26 - 10 - 2023
بنبست آتشبس در غزه
فریدون مجلسی*
طی روزهای گذشته شاهد بودیم که مقامات آمریکا و برخی کشورهای اروپایی مانند آلمان اعلام کردند که با اعلام آتشبس در غزه مخالف هستند. حتی در این میان کار به نوعی رقابت در شورای امنیت سازمان ملل متحد رسیده و ایالاتمتحده پیشنویس دو قطعنامه روسیه و برزیل که در آن بر لزوم آتشبس و ارائه کمکهای بشردوستانه به مردم غزه تاکید شده بود را وتو کرد.
در این رابطه لازم به ذکر است، از زمانی که حماس در جریان طوفان الاقصی حملهای غافلگیرکننده علیه اسرائیل ترتیب داد، تلآویو تلاش کرد با مانور روی میزان افراد کشتهشده و تعداد اسرای خود، افکار عمومی را به نفع خودش تحریک کند که این امر تبدیل به یک خشم عمومی و ارادهای بیشتر از سوی رهبران غربی برای حمایت از اسرائیل شد. در واقع همین مساله سبب شده تا علاقه کشورهای غربی به منظور حمایت از آتشبس در غزه کاهش پیدا کند. این در حالی است که پیشنهاد آتشبس به منظور حراست و حفاظت از جان غیرنظامیانی است که اکثر آنها اتفاقا هیچ دخالتی در این جنگ نداشته و ندارند. در چنین شرایطی وضعیت به گونهای رقم خورده که اکثریت خواهان آن هستند که از طرف غرب نوعی آتشبس و توقف خشونتها در غزه در دستور کار قرار بگیرد. با این حال در مورد منطق غرب در مواجهه با این موضوع دو نکته وجود دارد: نخستین مساله، بحث اسرا و مذاکره بر سر آنهاست که اخیرا موجب کشمکش و بحثهای زیادی در میان دولتمردان، نمایندگان پارلمانها و رسانههای غربی شده و به نظر میرسد که غرب تصمیم گرفته هیچگونه نرمشی درخصوص مذاکره و معامله با حماس در این خصوص نداشته باشد.
نکته دوم این است که غربیها شروط خود را نه برای قدرت بالادست یعنی اسرائیل که اکنون غزه را تبدیل به ویرانه کرده، بلکه برای حماس به منظور پذیرش خواستههای اسرائیل گذاشتهاند. شروطی که بر مبنای آن دو قید مورد تاکید قرار گرفته است. اول آزاد کردن بدون قید و شرط اسرای اسرائیلی که این مساله در نوع خود یک شرط نامعقول محسوب میشود. دوم اینکه وقتی یک حمله گسترده، جسورانه و متهورانه از سوی حماس علیه اسرائیل صورت گرفته، تلآویو و کشورهای غربی به دنبال این هستند که نشان دهند مسوولیت و تبعات چنین اقدامی برعهده فلسطینیها قرار دارد. این مساله زمانی اهمیت مییابد که به آرمان و ایدئولوژی حماس مبنی بر نابودی اسرائیل پیوند بخورد؛ امری که سبب میشود قدرت مانور اسرائیل و حامیانش برای توجیه اقدامات و حملاتی که به غیرنظامیان در غزه صورت میگیرد، بیشتر شود.
در نتیجه اکنون با توجه به جنگی که در غزه شکل گرفته، مشکل پیچیدهتر از گذشته رقم میخورد، زیرا از یکسو اسرائیل سرزمینهای کرانه باختری را اشغال کرده و حدود۵۰۰ هزار نفر را نیز در این مناطق اسکان داده است؛ موضوعی که برخلاف قطعنامههای سازمان ملل در راستای تشکیل کشور فلسطینی است. در واقع در حالی اکنون اغلب بازیگران بینالمللی بر لزوم تشکیل کشور فلسطینی تاکید دارند که این کشور باید براساس قطعنامه ۲۴۸ سازمان ملل براساس جنبه حقوقی و تاریخی خود تشکیل شود، اما با وجود اشغال کرانه باختری و فاجعهای که اکنون در غزه رخ داده مشخص نیست این امر تا چه حدی محقق خواهد شد.از طرف دیگر اسرائیل نیز با مقولات استراتژیک و سیاسی نیز مواجه است. این رژیم هر چند توان ویران کردن غزه را دارد، اما اگر بخواهد این منطقه را به طور کامل ویران و دوباره تصرف کند، آنگاه شرایط و تحولات به گونهای دیگر رقم خواهد خورد. فراموش نکنیم که باریکه غزه در حدود ۵ هزار کیلومترمربع از دریای مدیترانه را با منابع عظیم نفت، گاز و منابع زیر سطحی آن در اختیار دارد. این مساله برای فلسطینیها بسیار حیاتی است، هر چند که در طول سالهای اخیر به واسطه محاصره غزه امکان بهرهبرداری از چنین ثروت بزرگی برای آنها فراهم نشده است.مساله دیگر این است که اسرائیل اخیرا توانسته بود با برخی دولتهای عربی رابطه دیپلماتیک برقرار کند و در حال عادیسازی روابط با عربستان سعودی بود. لذا اگر بخواهد به اقدامات افراطی خود در غزه ادامه دهد به طور قطع تمامی دستاوردهایش در این خصوص از بین خواهد رفت. علاوه بر این امروز عربها به تدریج با توجه به منابع ثروت و توسعه علمی و اقتصادیای که داشتهاند، در حال تبدیل شدن به قدرتهای اقتصادی در سطح بینالمللی هستند. بنابراین اگر کشورهای عربی بخواهند به واسطه اقدامات اسرائیل با حامیان این رژیم مقابله کنند، قطعا چنین اقدامی برای آنها گران تمام خواهد شد. یعنی همانطور که غربیها تحریم را باب کردهاند، پی خواهند برد که تحریم تیغ دولبهای است که ممکن است زمانی دست خود آنها را نیز ببرد. در واقع دنیای امروز تحولاتش به گونهای رقم میخورد که اگر کشورهای ثروتمند منطقه قصد داشته باشند معاملات خود را با غرب، چین و سایر کشورها محدود کنند، بالطبع خسارتهای زیادی را به این کشورها تحمیل خواهند کرد، زیرا تنها از یک جنبه، امروز اروپاییها علاوه بر اینکه از یک طرف نیازمند منابع انرژی خاورمیانه هستند، از طرف دیگر اتکای زیادی نیز به صادرات صنعتی و تولیدی خود به کشورهای عربی منطقه دارند. لذا تمامی این مناسبات اگر با یکدیگر ترکیب شوند، نشان میدهد مذاکرات آتی باید به گونهای طراحی شود که منافع فلسطینیها در سطح بینالمللی آن تعیین و پذیرفته شود، زیرا فلسطین به واسطه موقعیت، سطح سواد، آموزش و فرهنگی که دارد، قابلیت این را داراست که به یکی از کشورهای توسعهیافته منطقه تبدیل شود.
* دیپلمات پیشین و کارشناس مسائل بینالملل
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد