28 - 04 - 2025
«AI» در دام شعار
علی حسینی- تحول در عرصه هوشمصنوعی به یکی از حیاتیترین ضرورتهای راهبردی برای آینده اقتصادی و فناورانه کشورها تبدیل شده است. در کشور ایران نیز طی سالهای اخیر دولت تلاش کرده با رونمایی از اسناد راهبردی، حمایت از استارتاپها و برگزاری رویدادهای متعدد، چهرهای فعال و آیندهنگر در حوزه هوشمصنوعی از خود به نمایش بگذارد. با این حال بسیاری از کارشناسان و فعالان این حوزه معتقدند که سیاستهای اتخاذ شده اگرچه در ظاهر امیدوارکننده به نظر میرسند اما در عمل عمدتا سطحی، نمادین و بعضا فاقد کارآمدی واقعی هستند. کارشناسان میگویند چالش اصلی آنجاست که سیاستهای دولتی بیشتر معطوف به نمایش موفقیت و پیشرفت در کوتاهمدت است و کمتر به توسعه زیرساختهای بنیادین، اصلاح نظام آموزشی، ارتقای پژوهشهای کاربردی و ایجاد اکوسیستم واقعی نوآوری در این عرصه توجه شده است. به باور آنان، صرف تصویب چند سند راهبردی بدون پیوستهای اجرایی قوی یا برگزاری همایشها و مسابقات تبلیغاتی بدون تدارک حمایتهای واقعی از نخبگان و پژوهشگران نمیتواند به معنای حرکت موثر در مسیر توسعه هوشمصنوعی باشد.
از نگاه تحلیلگران، توسعه واقعی هوشمصنوعی نیازمند سیاستهایی مبتنیبر آیندهنگری، برنامهریزی علمی، بودجهریزی شفاف و حمایت مستمر از زیستبوم فناورانه است. در حالی که در عمل، بسیاری از پروژههای اعلام شده یا ابتر مانده یا از مسیر اصلی منحرف شدهاند و صرفا کارکردی ویترینی یافتهاند، همچنین ضعف ارتباط میان دولت، دانشگاه و صنعت یکی دیگر از معضلات ساختاری است که اجازه نمیدهد طرحهای هوشمصنوعی به مرحله تجاریسازی و بهرهبرداری موثر برسند. از سوی دیگر نبود تعریف دقیق از اولویتهای ملی در زمینه هوشمصنوعی باعث شده منابع محدود موجود، گاه به پروژههای کماثر و غیرضروری اختصاص یابد در حالی که چالشهای واقعی همچنان بیپاسخ ماندهاند. برخی منتقدان بر این باورند که سیاستهای فعلی بیش از آنکه بر توانمندسازی داخلی متمرکز باشند، به الگوبرداری سطحی از نمونههای خارجی بدون توجه به نیازها و ظرفیتهای بومی گرایش دارند که این رویکرد در بلندمدت نهتنها موثر نخواهد بود بلکه ممکن است به عقبماندگی فناورانه کشور نیز دامن بزند. اگرچه حضور دولت در حوزه هوشمصنوعی ضروری و اجتنابناپذیر است اما نحوه این حضور باید از رویکردهای تبلیغاتی و مقطعی فاصله بگیرد و جای خود را به برنامههایی منسجم، مشارکتمحور و توسعهگرا بدهد؛ برنامههایی که به جای تمرکز بر «نمایش پیشرفت»، زمینهساز «تحقق پیشرفت» واقعی در این حوزه کلیدی باشند.
سراب توسعه هوشمصنوعی
بر همین اساس سعید امینیان، کارشناس فناوری اطلاعات و ارتباطات در گفتوگو با «جهانصنعت» گفت: «در سالهای اخیر، هوشمصنوعی (AI) به یکی از مهمترین محورهای توسعه فناوری در جهان تبدیل شده است. کشورهای پیشرو با سرمایهگذاریهای گسترده، تدوین نقشههای راه دقیق و فراهم کردن زیرساختهای لازم، این فناوری را به موتور رشد اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی خود بدل کردهاند. در ایران نیز شاهد حرکتهایی در این زمینه بودهایم اما آیا این حرکتها کافی و جهتدار بودهاند؟» او در ادامه گفت: «در ماههای گذشته، چند پروژه نمادین و تبلیغاتی در حوزه هوشمصنوعی افتتاح شد؛ پروژههایی که بیشتر جنبه رسانهای داشته و کمتر به حل مشکلات زیرساختی، ایجاد ظرفیت انسانی یا توسعه اکوسیستم واقعی پرداختهاند. چنین اقداماتی اگرچه ممکن است در کوتاهمدت شور و نشاطی ایجاد کند اما بدون پشتوانه برنامهریزی و اجرا، در بلندمدت صرفا به مصداقی از «فرصتسوزی» بدل خواهند شد.» این کارشناس افزود: «سازمان ملی هوشمصنوعی ایران هم که در دولت گذشته ایجاد شد دچار فراز و شیبهای بسیاری شده است و در اواخر سال گذشته خبر تعدیل نیروهای آن حاشیه ساز شد. سازمانی که فلسفه وجودی آن خود زیر سوال است و نقش و میزان دخالت دولت در پیشبرد هوشمصنوعی در این حوزه مبهم است.
نقشه راه هوشمصنوعی کشور
امینیان در ادامه خاطرنشان کرد: « نگارش نقشه راه ملی توسعه هوشمصنوعی اقدامی ارزشمند است که میتواند جهتگیری کلی کشور در این حوزه را تعیین کند اما نقشه راه زمانی اثرگذار خواهد بود که از حالت اسناد آرشیوی خارج شده و تبدیل به برنامههای اجرایی با زمانبندی مشخص، بودجه مشخص و شاخصهای ارزیابی دقیق شود. در غیر این صورت، این نقشه نیز مانند بسیاری دیگر از اسناد راهبردی کشور، به تدریج به فراموشی سپرده خواهد شد. برای اجرای موثر توسعه هوشمصنوعی در کشور، چند پیشنیاز حیاتی وجود دارد: زیرساخت داده، نیروی انسانی متخصص، زیرساخت فنی، قوانین و مقررات و تامین مالی.» او گفت: بخش خصوصی میتواند و باید پیشران اصلی توسعه هوشمصنوعی در ایران باشد. دولت باید به جای تصدیگری، سیاستگذاری هوشمند و تسهیلگری کند. ایجاد مشوقهای مالیاتی، حمایت از استارتاپهای AI محور و تسهیل صادرات محصولات و خدمات مبتنیبر هوشمصنوعی از جمله اقداماتی است که به رشد بخشخصوصی در این حوزه کمک خواهد کرد.» او در پایان گفت: «در نهایت، آینده هوشمصنوعی در ایران نه با پروژههای پر زرق و برق و مقطعی بلکه با نگاه بلندمدت، سرمایهگذاری واقعی و میدان دادن به بخشخصوصی ساخته خواهد شد؛ فرصتی که اگر امروز به درستی دیده و مدیریت نشود، فردا دیگر تکرار نخواهد شد.»
جایخالی تصمیمهای واقعی
در مسیر توسعه
در نهایت روند فعلی سیاستگذاری در حوزه هوشمصنوعی، با وجود تمام تبلیغات و رونماییهای پررنگ، نشان از نوعی سردرگمی و فقدان راهبردهای واقعی دارد. برنامههایی که باید ستونهای توسعه فناوری کشور باشند، در بسیاری موارد به پروژههایی تشریفاتی تقلیل یافتهاند که بیش از آنکه به رشد علمی و اقتصادی کمک کنند، صرفا به ایجاد تصاویری خوشبینانه در رسانهها میانجامند.
این وضعیت نهتنها منابع محدود کشور را هدر میدهد بلکه روحیه نخبگان و فعالان این حوزه را نیز تضعیف میکند. ادامه این مسیر میتواند به شکاف عمیقتر کشور با جریان جهانی پیشرفتهای فناورانه منجر شود؛ شکافی که بازگشت از آن دشوار و هزینهبر خواهد بود.
عدم حمایت واقعی از پژوهشگران، نبود اکوسیستمهای نوآورانه پایدار، بیتوجهی به تربیت نیروی انسانی و غفلت از نیازهای بومی، مجموعهای از زنجیرههای معیوبی را شکل داده که هرگونه ادعای پیشرفت در عرصه هوشمصنوعی را زیر سوال میبرد. کشور برای حرکت به سمت آینده فناورانه نیازمند تغییر رویکرد اساسی است؛ تغییری که با حذف سیاستهای نمایشی، تمرکز بر اجرای واقعی برنامهها، مشارکت دادن نخبگان در فرآیند تصمیمسازی و تامین زیرساختهای بنیادین همراه باشد. تنها در این صورت میتوان امید داشت که هوشمصنوعی به ابزاری واقعی برای توسعه ملی تبدیل شود، نه صرفا به شعاری برای پر کردن اخبار و گزارشهای دولتی.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد