28 - 05 - 2020
شهرداری چشمهعلی را با تانکر آب پر کرد
«حرف تازهای نیست، همه میدانند یک روز شهرداری با تانکر آب آمد، حوضچه جلو چشمهعلی را پُرِ آب کرد و رفت، فردایش هم روزنامهها گفتند آب به چشمهعلی برگشت.» این فقط یک روایت از حرفهای ضد و نقیضی است که برای چشمه خشک شده در ضلع شمالی چشمه علی و در مقابل کتیبه فتحعلیشاهی بیان میشود؛ حرفهایی که این روزها آنقدر با یکدیگر متضادند که نمیدانیم کدام را میتوان باور کرد.
داستان امروز آب چشمهعلی فقط همان آبی نیست که علت نبودنش را خشکسالی بدانیم بلکه کشمکشهایی که آب چشمهعلی در طول حدود یک سال گذشته تا امروز و بازی خشک شدن و برگشت آبش را شاید هیچ رودخانه یا حوضچه آب طبیعی دیگر به خود ندیده باشد.
یا حتی همین قول و قرارهای نصف و نیمه مترو و کارشناسانش که هر بار زمانی را برای برگشت آب قرار گذاشتند و آخرش نشد تا اینکه یک روز شهرداری خبر داد آب به چشمه برگشت و ماجرای چشمهعلی این بار جورِ دیگری رقم خورد و حتی میراث فرهنگی استان تهران هم به راحتی آن را قبول کرد و خدا را شکر!
حالا دیگر ماجرای آب چشمهعلی را همه میدانند؛ از نانوای محله گرفته تا چوببر، میوهفروش و نوجوانانی که باز هم پاتوق آبتنیشان را پیدا کردهاند و حتی چند ده کیلومتر این طرفتر، کارمندان شهرداری در تهران و حالا هم که حرف به گوش رسانهها رسیده …
از گرمای هوا قدری کم شده و نوجوانان و کودکان همراه خانوادههایشان در حوضچه کوچک ضلعجنوبی چشمهعلی که آبِ آن تا بالای زانوی نوجوانان میرسد، آبتنی میکنند.
اما بخش شمالی چشمه که درست زیر کتیبه فتحعلیشاهی قرار گرفته را آب لجن سبزرنگی در حد چند میلیمتر پر کرده و موشها از سرورویش بالا میروند، مقیاس میزان آّب طبق دستگاه سنجش میزان آب، در این بخش از چشمه حتی به یک میلیمتر هم نمیرسد. به گزارش ایسنا، رضا ۱۴ ساله است و گویا هر روز ساعتی را در آب چشمه بازی میکند. میپرسم هر روز تابستان برای آبتنی به چشمه میآیی؟ میگوید: «از وقتی مترو کارش را در اطراف چشمه شروع کرد و آب قطع شد، نتوانستم چند هفته آبتنی کنیم اما با برگشتن آب دوباره میآیم.»
از شنیدههایم میگویم؛ «شنیدهای که آب چشمه را با تانکر آب پر کردهاند؟» میگوید: حرفهایی را از بچهها شنیدهام اما خودم به چشم ندیدم.یکی از بومیهای محله که چند دهه از زندگی خود را در این منطقه بوده، این اتفاق را تایید میکند. قسم میخورد: «به خدا به چشم خودم دیدم که با تانکر آب داخل چشمه ریختند و انگشت اشارهاش بخش چشمه زیر کتیبه فتحعلیشاهی را نشان میدهد.»
پیام ۳۴ ساله هر چند باورش نمیشود. برای فهمیدن راست یا دروغ این داستان از تهران به شهرری رفتهایم اما وقتی جدیتمان را برای فهمیدن واقعیت میبیند، میگوید: «حرف تازهای نیست، همه میدانند یک روز شهرداری با تانکر آب آمد، حوضچه جلوی چشمهعلی را پُرِ آب کرد و رفت، فردایش هم روزنامهها گفتند آب به چشمهعلی برگشت.» ولی این همهای که پیام میگوید شامل چند نفر از قدیمیهای محله نمیشود.
نانوایی مقابل چشمهعلی، به شنیدههایمان میخندد و میگوید: «نه خانم! چطور میشود با تانکر آب را داخل چشمه ریخت، اصلا حرفش خندهدار است! من که چیزی ندیدم.»
دورهمی پیرمردهای محله را در ورودی کارگاه چوببری مقابل چشمه به هم میریزم و بعد از سلام و احوالپرسی پدرانهشان میپرسم: «راست است که شهرداری با تانکر آب داخل چشمه ریخته؟» یکی ریز میخندد و دیگری که صورت مهربانتری دارد، با سر تایید میکند. اما باز همگی یکی از جمع خودشان را نشان میدهند و میگویند از حاجی بپرس؛ او همه چیز را از چشمه میداند.
حاجی با بیش از ۸۰ سال سن و این حرف که در همین محله به دنیا آمده و به امروزش رسیده و از معدود مردم محله است که کاوشهای اشمیت را هم در منطقه به چشم دیده، این حرف را رد میکند و میگوید: «چه کسی این حرف را گفته؟! من که چیزی ندیدم. یادم نیست چند روز پیش بود اما یک روز آمدم دیدم چشمه آب دارد. اول به خاطر کار مترو آب چشمه قطع شد اما گفته بودند با پایان کار مترو آب برمیگردد، خب برگشت.»
بار دیگر پلههای چشمه علی را پایین میرویم، به وضوح مشخص است آب در بخش جنوبی چشمه روان است یعنی سرچشمه این بخش هر چند با دِبی کم، برگشته است اما قدری پایینتر از همین سرمنشأ، به ورودی چاه زیرزمینی که نگاه میکنیم زبالهها و موشها امانِ آب را میبُرند. و در همان آب است که بچهها با شادی آبتنی میکنند!

لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد