1 - 01 - 2024
اقتصاد ما و سندروم ماری آنتوانت
غلامرضا کیامهر
در تاریخ انقلاب فرانسه که به انقراض حکومت سلطنتی و استقرار نظام جمهوری در آن کشور انجامید، آمده است زمانی که دامنه شورش و اعتراضات مردم پاریس علیه فقر و گرسنگی و فساد حاکم بر دربار لویی شانزدهم به اوج خود رسید و فریادهای خشمآلود انقلابیون کاخ ورسای پاریس را به لرزه درآورده بود، ماری آنتوانت همسر لویی شانزدهم که از شنیدن فریادهای مردم دچار وحشت شده بود، یکی از درباریان مقرب خود را فراخواند و از او پرسید چرا مردم پاریس دست به شورش زدهاند و مخاطب او در پاسخ گفت: علیاحضرتا مردم پاریس از شدت فقر و نداشتن نان برای سیر کردن شکمشان دست به شورش زدهاند. میگویند ماری آنتوانت که همچون همسرش لویی شانزدهم کمترین اطلاعی از واقعیتهای مربوط به فقر و پریشاناحوالی مردم آن روز فرانسه نداشت و معنای واقعی گرسنگی و نداشتن نان را که مردم پاریس به خاطر آن دست به شورش زده بودند، درک نمیکرد، بعد از شنیدن توضیحات مشاور اعظم خود سری به نشانه تاسف تکان داد و گفت مگر مردم پاریس نمیدانند که ما در فرانسه بهترین نانشیرینیها و کیکها را داریم که شبیه آن در کمتر جایی از دنیا پیدا میشود. پس اگر مردم نان ندارند بروند کیک و نانشیرینی بخرند و بخورند تا گرسنه نباشند. سرانجام آن همه غفلت و بیخبری خانم ماری آنتوانت، همسرش لویی شانزدهم و دولتمردان او به انقلابی بزرگ و خونین در قرن هجدهم ختم شد که سرآغازی برای انقلابهای دیگر در دو سه قرن اخیر در گوشه و کنار جهان بود و اولین قربانیان انقلاب فرانسه همان ماری آنتوانت و لویی شانزدهم بودند که در کاخ ورسای در بیخبری محض نسبت به آنچه در جامعه آن روز فرانسه میگذشت قرار داشتند و درباره حال و روز مردم فرانسه و وضعیت معیشتی آنها قیاس به نفس میکردند و مردم فرانسه را همچون درباریان اطرافشان غرق در ناز و نعمت و شبانهروز در حال دعا به ذات اقدس خودشان میدانستند، اما واقعیتها آن چیزهایی بود که قاطبه مردم فرانسه که جزو طبقه اشراف و خواص نبودند در زندگی روزمره خود مشاهده و احساس میکردند. واقعیتهایی با محوریت تبعیض، فقر فزاینده و فاصله طبقاتی مشابه وضعیتی که امروز در بستر جامعه ما جریان دارد و اکثریت بسیار بالایی از خانوارهای ایرانی دارند از آن رنج میبرند، اما دولتمردان ما به همان دلایلی که فرانسه قبل از انقلاب و در دوران لویی شانزدهم به آن دچار بود، یا همچون ماری آنتوانت از آن بیخبرند یا خبر دارند و به دلایلی که خود میدانند چارهای اساسی برای آن نمیاندیشند. به کلام دیگر دولتمردان امروز ایران به سندروم ماری آنتوانت دچار شدهاند؛ سندرومی که تحت تاثیر آن دولتمردان ما به واقعیتهای تلخ جاری در بستر جامعه به شیوه ماری آنتوانت از پشت پنجرههای کاخ ورسای این زمانه نگاه میکنند و تحت تاثیر همان سندروم ماری آنتوانت حاضر نیستند بپذیرند که بخشهای وسیعی از مردم به دلیل گرانی بیش از حد و اندازه هزینه زندگی و نجومی شدن قیمتها قادر به سیر کردن شکم خود نیستند، چه برسد به اینکه بخواهند در طول عمر تجدیدناپذیر خود از دیگر مواهب زندگی که حق طبیعی بیچونوچرای آنهاست بهرهمند شوند، زیرا میان سطح درآمد قریب به ۹۰ درصد خانوارهای ایرانی با کسانی که در مقام دولتمرد و مدیر برایشان تصمیم میگیرند تفاوت از عرش تا فرش وجود دارد، درست مشابه تفاوت از عرش تا فرشی که میان سطح رفاه و درآمد ماری آنتوانت، لویی شانزدهم و دیگر کارگزاران دربار او در کاخ ورسای با تودههای مردم فرانسه وجود داشت، ولی آنها حاضر به درک و پذیرفتن آن تفاوت وحشتناک نبودند.
سندروم ماری آنتوانت یعنی عارضهای که امروز بسیاری از دولتمردان و مدیران اجرایی ردهبالا، بستگان و همفکران و همجناحیهای آنها به آن دچار شدهاند. دولتمردان و مدیرانی که همچون ماری آنتوانت حاضر نیستند بپذیرند که امروز قیمت یک کیلو گوشت قرمز در کشور پهناور و چهارفصل ما تا حد میانگین دو روز حقوق یک خانواده حقوقبگیر ایرانی که اکثریت جمعیت کشور را تشکیل میدهند افزایش پیدا کرده و حتی اگر از این افزایش نجومی قیمت هم آگاه باشند سندروم ماری آنتوانت باعث نمیشود آنها از رسیدن قیمت یک کیلو گوشت قرمز به حدود ۷۰۰ هزار تومان دچار شگفتی شوند و ابروهایشان از تعجب بالا برود، چون آنها هم مانند ماری آنتوانت قیاس به نفس میکنند و با سطح حقوق و درآمد بالایی که دارند، گوشت قرمز کیلویی ۷۰۰ هزار تومان یا مرغ کیلویی ۱۲۰ هزار تومان و دیگر اقلام خوراکی که در این سالها افزایش قیمت نجومی پیدا کردهاند، این قیمتها برایشان بسیار ارزان و مناسب به نظر میرسد. آنها و حلقههای صاحب پست و مقام اطراف آنها به همان دلیل ابتلا به سندروم ماری آنتوانت از فشارهای کمرشکن که با هزینه سنگین اجاره مسکن یا قیمت مسکن و دیگر کالاها و خدمات مورد نیاز زندگی امروز بر اکثریت قریب به اتفاق حقوقبگیران شاغل و بازنشسته و دیگر اقشار کمدرآمد جامعه وارد میشود، اطلاعی ندارند یا اگر داشته باشند آنقدر سرشان در کاخ ورسای خودشان به مسائل فرعی و بازیهای سیاسی و جناحی گرم است که فرصتی برای حل و فصل این مصائب ندارند، چه اگر چنین بود نه آن مفاسد هولانگیز اقتصادی در کشور ما اتفاق میافتاد و نه دولت چنان بودجه پرهزینه، تورمزا و پر از فشارهای طاقتفرسای مالیاتی را برای سال آینده تهیه و تنظیم میکرد و نه مجلسی که علیالظاهر قبل از آنکه یار غار دولت باشد، باید منافع و مصالح مردم را قاطعانه در نظر بگیرد، حاضر میشد بر پای چنان لایحه بودجهای که از هماکنون نفسهای مردم و صاحبان کسبوکارها را به شماره انداخته است، مهر تایید بزند. بودجهای که تصویری از افزایش باز هم بیشتر نرخ تورم، افزایش قیمتها و هزینه زندگی، تشدید هر چه بیشتر فشارهای مالیاتی، بالا رفتن باز هم بیشتر خط فقر، کاهش بیشتر قدرت خرید مردم و افزایش فاصله طبقاتی و منفی شدن تمامی شاخصهای اقتصادی را در اذهان مردم و اقتصاددانان دلسوز و صاحبنظر ترسیم کرده است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد