28 - 04 - 2025
3 سناریو و 10 تصویر اقتصاد ایران
«جهان صنعت»- سناریوهای اقتصاد سیاسی ایران در هفتهها و ماههای نزدیک در آینده با سه سناریوی احتمالی روبهرو است. سناریوی نخست این است که صلح یا جنگی میان ایران و آمریکا رخ ندهد و سیاستگذاری و حکمرانی اقتصادی همین باشد که هست. در این صورت چه اتفاقی رخ میدهد؟ آمارهای نهادهای بینالمللی نشان میدهند رشد اقتصاد ایران روندی کاهنده را تجربه میکند و نرخ تورم برعکس در مسیر افزایشی خواهد بود. دراین صورت شهروندان با یک ضریب میانگین فقیرتر میشوند. سناریوی دوم این است که ایران و آمریکا بهسوی صلح بروند و از روزهای تنشزا دوری کنند. در این صورت بالاترین خواسته ایران از آمریکا رفع تحریمها و عادی کردن اقتصاد ایران خواهد بود. با لحاظ کردن این نکته که بازار جهانی نفت اجازه میدهد ایران با شتاب مناسب سهمیه پیشین در بازارهای جهانی را به دست آورد، دراین صورت نهتنها درآمد صادرات نفت ایران با شتاب لازم بهسوی افزایش میرود بلکه برگشت دلارهای حاصل از صادرات نیز با شتاب بیشتری ممکن میشود. افزایش درآمدهای صادرات نفت راه سرمایهگذاری برای دیگر فعالیتهای اقتصادی را هموار میکند. بدترین اتفاق برای جامعه ایرانی در این دوره دورشدن از صلح و رفتن بهسوی تنش بیشتر و احیانا جنگ با آمریکاست. در این صورت فضای اقتصادی و سیاسی ایران و مناسبات با آن با آمریکا ناشناس است. در این وضعیت میزان صادرات نفت از این هم که هست کمتر شده و دردسرهای تازه برای اقتصاد کلان درست میشود. در وضعیت سوم جمهوری اسلامی باید راهبردی داشته باشد که اقتصاد فلج نشود در این صورت زیرساختهای موجود نیز به فروپاشی بیشتر نزدیک میشود.
با این همه اما باید نخست چهرهای از اقتصادایران کشیده شده و عیبها و نارساییهای آن در عبارات کوتاه بیان شود. تصویری که برخی نهادها از اقتصادکلان ایران کشیدهاند تا نقاط آسیبپذیر آن بیشتر نشان داده شوند. آنچه در ادامه میخوانید 10تصویر از اقتصادایران برای دورهای است که در آن هستیم:
1. تورم مزمن و کاهش ارزش پول ملی
نرخ تورم ایران که در سال۲۰۰۲ حدود ۱5درصد بود، در دورههای مختلف به بالای 50درصد رسید و در سال۲۰۲۵ احتمالا در محدوده بین 30 تا 40درصد باقی مانده است. این تورم مزمن قدرت خرید مردم را بهشدت کاهش داده است. ارزش ریال از حدود ۸هزار ریال به ازای هر دلار در ۲۰۰۲ به 92هزار ریال در بازار آزاد در سال۲۰۲۵ سقوط کرده (کاهش بیش از ۹۹درصد) که نتیجه چاپ پول برای جبران کسری بودجه و تحریمها بوده است.
2. وابستگی شدید به نفت
با وجود تلاش برای کاهش وابستگی، درآمدهای نفتی همچنان حدود بین 30 تا 40درصد بودجه دولت را در ۲۰۲۵ تشکیل میدهند. کاهش تولید و صادرات نفت (از ۴میلیون بشکه در روز به بین یک تا 2میلیون بشکه) بهدلیل تحریمها، اقتصاد را شکننده کرده است. ناکامی در متنوعسازی پایدار اقتصاد، ایران را در برابر نوسانات قیمت نفت آسیبپذیر نگه داشته است.
3. تحریمهای بینالمللی
آمریکا و اتحادیه اروپا از سال۲۰۱۲ به بعد، دسترسی ایران به سیستم مالی جهان(SWIFT)، سرمایهگذاری خارجی و فناوری پیشرفته را قطع کرده است. در سال۲۰۲۵، جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی احتمالا زیر یکمیلیارد دلار در سال باقی مانده است. این انزوا باعث کاهش تجارت بینالمللی و محدود شدن صادرات به چند کشور همسایه شده است.
4. بیکاری و بحران اشتغال
نرخ بیکاری رسمی در ۲۰۲۵ حدود بین 12 تا 15درصد است اما بیکاری واقعی (با احتساب بیکاری پنهان و مشاغل کمکیفیت) ممکن است به 25 تا 35درصد برسد. بیکاری جوانان (29-15 سال) به ۳5-۳0 درصد رسیده است. فرار مغزها تشدید شده و سالانه دهها هزار نفر از متخصصان و تحصیلکردهها مهاجرت کردهاند.
5. ناکارآمدی زیرساختها
فرسودگی شبکه برق (قطعیهای مکرر با ضرر سالانه 10-5میلیارد دلار)، کمبود سرمایهگذاری در حملونقل (مانند عقبماندگی خطوط ریلی و بنادر) و بحران آب (خشکسالی و مدیریت ضعیف منابع) از مشکلات اصلی هستند. سرمایهگذاری سالانه در زیرساختها بهدلیل تحریمها و کسری بودجه به 10 تا 15میلیارد دلار محدود شده، درحالیکه نیاز واقعی بیش از ۵۰میلیارد دلار است.
6. کسری بودجه و بدهی داخلی
کسری بودجه مزمن (حدود بین 7 تا 8 درصد تولید ناخالص داخلی در ۲۰۲۵) دولت را به چاپ پول و استقراض داخلی (بدهی دولت به بانکها حدود ۱۰۰میلیارد دلار) وابسته کرده. این سیاستها تورم را تشدید کرده و فشار بیشتری بر اقتصاد وارد آورده است.
7. فساد و سوءمدیریت
فساد گسترده در نهادهای دولتی و شرکتهای عمومی (مانند اختلاسهای بانکی و رانت در تخصیص ارز) شفافیت اقتصادی را کاهش داده است. رتبه ایران در شاخص ادراک فساد (CPI) از ۲۵ در ۲۰۰۲ به حدود 23 در 2024 رسیده که نشاندهنده وخامت اوضاع است.
سوءمدیریت منابع در پروژههای بزرگ (مانند تاخیر در تکمیل فازهای پارسجنوبی یا طرحهای نیمهتمام عمرانی) هزینههای بسیاری به اقتصاد تحمیل کرده است.
8. نابرابری و فقر
ضریب جینی (شاخص نابرابری) از 43/0 در ۲۰۰۲ به حدود 45/0 در ۲۰۲۵ رسیده که نشاندهنده افزایش نابرابری درآمدی است. مناطق محروم (سیستانوبلوچستان) از توسعه عقب ماندهاند.
نرخ فقر مطلق (درآمد کمتر از خط فقر جهانی) از ۱۲درصد در۲۰۰۲ به حدود 25 تا 30درصد در ۲۰۲۵ افزایش یافته و تورم، معیشت خانوارها را بهشدت تحت فشار قرار داده است.
9. افت سرمایهگذاری و بهرهوری
نرخ تشکیل سرمایه ثابت (سرمایهگذاری در زیرساخت و تولید) از ۳۰درصد تولید ناخالص داخلی در اوایل دهه۲۰۰۰ به زیر ۲۰درصد در ۲۰۲۵ کاهش یافته است. فرسودگی ماشینآلات و کمبود فناوری بهرهوری را پایین نگه داشته است.
بخشخصوصی بهدلیل بوروکراسی، ناامنی اقتصادی، و تحریمها تضعیف شده و سهم آن در اقتصاد به زیر ۳۰درصد رسیده است.
10. آسیبپذیری در برابر شوکهای خارجی و داخلی
اقتصاد ایران در برابر بحرانهای طبیعی (خشکسالی و زلزله) و شوکهای خارجی (کاهش قیمت نفت یا تشدید تحریمها) بسیار شکننده است. ذخایر ارزی خالص در۲۰۲۵ احتمالا به زیر ۲۰میلیارد دلار رسیده که نیازهای وارداتی را پوشش نمیدهد.
اعتراضات اقتصادی (۱۳۹۶ و ۱۳۹۸) نشاندهنده نارضایتی عمومی از وضعیت معیشتی است که میتواند ثبات را به خطر بیندازد.
در جمعبندی این مطلب عنوان شده که کاستیهای اقتصادی ایران در این ۲۲سال بهطور عمده نتیجه ترکیب تحریمهای خارجی، سوءمدیریت داخلی و عدم اصلاحات ساختاری است. با وجود دستاوردهایی در خودکفایی و زیرساختها، ناکامی در کاهش وابستگی به نفت، مدیریت تورم و بهبود فضای کسبوکار، اقتصاد ایران را در سال۲۰۲۵ در موقعیتی بحرانی قرار داده است. این نقاط ضعف، ظرفیت بالای منابع انسانی و طبیعی ایران را تحتالشعاع قرار داده و مانع از رشد مناسب میشود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد