23 - 11 - 2019
۱۶ هزار کشته در ۱۰ سال
حسن روحانی پس از حذف محمود احمدینژاد از گردونه رقابتهای انتخاباتی سال ۱۳۹۶ خیالش برای پیروزی و به دست گرفتن سکان دولت دوازدهم راحت شد. او خیال میکرد پس از حذف رقیبی مثل احمدینژاد راه برای او که دستاوردی مانند برجام در کارنامه دولتش دارد، راحت شده و دیگر میتواند انتخابات را با خیال راحت پشت سر بگذارد.
اما ورود رییسی به گردونه انتخابات و عزم اصولگرایان برای تصاحب دولت به هر روشی کار را برای روحانی سخت کرد. روزی نبود که برنامهای علیه دولت به راه نیفتد و بخشی از جامعه را ضد همراهان تدبیر و امید نشوراند.
در میان حوادثی که در دوران رقابتهای انتخاباتی پیش آمد و حسن روحانی را برای رسیدن به پست ریاستجمهوری به دردسر انداخت، ریزش معدن یورت استان گلستان بود؛ حادثهای تلخ که جان تعدادی از کارگران معدن را گرفت و بار دیگر توجه رسانهها را به موضوع امنیت کارگران معطوف کرد. رسانههای اصولگرا در آن روزها از نبود امنیت کارگران سخن گفتند و عملکرد ضعیف وزارت کار دولت روحانی را مورد نقد قرار دادند. ربیعی در دوران مسوولیت خود با آنکه سعی داشت همواره شخصیتی دوستدار کارگر به نظر برسد، اما باز هم نتوانست انتظارات را برآورده کند. از اینرو جامعه کارگری دل خوشی از عملکرد او نداشت. در آن روزها حسن روحانی برای سر زدن به وضعیت معدن یورت به گلستان سفر کرد؛ دیداری پرتنش که عکسها و فیلمهای فراوانی از آن در فضای مجازی منتشر شد. عدهای از کارگران معترض در آن روز به خودروی حامل روحانی حمله کردند. هرچند در روزهای بعد برخی رسانهها نوشتند کسانی که به حضور رییسجمهور اعتراض کردند کارگر نبودند.
وجود بستر نارضایتی از عملکرد دولت در حوزه رسیدگی به وضعیت کارگران فضا را برای انتقاد از روحانی آماده کرد. طبق آنچه رسانهها عنوان کردهاند ایران رتبه اول حوادث کارگری در دنیا را دارد. امنیت کارگران چه در معادن و چه در پروژههای ساختمانی و چه مشاغل دیگر تامین نمیشود.
طبق آمارها در ۱۰ سال گذشته ۱۵ هزار و ۹۹۷ کارگر در حوادث حین کار جانشان را از دست دادهاند و همچنان نیز هفتهای نیست که خبری از حوادث کارگری به گوش نرسد. روز گذشته تونل البرز در آزادراه افتتاحنشده تهران- شمال سوخت و فرو ریخت. در این حادثه تلخ سه کارگر جانشان را از دست دادند و تعدادی دیگر نیز مجروح شدند. گوش مسوولان و حتی مردم به شنیدن خبرهای اینچنینی عادت کرده است. نه تشکلی در این سالها توانسته برای تامین امنیت کارگران اقدام مناسبی داشته باشد و نه دولت برای جلوگیری از بروز چنین فجایعی آییننامه و دستورالعمل لازمالاجرایی تصویب کرده است. مجلس هم نتوانسته انتظارات را برآورده کند. در کنار پایین بودن حقوق، مشکلات مسکن، معضلات مربوط به قراردادهای موقت و مسائل دیگر، تامین امنیت کارگران نیز به دست فراموشی سپرده شده است.
معدن زمستان یورت
چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۹۶ معدن زمستان یورت در استان گلستان فرو ریخت. خبرهای این حادثه به سرعت در فضای مجازی منتشر شد و نگاه ایرانیها را به سرنوشت کارگران محبوس شده در معدن گره زد. حضور وزیر کار و دیگر مقامات دولتی در محل حادثه خبر از فاجعه میداد. طبق اعلام عوامل اورژانس و صاحبان معدن، ۴۳ معدنچی در عمق زمین گرفتار آوار شده بودند.
چند سال قبل حادثه ریزش معدن در کشور شیلی و حبس تعداد زیادی معدنچی به موضوعی جهانی بدل شد. مردم کشورهای دیگر برای زنده بیرون آمدن معدنچیها شمع روشن کردند و نظارهگر اخبار روزانه رسانههای شیلی بودند. در آن حادثه ماجرا ختم به خیر شد و معدنچیان پس از روزها سالم از دل زمین بیرون آمدند؛ سرنوشتی که برای کارگران ایرانی رقم نخورد.طبق آنچه معدنچیان اعلام کردند حادثه آتشسوزی در دل یکی از تونلهای بنبست رخ داد و علت آن، نبود سنسور تشخیص نشتی گاز بود. انفجار باعث شد سقف تونل فرو بریزد و معدنچیان گرفتار شوند. بازرس این پرونده شرکت صنعتی و معدنی شمال شرق را به عنوان کارفرمای کارگاه به علل نبود سیستم تهویه مناسب و کافی در تونل، نبود مسیرهای کمکی برای کمک به تهویه تونل، ارائه ندادن آموزشهای لازم و کافی نبودن نظارت بر کارگران به منظور جلوگیری از ایجاد هرگونه شعله یا جرقه داخل تونل، مجهز نبودن لوکوموتیوها به تجهیزات رادیاتور اگزوز و نبود تشکیلات امداد و نجات و مدیریت بحران در معدن، صددرصد مقصر شناخت.
تولیدی خیابان جمهوری
دیماه سال ۱۳۹۲ حادثهای تلخ مردم ایران را بهتزده کرد. آتشسوزی در کارگاه تولید پوشاک واقع در خیابان جمهوری باعث مرگ دو کارگر خانم شد. کارگران این تولیدی که در روز تعطیل به محل کار رفته بودند به دلیل آتشسوزی و گسترش حریق از پنجرههای ساختمان پنج طبقه تولیدی آویزان شدند. نردبان آتشنشانی دیر به محل حادثه اعزام شد و به همین دلیل دو کارگر خانم به دلیل آنچه «ناتوانی در استقرار مستحکم خود»! عنوان شد جانشان را از دست دادند. جلال ملکی سخنگوی وقت سازمان آتشنشانی در مصاحبهای در مورد علل حادثه گفت: «درباره آتشسوزی در یک ساختمان پنج طبقه تولید پوشاک واقع در خیابان جمهوری تهران اظهار داشت: در ساعت ۱۱:۳۳ دقیقه روز یکشنبه آتشسوزی در این ساختمان به سامانه ۱۲۵ سازمان آتشنشانی شهر تهران اعلام شد و چند دستگاه خودروی آتشنشانی به محل حادثه اعزام شدند. بررسی نشان داد در طبقه پنجم ساختمان پنج طبقه که کاملا در امر تولید پوشاک فعالیت میکردند آتش شعلهور شده بود و ۲۵ نفر در قسمتهای مختلف این ساختمان در بین شعلههای آتش گرفتار شده بودند. سخنگوی سازمان آتشنشانی شهر تهران بیان داشت: دو نفر از خانمهایی که در این تولیدی فعالیت میکردند به دلیل آتشسوزی از پنجرههای طبقه پنجم این ساختمان آویزان شده بودند که به دلیل ناتوانی در استقرار مستحکم خود به پایین پرتاب و جان خود را از دست دادند.»بعد از حادثه خیابان جمهوری نگاهها به ضعف مدیریت در بدنه شهرداری تهران و ساماندهی نیروی آتشنشانی معطوف شد. صحبت از کمبود امکانات بود و نبود وسایل مناسب و تحریمهای خارجی. اما هیچکس سراغ خانواده کارگرانی نرفت که به دلیل «ناتوانی در استقرار مستحکم خود»! جانشان را از دست دادند.
تونل مترو قم
رانش زمین در خیابانهای ایران پدیدهای تکراری است. به دلیل رعایت نکردن ایمنی و همچنین عدم توجه به ساختار مهندسی در خیابانکشی و معماری شهرها، هر ساله تعداد زیادی از خیابانهای ایران درگیر پدیده رانش زمین میشوند. در این حوادث یا خودروها به داخل زمین کشیده میشوند یا عابرین پیاده. برخی اوقات هم قرعه به نام کارگران میافتد. ۲۲ بهمن سال ۱۳۹۵ رانش زمین در تونل در حال ساخت مترو قم باعث مجروحیت پنج تن و فوت یک کارگر شد. شهرداری که خود وظیفه نظارت بر عملکرد کارگاههای ساختمانی را بر عهده دارد هر ساله در مجموعههای زیر نظر خود شاهد چنین رخدادهایی است.هیچکس هم پاسخگو نیست و هر تعداد کارگر که در پروژههای ساختمانی کشته میشوند بعد از چند روز پیگیری در سطح رسانهها به فراموشی سپرده میشوند.
نظارت شهرداری بر پروژههای ساختمانی موضوعی دنبالهدار است. نبود ضوابط مشخص و تصمیمگیری بر اساس سلیقه شخصی خطرات کار در پروژههای ساختمانی را افزایش داده است. گاهی ضوابط ایمنی در میان روابط و زدوبندها فراموش میشود و در ادامهاش این کارگران هستند که قربانی میشوند. در سالهای گذشته به دلیل مزد پایینتر کارگران مهاجر، بسیاری از پروژههای ساختمانی به سمت استخدام آنها میروند. در این مواقع نه تنها موضوع ایمنی اهمیتی ندارد بلکه پس از بروز حادثه نیز سعی در پنهانسازی عواقب کار میشود.
معدن کوهبنان
اسفند سال ۱۳۹۲ انفجار گاز در یکی از معادن زغالسنگ کوهبنان موجب کشته شدن سه نفر و زخمی شدن شش معدنچی دیگر شد.
این حادثه زمانی روی داد که دهها کارگر در اعماق معدن در حال استخراج زغالسنگ بودند. در این حادثه تعدادی کارگر زیر آوار گرفتار شدند که با هوشیاری سایر معدنچیان و امدادگران آنها از زیر آوار به سرعت خارج شدند و از حادثه جان به در بردند. اما شش نفر از این معدنکاران دچار جراحت بودند که به سرعت به بیمارستانهای اطراف منتقل شدند و مورد مداوا قرار گرفتند، اما در این میان سه تن از معدنچیان خوششانس نبودند و به دلیل انفجار و ریزش معدن جان خود را از دست دادند.
طبق سیاستهای دولتهای گذشته برخی از این معادن به بخش خصوصی واگذار شد و در حقیقت از همین زمان نیز بود که موج بروز حوادث در معادن به دلیل افت شدید ایمنی آغاز شد و چندین حادثه دلخراش در معادن شمال استان کرمان روی داد که موجب بالا رفتن حساسیتها شد اما در نهایت به نظر میرسد در ماههای اخیر بار دیگر میزان نظارت بر ایمنی معادن کاهش یافته است و بروز حادثه در معدن کوهبنان نیز نشاندهنده همین مساله است.
تلفات کولبران
کارگری در ایران پدیده پیچیدهای است. وقتی صحبت از کارگران میشود ذهن همه معطوف است به کارگران رسمی در کارخانهها و پروژههای ساختمانی و معادن. اما محدوده کارگری در ایران گستردهتر از این حرفهاست.
در کنار همه گروههای گفته شده، کولبران هم جزو کارگران به حساب میآیند؛ کولبرانی که در مرزهای غربی برای سود چند ده هزارتومانی روی اجناس و لوازم خانه با مرگ دست و پنجه نرم میکنند.
مسوولان نظام بارها در این مورد سخنرانی کرده و حساب کولبرها را از قاچاقچیان جدا کردهاند. اما با این همه هنوز هیچ تمهیدی برای وضعیت سلامتی و تامین جانی آنها در نظر گرفته نشده است. جدا از حوادث طبیعی مانند سرمازدگی یا پرت شدن از کوه و… تیراندازی از سوی مرزبانان خطر دیگری است که جان کولبران را تهدید میکند.
مسوولان دولتی در موضعگیریهای مختلف از کولبری یه عنوان شغلی فصلی صحبت به میان آوردهاند. حتی در بعضی مواقع صحبت از بیمه کولبران شده اما باز هم هر چند وقت یکبار شاهد مرگ کولبران هستیم؛ کسانی که به دلیل مشکلات مالی و نبود شغل در شهرهای مرزی خطر کولبری را به جان میخرند.
پلاسکو و کارگران خاموش
بیمه بسیاری از مشاغل در کشور ما کارگری است. ممکن است از آنها به عنوان کارگر یاد نکنیم اما خدمات اجتماعی آنان بر اساس خدماتی است که به کارگران ارائه میشود.
آتشنشانان از آن گروههایی هستند که زیرمجموعه کارگران قرار میگیرند. به همین دلیل تمام حوادثی که برای آنان رخ میدهد نیز زیرمجموعه عدم تامین امنیت جانی کارگری است. شاید تلخترین حادثه چند سال گذشته ایران، آتشسوزی و تخریب ساختمان پلاسکو بود؛ ساختمانی که روزی به عنوان نماد تهران نوین از آن یاد کمی شد و حالا جای خالیاش در میانه خیابان جمهوری توی چشم میزند.
در حادثه پلاسکو ۱۶ آتشنشان به دلیل ریزش آوار و غافلگیری جان خود را از دست دادند. باز هم بعد از فاجعه نگاهها به سمت نبود امکانات و ضعف سیستم آتشنشانی چرخید. بعد از حادثه هم صحبتهایی در مورد جاگیری شغل آتشنشانی در زمره مشاغل سخت به میان آمد اما هیچگاه عملی نشد.
این تنها حادثه سازمان آتشنشانی نبود و نخواهد بود. هرساله تعداد زیادی آتشنشان در میانه عملیاتهای خود مجروح یا کشته میشود. مسوولان ذیربط هم فقط قول میدهند و هیچگاه به مرحله عمل نمیرسد.

لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد