9 - 12 - 2019
ایران در آسیای مرکزی
مجتبی صدریا- آیا کورمال کورمال میتوان یک مسیر استراتژیک ایجاد کرد و بر آن مستقر شد؟ گرایش جدید سیاست خارجی ایران به منظور افزایش تمرکز بر منطقه آسیا از اهمیت بسیاری برخوردار است. از یک سو آقای اردوغان، رییسجمهوری ترکیه درگیریهای متفاوتی با ایالات متحده داشته است و از سوی دیگر جایگاه آقای گله، هدایتگر پیشین سیاستهای داخلی و بینالمللی ترکیه دیگر مانند قبل نیست. آقای گله از یک طرف مرد صندوق جهانی پول در ترکیه بود و به فعالترین شکل، سیاستهای مالی محافظهکاران نوین آمریکا را در ترکیه پیاده میکرد و از طرف دیگر، پرچم عثمانگرایی نوین را برافراشت که در پرتو آن سیاستها، ترکیه یورش مالی- تجاری شدیدی را در آسیای مرکزی پیش برد که صحنه را برای کنشگران ایرانی تنگ کرد تا ترکیه به تدریج خود را رقیب روسیه در آسیای مرکزی بیابد. این در حالی است که آقای اردوغان نه آنقدر سیاستهای محافظهکاران نوین بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول را پیاده میکند و نه گفتمان عثمانگرایانه جدیدش آنقدر تند و تیز است. عامل دیگری که فضای کنش اقتصادی برای ایران در آسیای مرکزی را گسترش داده است، موفقیت آقای پوتین در بازسازی یک دولت کنشگر نسبتا موفق در روسیه و میل وی و سیاستگذاران مسکو، اقتصادی فراختر به ایران دادن است. پس از یک طرف گستاخی ترکیه کمتر شده است و از طرف دیگر روسیه مایل است که ایران منافعی حتی محدود در آسیای مرکزی کسب کند. البته این میل فقط تا آنجا پیش میرود که به منافع اقتصادی روسیه صدمه نزند. به نظر میرسد ایران در شرایط «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» قرار گرفته است. هر دو کشور روسیه و ترکیه دست کنشگران اقتصادیشان را کاملا آزاد گذاشتهاند، با این حال آن کنش باید در چارچوب مسیرهای تعیین شده توسط دیوانسالاران دو کشور باشد.
سوال اساسی که برای علاقهمندان اقتصاد امروز ایران مطرح است را میتوان اینچنین ترسیم کرد: آیا دیوانسالاران امروز ایران خارج از منافع فردی یا فرقهای نقشه مسیر تعریف شده را در آسیای مرکزی ترسیم کردهاند؟ آیا بخش خصوصی اقتصادی ایران امروز کنشگر فعالی در آسیای مرکزی شده است و چشماندازی برای این کنش دارد؟
Modjtaba. sadria@yahoo. co. uk
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد