29 - 01 - 2024
اهمیت و ضرورت تاسیس مدارس سوزندوزی
شیوا تبرایینظری*- در دنیای کنونی، فرهنگ به مثابه پایه و بنیان بینش فکری و خطمشی برای برنامهریزیهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، حائز اهمیت است. کشورهای جهان سعی دارند با بازنماییهای فرهنگی در بازارهای مختلف ساختاری قدرتمندی برای پویایی و روند رو به رشد خود، ایجاد کنند. ساختارهایی که ریشه در سیستم آموزشی مطابق با این برنامهریزیها دارد و منطبق با آن و در راستای اهدافش، پایهگذاری شده است. هنرهای سنتی و صنایعدستی به عنوان بخش مهمی از این ساختار، همواره مورد توجه سیاستگذاریهای کلان در کشورهای پیشرفته و رو به رشد جهان بوده و هست.
آموزش و سیستم آموزشی مبتنی بر صنایعدستی و یا هنرهای سنتی در سراسر جهان و در بازههای زمانی مختلف، به گونههای متعدد، پیگیری و به اجرا در آمده که در جوامع و جغرافیای متفاوت، به شیوههای گوناگون، پیریزی شده، به اجرا در آمده، ریشه دوانده و رشد کرده است. در ایران شیوه آموزش سوزندوزیهای سنتی، در جوامع بومی براساس سیستم استاد-شاگردی بوده است؛ خواه در اولین خاستگاه اجتماعی، یعنی خانواده که نسلهای قبلی آموزگار و استاد نسلهای پس از خود بودهاند و خواه در جوامع گستردهتر که وظیفه آموزش دروس یا هنرها، بر عهده پیشکسوتان هر رشته بوده است. در جوامع غیربومی، تاریخ، رنگهای مختلفی از نوع و نحوه آموزش هنرهای سنتی به ویژه سوزندوزیها را در بوم روزهای خود، به منظر دیدگانمان نشانده است.
از دورههای مختلف تاریخی ایران از آغاز شکلگیری تمدن و پس از آن شواهد بسیاری از نحوه آموزش صنایعدستی در دسترس است.
جغرافیای متنوع و الهامبخش ایران، از عوامل مهم خلق و شکلگیری صنایعدستی مختلف بوده است و همین جغرافیا از عوامل مهم بومی شدن رشتههای مختلف، به ویژه سوزندوزیها که از قدیمیترین شاخههای صنایعدستی در ایران محسوب میشوند نیز هست. قابلیت اجرای خانگی و کارگاهی، از نقاط قوت سوزندوزیها محسوب میشود و همین امر یکی از عوامل مهم تداوم سوزندوزیها در جوامع مختلف و ایران بوده است.
کلامم را معطوف به آموزش و سیستمهای آموزشی آن میکنم، از دورههای دورتر گذشته و اشاره مختصری به دوران قاجار، جنبش مشروطه و تلاش تاثیرگذار، اما موقت در حوزه آموزش سوزندوزی، خواهم داشت. یکی از این بانوان تاثیرگذار، بیبی خانم استرآبادی، فعال حقوق زنان و در اصطلاح امروز، کنشگر فرهنگی بوده است.
از مهمترین اقدامات وی، در بالا بردن آگاهی و دانش اجتماعی، فرهنگی دختران و زنان، تاسیس نخستین مدرسه دخترانه در سال ۱۲۸۵ ش است. نکته قابل توجه در تاسیس این مدرسه، پرداختن به جنبههای متنوع آموزشی علوم و فنون و پرورش به زبان امروز بود. در اتاقهای مختلف این مدرسه، دروس متفاوت تدریس میشده و جهت توانمندسازی دختران، اتاقی نیز به دروس خامهدوزی (به معنای کلی سوزندوزیهای دوختهشده با نخ ابریشم)، زردوزی و خیاطی اختصاص داده شده بود.
در نهایت به سبب اعتراض و مخالفت اقشار متعصب دینی و بسیاری از مشروطهخواهان، مدرسه به کار خود پایان داد. (بانو مهلقا ملاح، کنشگر، فعال و مادرمحیطزیست، نوه این بانوی فرهیخته بودند.) در ایران پساپهلوی، جوامع بومی همان گونه استاد و شاگردی را پی گرفتند. در جوامع غیربومی وظیفه آموزش سوزندوزیها برای گروه سنی کودک و نوجوان -که جهان، نقش کلیدی پایهگذاری و کاشتن بذر فرهنگ را در نهاد آنان معترف است- بر عهده مدارس و پیشامدارس نهاده شد.
دروس هنر در مقاطع دبستان و حرفه و فن در مقطع راهنمایی و طرحکاد در مقطع دبیرستان در مقاطع مختلف ابتدایی تا دبیرستان آموزش و به صورت علمی و عملی به آن پرداخته میشد.
در هر کدام از این دروس، به بخشهای مختلفی از صنایعدستی و هنرهای سنتی پرداخته میشد که البته به عدم پرداختن به هنر سوزندوزی در مدارس پسرانه آن دوران -و چهبسا اکنون- فقط در حد تذکر بسنده میکنم؛ که همین نکته پیامدهای منفی تربیتی به ویژه در جوامع شهری، داشته است که تا نسلهای بعدتر، عوارض آن مشهود و قابل پیگیری است.
در این دوران، بسیاری از معلمان و دبیران خوشذوق و دغدغهمند، علاوه بر پرداختن و آموزش مطالب طرح درس، مطابق با هنرها و علاقهمندیهای خود و منطبق بر سطح استعداد و علاقهمندی دانشآموزان، شاخههای مختلفی از سوزندوزیهای سنتی ایران و حتی ملل دیگر را نیز آموزش میدادند. حاصل آن آموزشهای ارزشمند است که تا حال نیز باقی و قابل مشاهده است. پس از آن، از سال تحصیلی ۷۵-۷۴ اهداف مورد نظر، از طریق شاخه کارو دانش پیگیری شد.
نقش آموزش در دوران کودکی بر هیچکس پوشیده نیست، آنچه که در سیستم آموزش ابتدایی و پس از آن مغفول مانده، پرداختن ریشهای و مدون به سوزندوزیهای سنتی ایران است که قابلیت بومیسازی در سیستم آموزشی هر شهر یا بخش را نیز مطابق با نیازهای آن جغرافیای فرهنگی داراست.
درس کار و فناوری پایه ششم، عموما اولین جایگاه رسمی پرداختن به صنایعدستی، هنر و هنرهای سنتی، سوزندوزیهاست و این در حالی است که فرهنگسازی و پرداختن به مبانی پایه سوزندوزیهای سنتی از سالهای نخست ورود به آموزش رسمی، لازم و ضروری به نظر میرسد.
در مقطع اول آموزش متوسطه، درس فرهنگ و هنر، پایه نهم، به سه شاخه از سوزندوزیهای سنتی پرداخته شده است که احتمالا معرفی و پرداختن ریشهای به هر کدام از آنها بر عهده دبیر مربوط است، زیرا محتوای کتاب از سطح بسیار پایین برخوردار است؛ چه به لحاظ مبانی تئوری و چه عملی.
مبانی ناقص، بهروز نشده و در برخی موارد نادرست آن نیز محتوایی است زهرگون برای هلاک این شاخهها. از آن جمله است ایجاد و پرداختن به طرح درس سوزندوزیهای خاص مناطق چه در بخش البسه محلی و چه در بخش سایر منسوجات مورد استفاده در فرهنگ آن ناحیه، مانند دیوارپوشها، لبطاقیها، حرز و تعویضها و سوزندوزیهای کاربردی در مراسم و آیینهای سنتی همچنین سوزندوزیهای عروسکهای آیینی و محلی که اکنون جایی در طرح درس کار و فناوری ندارد، جز معدود و به همت و ذوق آموزگار یا دبیر مربوط.
علاوه بر موارد فوق، مدارس صنایعدستی و به طور ویژه، مدارس سوزندوزی و پرداختن ریشهای و اصولی در تمام گروههای سنی، راهکاری است که بسیاری از کشورهای مطرح جهان در حوزه سوزندوزیها به آن پرداختهاند. این مدارس و خروجی آنها، رابطه مستقیم با نمایشگاههای تخصصی صنایعدستی دستی داخلی و بینالمللی، کلیسا، ارتش، سازمانهای بینالمللی مرتبط با ورزش خیریهها، موزهها، تشریفات دولت و… دارند.
این مدارس نهتنها در شاخه کارآفرینی که به آن اشاره شد فعالاند، بلکه در شاخه آموزش و احیا نیز فعال هستند، چه در بخش سوزندوزیهای سنتی و چه در بخش سوزندوزیهای ملل به زور مثال: ایجاد بانک تکنیکها و دوختهای پایه سنتی و بینالمللی، همچنین بانک نقوش مورد استفاده در هر شاخه و رشته از سوزندوزی، برگزاری کارگاهها، نشستها و نمایشگاههای مرتبط از دیگر فعالیتهای این مدارس تخصصی است.
معتقدم تقویت ساختارهای فرهنگی، حفظ و توانمندسازی از طریق آموزش و توسعه مهارتها، ترویج هنر متمرکز و توانمندسازی گروههای ویژه، پرداختن به نوآوریها، منطبق با فرهنگ بومی، در این شاخه از صنایع خلاق حائز اهمیت است و با توجه به گسترش ارتباطات، ضروری به نظر میرسد.
* پژوهشگر حوزه سوزندوزیها
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد