6 - 12 - 2022
۶ انتقاد به جشنواره سیودوم
نه اینکه بخواهم بگویم این جشنواره از جشنوارههای هشت سال گذشته یا دستکم چهار سال گذشته بدتر بود، نه، قطعا نکات مثبتی هم نسبت به آنها داشت اما معنیاش این نیست که دستاندرکاران آن توانستند جشنوارهای قابلقبول ارایه کنند.
هر قدر هم آقای رضا داد در بیانیهها و سخنرانیهایش شعار «روحانی مچکریم» سردهد، به پررنگ شدن نقاط ضعف این جشنواره بیشتر دامن میزند، چه آنکه هر روز اهالی جشنواره به هنگام رویایی با ضعفهای آن، این سوال برایشان مطرح میشود که دقیقا بابت چه چیزی متشکریم؟! این سوال مخصوصا از وقتی پررنگ شد که روز گذشته و در آخرین ساعت منتهی به اختتامیه جشن سینمای ایران خبرآمد که حسین پاکدل، مجری مراسم اختتامیهای که معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برپا میکند به دلیل ممنوع التصویر بودن در تلویزیون، با شهیدیفر، مجری مورد وثوق تلویزیون که اجرای جشنوارههای معاونت سینمایی دولت گذشته را هم برعهده داشت و از قضا اعتقاد راسخ هم دارد که بعضی از فیلمهای حاضر در جشنواره، خیانت به ملت و مملکت، غیرشریف، بیحیا، نانجیب و هجویه است، جا به جا میشود. پس از همین جا و از آخر به اولم دلایل بد بودن و ناامیدکننده بودن این جشنواره را با هم مرور میکنیم:
۱- واقعا شأن یک وزارتخانه و یک جشنواره بینالمللی تا کجا تنزل پیدا میکند که علیرغم اینکه مجری مهمترین برنامه سالانهاش را تعیین و بهطور رسمی اعلام کرده به دلیل مخالفت تلویزیون تغییر میدهد! آیا این وظیفه سازمان سینمایی و وزارت فرهنگ است که مطیع صدا و سیما باشد یا وظیفه تلویزیون است که مراسم اختتامیه را پوشش دهد؟!
۲- روز ۲۱ بهمن و در آخرین روز نمایش فیلمها در کاخ جشنواره پیش از نمایش نخستین فیلم که قرار بود طبقه حساس کمال تبریزی باشد، ناگهان اعلام شد که به دلیل وجود مشکل صوتی در نسخهای از فیلم که قرار بود در کاخ جشنواره به نمایش دربیاید، ترجیح دادهاند که زمان پخش این فیلم را با فیلم عصبانی نیستم رضادرمیشیان عوض کنند! نه اینکه ما از تماشای فیلم عصبانی نیستم لذت نبریم و حاضران در سالن همایشهای برج میلادی به شایستگی تشویقش نکردند، نه! تنها مشکل پیش آمده این بود که نشست این فیلم برگزار نشد و عوامل از همه جا بیخبرش به برج میلاد نیامدند تا سر و ته اکران فیلمی که در رسانههای آن سو به فیلم فتنه معروف شده با کمترین هزینهای هم بیاید.
۳- حضور افرادی با کارکرد گشت ارشاد البته بدون لباس پلیس و... در به اصطلاح کاخ جشنواره، نه در بیرون بلکه در داخل سالن همایشهای برج میلاد یکی دیگر از نکات غیرقابل هضم این دوره بود.
خواهرانی که طوری در مقابل ورودی ایستاده بودند که هر زنی به محض ورود به آنها برخورد کند. این خواهران البته کارشان را به تذکر «روسریت رو بکش جلو»، محدود نکردند و تهدید و ارعاب را با تکرار جملاتی مثل: «وقتی از اینجا بری بیرون حالیت میکنم»، چاشنی برخورد با با روزنامهنگاران و منتقدان و اهالی سینما در ایام جشن سینمای ایران کرده بودند.
۴- این جشنواره اگرچه بعد از سه سال، خانه پدری را، خارج از مسابقه به اکران آورد اما جایی برای اشغالهای دوستداشتنی که سال پیش هم به جشنواره راهش ندادند، نداشت.
توضیحات این بخش را عینا از یادداشت آقای یزدان سلحشور که روز دوشنبه در «وبلاگ» خبرآنلاین منتشر شد، میآورم: «شایعهای پخش شد که میخواهند «آشغالهای دوستداشتنی» را در سانس فوقالعاده نشان بدهند که مشخص شد همیشه پای شایعهای در میان است. سَر ِ شام میگفتند که قبلا وقتی که جامعه سینمایی یکصدا فیلمی را میخواستند در جشنواره پخش میشد چون قبلیها شهامت کنار آمدن با اعتراض را داشتند اما این شهامت در فعلیها نیست. به گردن گوینده! من که شخصا فکر میکنم که فعلیها خیلی شهامت دارند که از افکار عمومی وحشتی ندارند. به هر حال سال بعد، «آشغالهای دوستداشتنی» را میبینیم و از خودمان میپرسیم مگر این فیلم چه مشکلی داشت؟ همانطور که امسال از خودمان پرسیدیم فیلمهای روحالله حجازی و کیانوش عیاری چه مشکلی داشتند که سالهای قبل، قیچی شدند و…»
۵- شاید یادتان باشد که در سالهای گذشته آنها که برای تماشای فیلمها به سینمای رسانه میرفتند، خواه روزنامهنگار و خبرنگار و خواه نویسنده و منتقد و عوامل سینما از شلوغی شگفتانگیز و بیمعنی این سینما به زبان آمده بودند از اینکه گروهی را هر روز با اتوبوس به کاخ جشنواره میآوردند و صدای شیون و گریه کودکان زیر شش ماه، امکان تماشای فیلم را از حاضران در سالن میگیرد. دستاندرکاران جشنوراه امسال برای کم کردن این جماعت ناهمگون از تماشاچیهای کاخ جشنواره تلاش خودشان را کردند و البته تا حدود زیادی موفق بودند اما از آنجا که نمیتوانستند به بسیاری از موسسات و نهادهای غیررسانهای و غیرسینمایی نه بگویند سهمیه روزنامهها، نشریات و سایتهایی که زورشان به آنها میرسید را تا جایی که توانستند کم کردند. من شخصا شاهد بودم درحالی که به روزنامه ما به عنوان یک روزنامه سراسری تنها یک سهمیه از سینمای رسانه تعلق گرفته بود، پیش چشمهای ما، نمایندگان موسساتی که ذکرشان رفت، میآمدند و با عزت و احترام کارتهای متعددشان را تحویل میگرفتند و میرفتند.
۶- درست است که این یادداشت درباره جشنواره فیلم فجر بود اما الگوی رفتارهای وزارت محترم فرهنگ در برخورد با اهالی رسانه در جشنهای انقلاب آنچنان یک دست است که میخواهم اشارهای گذرا به جشنواره تئاتر هم داشته باشم.
جشنوارهای که مسوول ستاد خبری و روابطعمومی آن تنها به دلیل خبری که در خبرگزاری فارس درج شد و وی را که از روزنامهنگاران قدیمی این حوزه است، از حامیان فتنه خواند برکنار شدند و معاون هنری ارشاد، رییس اداره تئاتر و شخص وزیر هرگز پاسخی درباره این رفتارشان ندادند.
اگرچه میتوان گفت با رفتار فروتنانهای که آن روز وزارت فرهنگ دربرابر یک خبرگزاری در پیش گرفت، رفتار مطیعانه امروزش در برابر خواست تلویزیون جای تعجب نداشت.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد