28 - 11 - 2022
وقتی بزرگان کنار میروند !
احمدرضا غنی- آثار تلویزیونی در ایران ضعیف شدهاند، این مخلص کلام است، چیزی که نیازی به سند و مدرک و اثبات و شهود ندارد! چه اینکه سر شب اگر پای در هر خانهای بگذاری، کمتر کسی را میبینی که چشم به سریالهای روز وطنی دوخته باشد. ایرانیها چندگاهی هست که قافیه را به همتایان ترکیهای، کلمبیایی و … باختهاند. اگر روزی سر شب از گیرندههای خانهها، صدای دلنشین خسرو شکیبایی و «خانه سبز» اش بیرون میآمد، حالا این صدا جای خود را به صدای نه چندان دلپذیر دوبلورهای غیرحرفهای سریالهای ترکی شبکههای ماهوارهای داده است. اگر روزی کارمندان ادارهجات، روز خود را با صحبت در مورد دیالوگهای حسام بیگ و … آغاز میکردند، حالا به مدل مو و ماشین بازیگران ترکی رسیدهاند. مجموعههای تلویزیونی در ایران، حال و روز خوبی ندارند. نه ساختار و موضوع آنها چنگی به دل میزند، نه نامهای آشنایی به آن صورت در آنها به چشم میخورند تا انگیزهای برای تماشا باشند و نه حتی کیفیت آنها قابل توجه است.
صدا و سیمای ایران را چه شده است؟! سیمایی که روزگاری نه چندان دور با سریالهای نود شبیاش، فرهنگی از لغات و اصطلاحات جدید در میان مردم به راه میانداخت، نفس ندارد انگار. مجموعههایی مانند «روزی روزگاری»، «خانه سبز»، «همسران»، «مدار صفر درجه»، «امام علی (ع)»، «خاک سرخ»، «در چشم باد»، «روزگار قریب»، «شمسالعماره» و … گویی که در جایی دیگر ساخته شدهاند. چرا دیگر مجموعههایی در این سطح با میزان مخاطب بالا به روی آنتن نمیرود؟!
منوچهر محمدی، تهیهکننده سریال خاک سرخ است. سریالی که به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا تولید شد و اتفاقا این شبها هم از شبکهای، فیلم در حال پخش است. وی مشکل اصلی عدم تولید مجموعههای تلویزیونی قدرتمند را در عدم وجود عنصری به نام «رقابت» میبیند: «صدا و سیما ساختاری از بالا به پایین دارد که توسط سلیقه مدیریت میشود. به طور طبیعی در این ساختار رقابت برای جلب مخاطب شکل واقعی خود را فدا نمیکند و رقابت تنها بین شبکههای سیماست که البته آن هم جدی و همه جانبه نیست. چون تمام مدیران شبکهها به راس مدیریت سازمان وصل هستند.»
وی نکته دوم این مشکل را در بودجه بگیر بودن صدا و سیما میداند. وی با اشاره به گسترش سختافزاری صداوسیما و افزایش شبکهها میگوید که برای به روز بودن و مدیریت این شبکهها باید هزینه شود و دولت سالانه باید مبالغ زیادی صرف این قضیه کند و نسبت به سال قبل بر مبلغ آن بیفزاید. وقتی که چنین اتفاقی نمیافتد، قهری است که شبکهها مجبور میشوند از کیفیت کارشان عدول کنند. محمدی البته راهحلی هم برای حل این مساله دارد. چیزی که به گفته خودش سالها پیش آن را در زمان مدیریت علی لاریجانی بر صدا و سیما، ارایه کرده. او میگوید: «در حال حاضر طرح سریالها، روی چند برگه کاغذ تهیه میشوند و به تصویب هم میرسند در حالی که میدانیم فرق بین ایده تا اجرا چقدر است.
در واقع تفاوت بین این دو تفاوت بین ماه من و ماه گردون است. پیشنهاد من این است که مانند همه دنیا به جای ارایه چند برگ کاغذ، سازندهها یک نسخه آزمایشی یا یک قسمت از مجموعهشان را با هزینه شخصی تولید و آن را ارایه کنند. آن وقت چنین چیزی را حتی سادهترین مدیران نیز متوجه میشوند که کیفیت آن در چه حدی است. بهانهای هم دیگر برای برنامهساز باقی نمیماند تا ضعف احتمالی کارش را گردن کمبود بودجه، سانسور، اعمال نظر و … بیندازد. «او همچنین پیشنهاد میکند که باید ساختار آگهیهای تلویزیون تغییر کند به طوری که قیمت آنها درمیان برنامههای پربیننده یا کمبیننده متفاوت باشد و با بالا رفتن درخواست آگهیها، درصدی هم برای عوامل تولیدکننده و تاثیر گذار آن برنامه در نظر بگیرند. انتقاد محمدی به این است که چرا باید یک برنامه پربیننده که برای آن زحمت زیادی کشیده شده، همان میزان پول دریافت کند که یک برنامه ضعیف؟ او این مساله را یک عامل بازدارنده انگیزشی برای برنامهسازان میداند.
محمدی پیشنهادش را رهگذری برای این میداند که افزایش سرسامآور بودجه صدا و سیما متوقف شود و همچنین زمینهای برای به میدان آمدن تلویزیونهای خصوصی فراهم شود. وی همچنین در پاسخ به این سوال که سریالهای موفق سیما نیز در همین ساختار به قول او معیوب ساخته شدهاند، اظهار میکند: «اگر کارهایی انجام شده که ماندگار شده، دیده شده و خوب بوده به دلیل شرف حرفهای، هنری و حفظ نام و آبروی عوامل آن بوده و نه سازوکارهای صدا وسیما. کارگردانها و عوامل تلاش ویژه کردهاند و اگر الان هم چنین کاری بکنند، باز هم میشود. اما مگر تا کجا میشود به تلاش مضاعف تکیه کرد؟ امروز حتی سریالهای الف ویژه ما هم مخاطب چندانی ندارند و باید تدبیری اندیشیده شود تا دیوان سالاری حاکم بر سازمان، رفع شود و انگیزههای معیشتی از بین برود تا هرکسی حاضر نشود به هر قیمتی کار کند چراکه نتیجه این کار این است که حرفهایها از تلویزیون فاصله میگیرند.»
امیرمهدی ژوله: خط قرمزها خیلی بیشتر شدهاند
امیرمهدی ژوله از مطبوعات بیرون آمد اما طنز او آنقدری جذاب بود تا مهران مدیری او را به تیم نویسندگانش اضافه کند. او حالا جزیی ثابت از تیم نویسندگان کارهای مهران مدیری است. کسی که زمانی آنتن ساعات پربیننده را با برنامههای ۹۰ شبیاش داغ میکرد و اما حالا به شبکه پخش خانگی روی آورده است. ژوله هم حالا نویسنده کارهای شبکه نمایش خانگی است و از تلویزیون اندکی فاصله گرفته. او دلایل ضعف آثار تلویزیونی و مخاطب کم را اولا در رقیب قوی عنوان میکند. وی با اشاره به اینکه شبکههای ماهوارهای چیزهایی نمایش میدهند که ما نمیتوانیم، میگوید: «چند بار تکرار این برنامهها در شبانهروز، رنگ و لعاب آنها و … باعث شده تا بینندهها جذب این شبکهها شوند. ضمن اینکه سریالهای آسیایی و ترکیهای، موارد غیراخلاقی سریالهای آمریکای جنوبی را هم ندارند و خانوادههای ایرانی راحتتر پای تماشای آنها مینشینند.»
ژوله اما وضعیت فعلی را نتیجه عدم وجود دو فاکتور پول و مدیر لایق و همچنین حضور بیش از حد محدودیتها میداند. به گفته او وقتی محدودیتها بیشتر و دایره آنها تنگتر میشود و فیلمسازان را محاصره میکند، نتیجه این میشود که سراغ خیلی از موضوعات نمیشود رفت. مسالهای که خروجی منطقی آن، شبیه به هم شدن اکثر سریالهای تلویزیونی است. او همچنین در توضیح تاثیر دو عامل دیگر در وضعیت سریالهای تلویزیون میگوید: «وقتی پول نباشد، وقتی که کار انجام میشود و پول آن به موقع پرداخت نمیشود، آدمهای متخصص از این رسانه دور میافتند. آن وقت نوبت به کسی میرسد که برای دیده شدن و گرفت کار با هر قیمتی حاضر به همکاری میشود و نتیجهاش میشود وضعیتی که میبینید. نقش مدیر هم که دیگر گفتن ندارد. تشخیص کار خوب و بد با اوست که اگر لایق نباشد، همه چیز
وارونه میشود.»
امیرمهدی ژوله همچین معتقد است که خط قرمزهای سازمان نسبت به گذشته بسیار بیشتر شده. به طوری که انجام هر کاری، صدای کسی را در میآورد. ترس تلویزیون از این است که خیلی از کارها اشاعهدهنده مسایل نامربوط به جامعه نباشند و برای جامعه تهدید به شمار نیایند. ژوله اما معتقد است که مدیران سازمان باید به این نکته توجه کنند که سریالها قرار نیست تمام خط و ربط جامعه را تعیین کنند. انتخابات، اعتیاد، مشکلات اجتماعی و … نباید فقط از رهگذر سریالها به جامعه وارد شوند بلکه باید سرگرمی هم وجود داشته باشد. او میگوید: «مدیران باید این نکته را بدانند که قرار نیست یک شوخی، جامعه را به نابودی بکشاند. قرار نیست یک سریال، تاثیر عجیب و غریبی در جامعه داشته باشد که یا آن را به اوج و اعتلا برساند یا آن را به نابودی بکشاند. باید مدیرهای جسور و شجاع داشته باشیم که توان اجرایی کردن فکرها و ایدههای جدید را داشته باشد.»
ژوله همچنین میگوید که پاشنه آشیل این وضعیت تلویزیون، مدیریت سلیقهای است. وقتی که طرح یک کار را یک شبکه میپسندد و شبکه دیگر نه؛ یک کمدی در این شبکه قابل قبول است و در شبکه دیگر نه! او در این زمینه از علیاصغر پورمحمدی مدیر سابق شبکه ۳ سیما به عنوان یک مدیر لایق یاد میکند که حالا تلویزیون نعمت کار با او را از دست داده. او در مورد کار در شبکه خانگی میگوید که فضا و بستری وجود داشته و آنها به این رسانه رفتهاند، اما مطمئنا اگر شرایط مهیا باشد، وضع اقتصادی مناسب باشد و … هیچ رسانهای بهتر از تلویزیون پیدا نمیشود چراکه فراگیری بسیار بالایی دارد.
بیژن بیرنگ: خانه سبز امروز مجوز ساخت نمیگرفت
بیژن بیرنگ، نام آشنایی برای همه ماست. کسی که صدای «سبز» گفتنهای خسرو شکیبایی در «خانهسبز»اش، هنوز در گوشمان زنگ میزند: «ولی به نظر من یعنی بهتر بگم ما معتقدیم خونه هر چی که باشه باید سبز باشه… بله سبز و همیشه سبز». بیژن بیرنگ کارگردان این سریال اما در مورد روزهای موفقیت مجموعههای تلویزیون معتقد است که آن روزها مخاطب حق محدودتری برای انتخاب داشته و رقابت نیز کمتر بوده. بیرنگ میگوید: «امروز اما روزگار رقابت است ولی ما هنوز هیچ مرکزی نداریم که نیازسنجی کند. نمیدانیم که مخاطب چه دوست دارد؛ چه طنزی، چه شوخی چه قصهای و … . ضمن اینکه در صدا و سیما زیاد به مخاطب اهمیت داده نمیشود. برنامهسازی برای یک عده خاص صورت میگیرد. آن هم به این دلیل که این گروه خاص از صدا و سیما ایراد نگیرند و به قول معروف صدایشان درنیاید. سازمان توجهش را به این معطوف کرده که این مخاطبها را از دست ندهد که اتفاقا گروه کوچکی هم هستند. نتیجه میشود اینکه مخاطبهای دیگر که نیازهایشان در تلویزیون برآورده نمیشود، میروند سراغ چیزهایی که شاید خیلی هم نپسندند اما مجبورند. اما باید نگاه جامعتری به این موضوعات داشت. ما باید این را بدانیم و بپذیریم که همه مخاطبان تلویزیون یک شکل و از یک طبقه نیستند. برای مثال همه مذهبی یا لامذهب نیستند. همه جور تفکری در این جامعه وجود دارد که باید در ساخت برنامه به آنها هم توجه کرد.»
بیژن بیرنگ همچنین یکی از موانع پیش روی فیلمسازان برای کار در صدا و سیما را بوروکراسی حاکم بر آن میداند. او میگوید: «پیشتر در صدا و سیما یک مدیر شبکه بود و یک مدیر گروه و تمام. طرح را با آنها در میان میگذاشتیم و دو ماه بعد کار تولید میشد اما حالا طی این مراحل به پروسهای طولانیمدت تبدیل شده. به مدیرهای پیشین، شورایعالی طرح و برنامه، شورای کدگذاری و … اضافه شده که گذشتن از اینها سخت است ضمن اینکه در تمام مراحل برخوردهای سلیقهای هم وجود دارد و انواع اقسام نظرات روی آن اعمال میشود که عملا کار را غیرممکن میکند. اینطور بگویم که همین الان اگر من بخواهم دوباره خانه سبز را بسازم، ساخت این مجموعه تاییدیههای مربوطه را نمیگیرد.»
بیرنگ کارهای نسبتا موفق این روزهای تلویزیون را کارهای مناسبتی میداند به این دلیل که این کارها به دلیل ضیق وقت، به سرعت از روی پروسههای طولانیمدت تایید گرفتن عبور میکنند و با سختگیری کمتری نیز مواجه میشوند. بیرنگ با اشاره به اینکه در گذشته ساختن کارهای مناسبتی طرفدار چندانی نداشت اما حالا برای گرفتن این کارها دعوا میشود، میگوید: «این کارها هزینههای کمتری دارند، پرداختها بهتر است و کار هم زود جمع میشود. به همین دلیل در حال حاضر کارهای مناسبتی طرفدار بیشتری از سوی سازندگان نسبت به مجموعههای بلند دارند.»
بیرنگ با گلایه از تلویزیون میگوید: «قبلا بیرنگها، حاتمیکیاها و … را دعوت میکردند که بیایید و سریال بسازید و از ما کار میخواستند اما این روزها انگار دیگر اهمیتی ندارد البته لطف دارند و تعارفهایی میکنند اما جدی نیست. من دیگر ۴۰ ساله نیستم و جنب و جوش آن روزها را ندارم. برای ساختن کار نیاز به آرامش و امکانات دارم که در حال حاضر به چشم نمیخورد.» وی همچنین به این مساله اشاره میکند که بعد از گرفتن تمام تاییدیهها، بعد از مدتی به یکباره برنامه عوض میشود. او از تجربه شخصی خود میگوید که بعد از چهار سال مطالعه برای بلندیهای بادگیر، ناگهان اجرای طرح متوقف شد چراکه باید یکشبه تراژدیها تبدیل به کمدی و کمدیها تراژدی شوند! همچنین از ارایه طرحی میگوید که شبیه به سریال «همسران» بوده اما پذیرفته نشده. چیزهایی که به قول او در شصت و اندی سالگی، او را از صرافت کار کردن میاندازد.
بحث بر سر ضعف تولیدات و مجموعههای تلویزیونی طولانی است و قطعا در یک گزارش نمیگنجد اما دلایل تا حدودی یکسان است. حتی اگر به صورت مختصر بیان شده باشد. اما باید دید که با وجود تمام این مسایل تا چه میزان گوشی شنوا برای حل این مسایل وجود دارد. اینکه چقدر مخاطب برای مدیران مهم است تا به فکر بازگرداندن او به پای گیرندهها باشند؛ گیرندههایی که این روزها، حسابی خالی از مجموعههای داخلی هستند و بیشتر برای نمایش سریالهای ماهوارهای، شبکه پخش خانگی یا سریالهای آمریکایی به شکلDVD استفاده میشوند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد