12 - 12 - 2019
تازههای بازار کتاب
سرنوشت دیکتاتور آلمان همواره یکی از مرموزترین داستانهای تاریخ بوده است و فرضیهها و مستندهای زیادی در مورد او و روزهای پایانی جنگ جهانی دوم ساخته و پرداخته شده است. پیرمردی به نام صادق نورچیان در آخرین روزهای عمر خود به نوه روزنامهنگارش، حمید، راز بزرگی را مینمایاند. حمید در پی کشف این راز به دید جدیدی از زندگی و آیندهاش میرسد. هیتلر را من کشتم داستانی معمایی درباره این احتمال است که روسها پیشوای آلمان نازی را در روزهای پایانی جنگ به ایران منتقل کردند و به صورت مخفیانه در شمال ایران نگهداری میشد و داستان براساس نقب در خاطرات گذشته افراد دخیل در این راز پیش میرود. این کتاب اولین رمان هادی معیرینژاد است که از اواسط دهه هفتاد شمسی به نوشتن شعر، داستان، نقد هنری و مقالات اجتماعی مشغول است. اما تاکنون اثری منتشر نکرده است. او مدرک کارشناسی ارشد جامعهشناسی دارد و عضو انجمن منتقدان سینمای ایران است و در حال حاضر به کار روزنامهنگاری اشتغال دارد. در قسمتی از کتاب میخوانیم: با خنده گفت: «نه پدرسوخته! ضرر نداره. این راز رو باید بری کشف کنی، من فقط اولش رو بهت میگم. فقط باید قول بدی تا وقتی من زندهام هیچی نگی، بعدش هر کاری خواستی با این راز بکن. فقط مواظب باش هدرش ندی.» گفتم: «نه مطمئن باشید بابا.» بعد چشمکی زدم و گفتم: «حالا چی هست این راز؟ لااقل تیترشو بگین. با شاهپور غلامرضا دعواتون شده زدینش؟» گفت: «نه برو بالاتر.» به شوخی گفتم: «با اشرف پهلوی سَروسِر داشتین؟» گفت: «نه برو بالاتر.» گفتم: «کتاب خاطرات سری اعلیحضرت پیش شماست؟» گفت: «نه برو بالاتر.» بعد اشاره کرد که گوشمو بیارم جلو. گوشم رو بردم جلو، خیلی جدی گفت: «به کسی نگو، اما هیتلر رو من کشتم.»
اگر بمانم
میا هیچ خاطرهای از آن تصادف ندارد، تنها پس از آن را به خاطر میآوَرد: بدن آسیبدیده و غرق در خون خود را میبیند، میبیند که او را سوار آمبولانس میکنند، خانوادهاش را هم میبیند که…
اندکاندک باید خود را بازبیابد، باید بفهمد چه وضعیتی دارد، باید بفهمد چه از دست داده و زندگیاش چگونه خواهد بود اما بدنش روی تخت بیمارستان است و خود او سرگردان و نامرئی. مهمتر از همه آنکه میفهمد خود او باید تصمیم بگیرد بماند یا برود. داستانی زیبا که بیشک دل خواننده را به درد میآورد اما شاید نگاه ما را به زندگی و خانواده و عشق تغییر بدهد.
خر مرده
زیز نسین کتاب «خر مرده» را در سال ۱۹۵۷ به نگارش درآورد. کتاب در قالب داستان بلند نوشته شده. داستان از بیستوسه نامه تشکیل یافته که خر مردهای از آن دنیا خطاب به دوستش، زنبور سرخ نوشته و در آن نامهها قصه چگونه مردن و اتفاقات بعد از مرگش را به زنبور سرخ شرح میدهد. عزیز نسین با نوشتن این داستان بلند سعی داشته وضعیت نابسامان اجتماعی کشور ترکیه را به شیوه طنز از زبان یک حیوان بیان کند و استفاده از کاراکتر «خر» در داستانش، تصمیمی عامدانه بوده تا با مفاهیم کنایهآمیزی که پشت این کلمه هست، استثمار بشر را به وسیله گروه کوچکی از بورژواها نشان دهد. یکی از شاخصههای آثار عزیز نسین به کارگیری طنز تند و نیشدار در کارهایش است که در کتاب «خر مرده» نیز این ویژگی به عیان دیده میشود.
یاغی
یاشار کمال در مقدمه رمان یاغی میگوید: «بهنظر خودم سعی و تلاش من برای شناساندن شخصیت جالب و ستودنی چاکرجالی امیدوارکننده بود. برای همین معتقدم که نسلهای آینده به این شخصیت جالب و این مردانگی عظیم و خارقالعاده توجه خواهند کرد و درباره او دست به تحقیق و بررسی همهجانبه خواهند زد.
این رمان را براساس یک ماجرای واقعی نوشته است و شخصیت اصلی رمان، ممد افه چاکرجالی، وجود خارجی داشته است. در بخشی از توضیح یاشار کمال درباره این رمان میخوانیم: «در سال ۱۹۵۶، یکی از دوستانم به من گفت اگر بخواهم، حاضر است مردی را معرفی کند که زمانی فرمانده یک گروه ژاندارم بوده که ممد افه چاکرجالی را کشته و اکنون زنده است و در صورتی که مایل باشم حاضر است خاطراتش را برایم بازگو کند.
ماجرای زندگی و مرگ راهزنی که در تاریخ بشری یکی از برجستهترین چهرههای یاغیگری بود برایم جالب و شنیدنی بود. فرمانده دستهای که چاکرجالی را کشته بود، یک سرهنگ بازنشسته ژاندارم بود. اسمش «رشدی کباش» بود و در دهِ «سالملی» از توابع قاراسو زندگی میکرد.
به همین خاطر، برای شنیدن و یادداشت خاطرات او به ده سالملی رفتم و مدت زیادی نیز آنجا ماندم. خاطرات تمامنشدنی سرهنگ رشدی کباش را از زبان خودش شنیدم و تمامی آنها را یادداشت کردم.
سرهنگ رشدی کباش از یکطرف چاکرجالی را تعقیب کرده بود و از طرف دیگر، درباره زندگی و تمامی علائق خاص او تحقیق دقیقی به عمل آورده بود که در دوازده دفتر یادداشت همراهش بود. علاقه من نسبت به افه بعد از شنیدن حرفها و خاطرات سرهنگ رشدی و نیز خواندن دفاتر یادداشت او دوچندان شد…»
تسلی بخشیهای فلسفه
تسلیبخشیهای فلسفه یکی از آخرین آثار آلن دوباتن است که تاکنون بیش از دویست هزار نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفته است. این کتاب میکوشد تا با استناد به آثار شش فیلسوف بزرگ راهحلهایی برای مشکلات روزمره ما ارائه کند.
با خواندن این کتاب از «سقراط» میآموزیم که عدم محبوبیت را نادیده انگاریم؛ «سنکا» به ما کمک میکند تا بر احساس یاس و ناامیدی غلبه کنیم و «اپیکور» بیپولی ما را چاره میکند. «مونتنی» راهنمای مناسبی برای درمان ناکارایی ماست؛ عشاق دلشکسته میتوانند با خواندن آثار «شوپنهاور» تسلیخاطر یابند و کسانی که در زندگی با سختیهای زیادی روبهرو هستند با «نیچه» همذاتپنداری خواهند کرد.
بهشت دستهجمعی
«بهشت دستهجمعی» کتاب ِ شازدهکوچولوهایی است، آمده از سیارهای در جنوب پایتخت. سیاره پارچهفروشان، بساطهای کنارگذر و نشئگان ِخمار ِساکن پیادهرو، چشمهای ستارهدار و تنهای بامرام و کوفته. سیاره دروازه غار، خیابان مولوی تهران. کودکانش داستانها نوشتهاند چون مرواریدهایی بر دندانهای سیاه ِکلانشهر. دل ِکودکی را چلاندهاند و خون ِمعصوم و بالغش را جریان دادهاند به جملهها و داستانهایشان، توی دستهایی خوشحال و کوچک روبهرویمان گرفتهاند.
در بخشی از این رمان میخوانیم:
– میخرین خانوم؟ آقا؟ کتاب دارم. کتاب ِماست. خودمان نوشتهایمش.
این کتاب را باید خرید. جلدها از آن را باید داشت و هدیهها باید داد از آن چرا که این راه، نوری رنگی است و به کودکان افتاده و ایستاده بر زانو، جان میدهد که با فانوسها که بر دوش گرفتهاند، راه و چاه را بشکافند و بنویسند.
هر جلد از این کتاب را که از دستان و شاخههایشان بگیریم، قلب کوچک انسانی را به آیندهاش روشن داشتهایم.
باشد تا کودکان دیگرمان هم فانوس ِ قلم، فرهنگ و کتاب بردارند و نسلی دیگر نوشته آید.
تخیل را مرده فرض کن
«تخیل را مرده فرض کن» در اصل بخشی از یک نوشته بلند به عنوان All Strange Away است که بکت آن را بسط و توسعه داده است. متن از وضعیتی صحبت میکند که تخیلی در حال مرگ است، اما خود تخیل از این وضع رو به نابودیاش آگاهی کامل دارد.
ساموئل بکت نویسندهای است که منتقدان بسیاری در دوران حیاتش او را بزرگترین نویسنده قرن بیستم میدانستند و همچنین تریلوژی یا سهگانه «مالوی» را قله فعالیتهای هنریاش مینامیدند.
بعد از مرگ اما شهرت او به سرعت رو به افول رفت یا شاید درستتر است گفته شود کارهایش در یک وضعیت ابهامآمیزی قرار گرفتند و کار به جایی رسید که اکنون او را به طور اخص به عنوان نمایشنامهنویس «درانتظار گودو» میشناسند زیرا به زعم عدهای این نمایشنامه بسیار کمک کرد تا مسیر تئاتر مدرن تغییر یابد. شاید این تغییر دیدگاه و ارزیابی دوگانه به دلیل آثار متاخرش باشد؛ آثاری که یک عده معتقدند به مراتب بسیار کممایه و سطحیاند، هرچند به زعم عدهای این آثار متاخر اتفاقا از درونمایه ژرفی برخوردارند.
اما در هرحال بکت با نوشتههایش تحولی بزرگی در ادبیات به وجود آورد به طوری که دیگر امکان ندارد در مورد نمایشنامه یا رمان مدرن صحبت کرد و اسمی از ساموئل بکت نیاورد.
«تخیل را مرده خیال کن» ماهیتا همان بکت است. اگر کسی مثال خوبی در مورد بکت بخواهد، تا از چگونگی نوشتههای او مطلع شود قطعا این کتاب یکی از بهترین نمونههاست. کتاب «تخیل را مرده خیال کن» پلات مشخصی ندارد، همچنین شخصیتپردازی، ساختار، درونمایه و دیگر عناصری که به طور سنتی از یک داستان انتظار میرود.
تصاویر کتاب- تصاویری چون گویی به تناوب در سیاهی و روشنی میغلتد، تجمعی متشکل از دو بدن، فیگورهایی به شکل جنین- میتوانند استعارههایی از خودِ زندگی باشند، اما همینها هم برای هر خواننده ممکن است معناهای خاص دیگری را بازنمایی کند. در واقع درکِ پارههای «تخیل را مرده خیال کن»، بسیار منوط به تجربه زیسته خوانندهاش است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد