمه شدند که رسیدگی به اتهامات «د. س» یکی از موارد این دادگاه بود که وی در جریان این دادگاه «م. ر» را متهم به دریافت رشوه از سوی خود کرد.
در این دادگاه متهم «د. س» در دفاع از خود گفت که برای گرفتن وام از بانک ملت حدود ۱۵۰ درصد وثیقه گذاشتم و از آقای «م. ر» بابت این وثیقه کمک خواستم. وی در مجتمع اقتصادی پروندهای تشکیل داد تا از من سوءاستفاده کند و از همان زمان مرا مجبور کرد که وجههای غیرقانونی به آنها پرداخت کنم.
وی با تاکید براینکه «ج. الف» سایه آقای «م. ر» است، عنوان کرد: چوناز سال ۸۷ فعالیت اقتصادی را شروع کرده بودم، نمیخواستم آبرویی از من برده شود.
متهم در پاسخ به این سوال قاضی که آیا از جانب آقای «م. ر» به شما تعهدی داده شد، تصریح کرد: «ج. الف» ادعا میکرد که دوست صمیمی وی است و من شاهد بودم که هر روز آقای «م. ر» با «ج. الف» تماس میگرفت تا برایش کارهایی انجام دهد.
متهم «د. س» ادامه داد: رابطه «ج. الف» با «م. الف» بسیار نزدیک بود بنابراین من به همین اعتبار یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان به حساب آقای «م. ر» ریختم.
متهم در خصوص دلیل واریز این مبلغ به حساب «م. ر» توضیح داد: «ج. الف» به من گفت که «م. ر» این پول را نیاز دارد و حتی هدایای بسیاری نیز از من دریافت کردند علاوه بر این یک روز همسر «م. ر» به همراه «ج. الف» به منزل ما آمدند.
وی در ادامه دفاعیات خود اظهار داشت: با وجود اینکه برای حل مشکلاتم یک خانه در ولنجک به آنها دادم، اما مشکلم حل نشد بنابراین به من گفتند که یک نامه به شخص آقای «م. ر» بنویس و تقاضای مهلت برای پرداخت مابقی بدهی را بکن بنابراین آن را به «ج. الف» دادم اما هیچگاه نسبت به آن رسیدگی نشد. لذا به سازمان بازرسی کل کشور رفتم و چکهایی که پرداخت کرده بودم به آقای زارع دادم.
متهم با بیان اینکه آقای «ش» دوست مشترک من و آقای «م. ر» بود، گفت: وی در جلسات من و «ج. الف» حاضر و شاهد این بود که وی مدام از من پول میگیرد بنابراین وقتی دلیل آن را از من پرسید به من گفت که میتواند هماهنگ کند تا من شخصا با آقای «م. ر» ملاقات داشته باشم.
«د. س» خاطرنشان کرد: در ملاقات با آقای «م. ر» چکها را به وی داده و گفتم که همسرت به منزل ما آمده است اما او منکر این مساله شد، درحالی که من اطلاع داشتم که حتی «ج. الف» زمانی که فرزندان «م. ر» از دوبی میآمدند برای استقبال از آنها به فرودگاه میرفت.
وی با اشاره به اینکه چند روز پس از ملاقات با «م. ر» آقای «ش» با من تماس گرفت و گفت که وی میخواهد با من دیدار کند، یادآور شد: در دیدار مجدد با «م. ر» وی با عصبانیت به من گفت که چرا چکها را به سازمان بازرسی کل کشور دادی؟ نمیدانم وی از کجا مطلع شده بود چون سازمان بازرسی به من قول داده بود که این مساله محرمانه باقی بماند.
متهم اضافه کرد: «م. ر» در مقابل من با مدیرعامل بانک ملت تماس گرفت و به وی گفت که چرا کار فردی را که به تو سپرده بودم، حل نکردی. پس از این مکالمه تلفنی نیز به من گفت که مدیرعامل بانک ملت پررو شده است و باید وی را از این سمت بردارم.
«د. س» در ادامه اذعان داشت:«م. ر» در ادامه ملاقاتی که با وی داشتم از من خواست که روی چکها به جای نام وی اسم اشخاص دیگری را بنویسم و تاکید داشت که بیشتر نام «الف. ر. م» را بنویسم.
وی با اشاره به اینکه در ادامه دیدار با «م. ر»،«م. ت» به دفتر وی آمد، گفت: «م. ر» به آقای «ت» گفت که «ج. الف» چنین کاری کرده است و چکها را به وی نشان داد و از او خواست که «ج. الف» را پیدا کند و پولها را از وی بگیرد.
متهم ادامه داد: «ج. الف» حتی روزی ماشین مرا برداشت و در عقب آن اسلحه گذاشته بود که وقتی کارمندانم به من اطلاع دادند من نیز به حفاظت اطلاعات این مساله را گزارش دادم.
وی در پاسخ به این سوال قاضی که آیا خودت «ج. الف» را نزد مسوولینی که از آنها نام میبری دیدهای، گفت: هرگاه «ج. الف» تماس میگرفت صدای «م. ر» نیز میآمد ضمن اینکه چند بار با «م. ت» به دفتر من آمد. آقای «ت» در آن زمان هنوز استاندار نشده بود و معتقدم آقای «ت» به قد و قواره استاندار نمیخورد.
«د. س» با بیان اینکه هیچ مسوولی برای حل مشکل من کاری نکرد، گفت: در مورد یک و نیم میلیاردی که به حساب آقای «م. ر» ریختم سند دارم و پیش از دستگیری آن را به سازمان بازرسی کل کشور دادم و علیه وی به جرم کلاهبرداری شکایتی نوشتم چراکه اگر نام «م. ر» نبود، من ریالی به «ج. الف» پرداخت نمیکردم.
متهم با تاکید بر اینکه تاریخ پرداخت چکها را به یاد ندارم، همچنین در مورد پرداخت رشوه به آقای «ت» تصریح کرد: در خیابان مقدس برای وی آپارتمانی خریدم و یکصد میلیون تومان به وی قرض دادم که جمعا مبلغ به ۴۰۰ میلیون تومان رسید بنابراین در مقطعی نیاز به پول داشتم از وی ۲۵۰ میلیون تومان دریافت کردم که او از من خواست قرضش را از آن کم کنم.
حرفهای «د. س» ساختگی است
«ج. الف» به عنوان مطلع در جایگاه قرار گرفت و گفت: تمام حرفهای «د.س» ساختگی و دروغ است چراکه وی در انفرادی یا در بند، با سایر متهمان همسلولی بوده و توانسته این مطالب را با آنها هماهنگ کند.
این متهم افزود: آشنایی من با «د. س» مربوط به سال ۸۵ است که در آن زمان من آقای «م. ر» را نمیشناختم بنابراین چرا آبروی مسلمانی را به خاطر من میبرید. من معتقدم چنین حرفهایی به «د. س» دیکته شده است.
وی با تاکید بر اینکه «د.س» استاد اخاذی است، عنوان کرد: «د. س» همچنین در مورد آقای «الف» نیز دروغ میگوید چراکه آقای «الف» مدیر آستان قدس رضوی است و زمین ولنجک نیز مربوط به آستان قدس است. بنابراین من با حضور آقای «د.س» و ثبت دفترخانه وکالت این زمین را تحویل گرفتم و با استعلام از دفترخانه متوجه این مساله خواهید شد.
وی با بیان اینکه نام این افراد را من در بازجویی آوردهام، تاکید کرد: متاسفانه آقایان به گونهای بحث میکنند که گویی امامزاده هستند.
«ج.الف» ضمن انتقاد از اشاره به نام استاندار تهران عنوان کرد: شخصی که از ایشان به عنوان «ت» نام میبرد، دکترارتوپد و «ی. و» دوست صمیمی اوست چراکه در این تاریخ که وی عنوان میکند آقای «ت» استاندار تهران نبود پس نباید با سیاسی کردن این بحثها آبروی وی و آقای «م. ر» را ببرد.
متهم همچنین یادآور شد: روزی برای شام با «د. س» به بیرون رفتیم و دو نفر لباس شخصی نیز همراه ما در ماشین بودند. وی کاغذی آورد تا از من خواست بنویسم تمام چکها وصول شده و تمام وکالتها باطل است، من نپذیرفتم اما آن دو نفر اسلحه گذاشتند و مرا مجبور به این کار کردند.وی ادامه داد: «د. س» حتی در جریان بازپرسی به من گفت که از پول خودت دو میلیارد هزینه کردم و تمام دفاترت را گرفتهام تا به تو ثابت کنم که من «د. س» هستم.
در ادامه «د. س» خطاب به قاضی مدیرخراسانی اعلام کرد: آقای «ج . الف» پیش از خودش نگران آقای «م. ر» است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد