9 - 02 - 2025
تهران – واشنگتن ؛ تخاصم فزاینده
نادر کریمیجونی
گمان نمیرود که دونالد ترامپ پس از امضای فرمان اعمال تحریمهای سختگیرانه موسوم به اعمال فشار حداکثری علیه ایران، انتظار همکاری از تهران را داشته باشد. البته هستند کسانی که میگویند این فرمان هنوز به اجرا درنیامده و به همین دلیل ماموریتهایی که او برای وزارت خزانهداری، وزارت امور خارجه و دفتر رییسجمهور تعیین و ابلاغ کرده، هنوز لازم الاجرا نیست. همین امر باعث شده تا آنچه خواستهای ترامپ از جمهوری اسلامی ایران نامیده شده و طی آن از تهران درخواست شده که به طور کلی فعالیتهای موشکیاش را پایان دهد، همکاری خود با گروههای مخالف آمریکا و اسرائیل را به طور مطلق قطع کند، غنیسازی خود را متوقف یا سطح غنای اورانیوم تولیدی خود را به زیر 5درصد کاهش دهد و دست آخر با اسرائیل مصالحه کند، پیشنهاد به نظر برسد چراکه به لحاظ حقوقی اگر دستور ترامپ درباره اعمال فشار حداکثری لازمالاجرا بود، دیگر درخواستهای ترامپ پیشنهاد نامیده نمیشدند بلکه شروط وی برای پایان دادن به این فشار حداکثری بودند.
البته برخی تحلیلگران با این دیدگاه مخالف و معتقدند از همان ابتدا که ترامپ فرمان فشار حداکثری علیه تهران را امضا کرد، اجرای آن آغاز شده است. قرینههای مهمی در اینباره وجود دارد که جلوگیری از توسعه بندر چابهار و فشار به افغانستان برای قطع همکاریهای مالی با افغانستان و از آن مهمتر لغو معافیت دولت عراق برای خرید برق و گاز از ایران از آن جمله است. در واقع اگر ترامپ علاقهای به اجرای سریع این فرمان نداشت، این لغو معافیت و فشار به افغانستان چندان موضوعیت پیدا نمیکرد. قرینه قابل اعتنایی دیگری که در اینباره وجود دارد، ابراز رضایت بنیامین نتانیاهو از تصمیمهای ترامپ است که اگر این تصمیم اجرایی نشده بود، خوشحالی نتانیاهو موضوعیت چندانی نداشت. دقیقا همین نکات باعث شده تا بسیاری از ناظران فرمان اعمال فشار حداکثری علیه کشورمان را اجرا شده یا در حال اجرا بدانند.
اما تفاوت چندانی ندارد که فرمان یادشده از همان روز امضا به اجرا گذاشته شده باشد یا با فاصله زمانی چند روزه یا چند هفتهای به اجرا گذاشته شود چراکه خواستهای مطرح شده از جانب ترامپ آنقدر زیادهخواهانه و سختگیرانه است که امکان پذیرش آن از سوی تهران هیچ شانسی ندارد. از این بدتر آن است که ایالاتمتحده این امتیازهای بزرگ و ذلیلکننده را فقط در ازای تنبیه نکردن ایران تقاضا میکند. علاوهبر این بیثباتی شخصیتی ترامپ، دروغگوییهای مکرر وی و علاوه بر اینها اصرارش به تظاهر به حمایت علنی و آشکارا از اسرائیل، امکان اعتماد به رییسجمهور ایالاتمتحده را ناممکن کرده است و به همین دلیل در بهترین حالت، مقامات تهران تا وقتی ضمانتهای قابل اعتماد از ترامپ دریافت نکنند، حتما هیچ اقدامی به نفع رییسجمهوری ایالاتمتحده انجام نخواهند داد و به همین دلیل تهران میداند که از هماکنون باید خود را برای مقابله با تحریمها و اعمال فشار حداکثری ترامپ آماده کند. البته این سوال مطرح است که آیا اگر جمهوری اسلامی ایران به تقاضای پیش گفته تن بدهد و آن را همانطور که ایالاتمتحده میخواهد عملی سازد، آیا خواستههای آمریکا متوقف خواهد شد؟ به نظر نمیرسد که چنین اتفاقی بیفتد چراکه تلآویو به هر حال و در هر صورت جمهوری اسلامی ایران را با رویکردهای فعلیاش تهدید تلقی میکند و حاضر به تحمل تهدید نیست. در اینباره نکته مهم آن است که اسرائیل تمامی کشورهای اسلامی و بالاخص کشورهای اسلامی منطقه خاورمیانه را دشمن و تهدید تلقی میکند و حاضر به افزایش قدرت و توان بازدارندگی آنها نیست. دقیقا به همین دلیل است که تلآویو با فروختن سلاحهای پیشرفته، حتی به کشورهای همکار خود مانند اردن و عربستان سعودی موافق نیست و همواره بر واشنگتن فشار آورده تا سلاحهایی که احتمالا برای اسرائیل تهدید محسوب میشوند یا قابلیت بازدارندگی و دفاعی در برابر اسرائیل برای کشورهای مسلمان ایجاد میکند، به دست این تهدیدهای بالقوه نرسد.
دیدار رهبری با مقامات شورای رهبری حماس در حالی که ایشان در جمع فرماندهان نظامی، مذاکره با ایالاتمتحده را رد کرده بودند، نشاندهنده آن است که قرار نیست هیچیک از خواستهای مطرح شده ترامپ به اجرا گذاشته شود و تهران راه منازعه را به جای مصالحه در پیش گرفته است. با این حال برخی تحلیلگران اروپایی و آمریکایی بر این باورند که راه گفتوگو میان ایران و آمریکا هنوز بسته نشده است.
این باور اشعار میدارد در حالی که ایران به رفتار تقابلی خود با ایالاتمتحده ادامه میدهد و در مقابل ایالاتمتحده نیز سیاستها و راهبردهای خصمانه خود علیه تهران را اجرا میکند اما همزمان میان ایران و ایالاتمتحده از مجاری و کانالهای دیپلماتیک و احتمالا به صورت غیرمستقیم گفتوگوها ادامه مییابد و ممکن است حتی امتیازهایی مبادله شود. در این صورت اگرچه همگان در ظاهر تخاصم مشاهده میکنند و این تخاصم یا دستکم تظاهرات رفتاری آن از نظر مخاطبان، ناظران و تحلیلگران به طور مستمر و دائمی بیشتر میشود اما به موازات همین تنش فزاینده، همکاریهایی نیز میان ایران و ایالاتمتحده بر سر برخی منافع و مصالح انجام میشود.
این پیشبینی اگرچه ممکن است خوشبینانه به نظر برسد اما مثلا در جریان حمله دوم ایالاتمتحده آمریکا به عراق که به سقوط صدام حسین انجامید، مشابه این همکاری رخ داد و این همکاری سقوط صدام حسین در عراق را تسهیل کرد. در اینباره که چه موضوعی و چگونه میتواند همکاری در عین تخاصم میان ایالاتمتحده و ایران را پدید آورد، اگرچه در حال حاضر هیچ مصداقی به ذهن متبادر نمیشود اما در جهان سیاست، هیچگاه قابل تصور نبودن یک موضوع ضرورتا به معنای نبودن آن نیست.

لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد