9 - 07 - 2024
توصیههایی به «پزشکیان» در انتخاب وزیر گردشگری
عبدالرضا مهاجرینژاد*
به نظرم کسی که قرار است به عنوان وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی انتخاب شود در مرحله نخست باید فردی متخصص باشد و حوزههای میراث فرهنگی و گردشگری را به شکل کامل و صحیح بشناسد.
برکسی پوشیده نیست که مشکلات و چالشهای دوحوزه میراث فرهنگی و گردشگری بسیار زیاد و عمیق هستند. در حال حاضر بزرگترین خلأ مدیریت گردشگری ایران، عدموجود سند ملی گردشگری شامل مطالعات گردشگری و طرح آمایش سرزمینی است. متاسفانه در زمان شروع برنامه توسعه در ایران، برای حوزه گردشگری برنامه مشخصی وجود نداشته و همین مساله حرکت در این حوزه را باری به هر جهت کرده است. به عبارت دیگر نوع نگاه دولتها به گردشگری ایران سنتی و تفریحی بوده و این حوزه به دور از برنامه و خارج از الگوی مشخص توسعه گردشگری، ادامه حیات داده است.
مطالعات گردشگری در ایران و تهیه سند ملی از نیمه دوم دهه ۱۳۷۰ شروع شد و حدود سهسال طول کشید تا سند مربوطه تهیه شود اما متاسفانه هنوز هم این سند اجرایی نشده است.
از سوی دیگر عدم شناخت مدیران ارشد کشور از حوزه گردشگری و اقتصاد و بازار گردشگری و صرفا حرکت براساس شعار و دیدگاه سنتی، نوعی مدیریت را بهوجود آورده که باعث شده ایران در این عرصه با یکسری از کشورهای نوظهور منطقهای مقایسه شده و در طول سالیان از همین کشورها هم عقب بماند.
بسیاری از مدیران سابق درک تخصصی از حوزه گردشگری نداشتهاند و متوجه نبودهاند که بازار گردشگری بازار عرضهوتقاضاست. همچنین عدم وجود سند ملی گردشگری نیز باعث شده در بلندمدت و میانمدت مدیران گردشگری کشور با یک الگوی ثابت و تعیینشده حرکت نکنند و هر دولتی سازی جداگانه کوک کرده و بدون توجه به اهداف چشمانداز و برنامهها و اسناد بالادستی، سیاستهای گردشگری را برای خود تعیین کرده و پی بگیرد.
نتیجه این روند آن بوده که یک وزیر اولویت خود را ساخت سرویسهای بهداشتی بینراهی قرار داده و وزیر دیگر به دنبال استفاده از بودجه عمومی دولت برای تبلیغات پوچ و بینتیجه بوده است.
دیگر نتیجه این بیبرنامگی و نداشتن سند جامع گردشگری آن بوده که در بخش زیرساختی حوزه گردشگری اتفاق و رشد خاصی نیفتاده است. در سایه این وضعیت عوامل پیدا و پنهانی شکل گرفته که به اقتصاد گردشگری کشور آسیب رسانده است. به بیان دیگر ایران همچنان در نسل اول گردشگری در حال سیر و سلوک است و همچنان از بازار گردشگری دنیا در حوزه تولید ناخالص ملی و داخلی عقب ماندهایم .
باید یادآور شد که شاید ایران به واسطه قابلیتهای گردشگری در میان ۱۰کشور نخست جهان قرار گیرد اما به لحاظ درآمد حاصل از این حوزه وضعیت مطلوبی نداریم و این بزرگترین نقطه ضعف گردشگری کشور است.
با وجود برتریهای ایران نسبت به کشورهای حاشیه خلیجفارس اما این کشورها در ۵۰سال اخیر توانستهاند گوی رقابت را از ایران ربوده و در زمینه گردشگری پیشرفتهای چشمگیری داشته باشند. بحثهایی نظیر کمتوجهی به امنیت گردشگران خارجی و غفلت از اهمیت بازار توریسم و مواردی از این دست باعث شدهاند درآمد حاصل از گردشگری عربستان، ترکیه و امارات متحده عربی از ایران پیشی بگیرد. با نگاهی تحلیلی به این وضعیت متوجه میشویم که عملکرد کشور در حوزه گردشگری مطلوب نبوده است. درواقع در حالی که کشورهای همسایه به گردشگری به عنوان بخشی از بازار نگاه میکنند اما ما چنین نگاهی نداشتهایم و از این رویکرد آسیب دیدهایم.
از سوی دیگر باید توجه داشت که پالسهای سیاسیای که در حوزه روابط بینالملل اتفاق میافتد میتواند بر گردشگری یک کشور بسیار اثرگذار باشد؛ بنابراین نباید مسائل سیاسی با مسائل گردشگری خلط شود.
افزون بر آنچه ذکر شد به نظرم برای رونق گردشگری کشور لازم است که قشر متوسط کشور را تقویت کنیم اما متاسفانه تاکنون در این بخش عملکرد مطلوبی نداشتهایم. توجه داشته باشید که موفقیتهای چین در حوزه گردشگری تا حدود زیادی به سبب توجه به همین مقوله قشر متوسط است. در ایران اما ما با سقوط قشر متوسط روبهرو هستیم و همین مساله موجب رکود گردشگری داخلی کشور شده است.
از یاد نبریم که تعداد بالای بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در کشور تاثیر منفی بر گردشگری داشته و باعث شده سرمایهگذاری در گردشگری کشور انجام نگیرد.
مساله دیگر نوع نگاه مدیران ارشد در تمام دولتها به مقوله گردشگری بوده است. درواقع نوع نگاه مدیران به گردشگری مثل قضیه روشنفکری در دوران مشروطیت است. در آن دوره اینطور تصور میشد که با رفتن 100روشنفکر به فرنگ و بازگشت آنها پس از تکمیل تحصیلات عالیه، میتوان زمینه ایجاد مشروطیت در ایران را ایجاد کرد و این در حالی بود که عمده مردم کشور را عوام تشکیل میدادند. نوع نگاه امروز مسوولان به گردشگری نیز به همین گونه مخدوش است و تصور میکنند چند قهوهخانه، رستوران و هتل، گردشگری کشور را میسازند، در صورتی که به هیچوجه اینطور نیست.
مدیر و وزیر حوزه گردشگری باید با بازار و ذائقه گردشگری در کشور آشنا باشد. در گردشگری مباحثی مثل اتحاد استراتژیک و مسائلی از این دست مطرح نیست که اگر بود بزرگترین دوست استراتژیک ایران که روسها باشند باید شهروندانش به سوی ایران گسیل میشدند اما اینگونه نشد و میبینیم که گردشگران روس به مقصد ترکیه و امارات متحده عربی رهسپار میشوند و این نشان از اولویت ذائقه گردشگران به مسائل استراتژیک بین دولتها دارد.
دولتها در ایران هیچگاه براساس طرح و برنامه در حوزه اقتصاد گردشگری پیش نرفتهاند و به همین دلیل پیشنهاد من به دولت چهاردهم این است که در زمینه صدور مجوزها بازنگری داشته باشد. همچنین لازم است جدایی سیاست و ایدئولوژی از بحث صنعت گردشگری مورد توجه قرار گیرد.
افزون بر این موارد لازم است دولت از تصدیگری فاصله گرفته و به سمت نظارت صرف در حوزه گردشگری حرکت کند. در اختیار قرار دادن بستههای تشویقی پایدار به بخش خصوصی از جمله زمین، در نظر گرفتن تنفس مناسب برای تسهیلات، واگذاری برگزاری نمایشگاههای داخلی و خارجی به بخش خصوصی و توسعه صنایعدستی، نظارت صددرصدی و ایجاد مکانیسمی برای پایداری صنعت گردشگری، عدم دخالت در مسائل بخش خصوصی و سرمایهگذاری نیز باید طرف توجه دولت قرار گیرد.
در نظر داشته باشید که سرمایهگذاریهای هدفمند خارجی و توجه به انواع مختلف گردشگری از جمله گردشگری دریایی و استفاده بیشتر از کشتیهای کروز هم میتواند در نوع خود در جهت توسعه صنعت گردشگری ایران راهگشا باشد که البته در حال حاضر در این حوزه به هیچوجه جایگاه مناسبی نداریم.
دولت همچنین میتواند سهم مشخصی را از اعتبارات صندوق توسعه ملی و بانکها بخواهد تا به صورت تسهیلات جهت ساخت تاسیسات زیرساختی گردشگری اختصاص دهند. در بحث واگذاری و استفاده صحیح از مراکز دانشگاهی مرتبط با گردشگری نیز باید دقتنظر داشت. توجه داشته باشید که سیاسی شدن اقتصاد و خصوصا اقتصاد گردشگری بسیار مضر بوده و دولت باید جلوی آن بایستد.
یکی دیگر از مواردی که لازم است طرف توجه دولت آتی قرار گیرد تقویت جایگاه قشر متوسط است، چراکه در این سالها این قشر با مشکلات عدیده و شرایط نامناسبی روبهرو بوده است. توجه داشته باشید که کاهش قدرت اقتصادی قشر متوسط میتواند موجب رکود گردشگری داخلی و آسیب به بومگردیها، مراکز گردشگری و نیز کاهش فروش تولیدات صنایعدستی شود.
در نظر داشته باشید که وضعیت کنونی اینترنت نیز با توجه به محدودیتهای آن مطلوب نیست و لازم است که با هدف بهبود وضعیت و توسعه اقتصاد دیجیتال در بخش گردشگری، رویکردهای موجود در حوزه فضای مجازی مورد بازنگری قرار گیرد.
از سوی دیگر باید توجه داشت که تولید فرهنگ زمانی ارزشمند است که به تولید ثروت بینجامد، چراکه همین تولید ثروت میتواند موجب حفظ و بسط خردهفرهنگها شود. همچنین باید اذعان داشت که در این سالها سقوط ارزش پول ملی باعث آسیب به قشر متوسط و کاهش سفرهای داخلی شده و این مساله نیازمند رسیدگی جدی است. در نظر داشته باشید که این وضعیت نابسامان خود موجب افزایش افسارگسیخته قیمتها در حوزه سفر و گردشگری میشود و در نهایت باعث خواهد شد که گردشگری داخلی از ریل خارج شود.
بحث مهم دیگری که وجود دارد این است که باید به نگاه ابزاری به مقوله گردشگری خصوصا گردشگری فرهنگی پایان داده شود و به شکل ابزاری از این بخش استفاده نکنیم. جمع کردن نمادهای فرهنگی همچون مجسمهها از پارکها اصلا مطلوب نبوده و البته بیتوجهی به مفاخر ملی در شرایطی که کشورهای همسایه به دنبال مصادره آنها هستند شرایط نامناسبی را رقم زده که میتوان با عبارت «ایرانی زدایی» از آن یاد کرد.
در مورد وضعیت موزههای نیز باید اذعان داشت که در این حوزه سرمایهگذاری مناسبی انجام نگرفته است و حتی نتوانستهایم یک موزه استاندارد در حد موزه ملی بعد از 100سال درست کنیم و این به نوبه خود یک فاجعه فرهنگی است.
در نتیجه این شرایط میلیونها اثر موزهای در زیرزمینهای موزهها خاک میخورد و هرگز ایرانیان فرصت دیدن آنها را نداشتهاند. در چنین شرایطی شاهد بودیم که وزیر گردشگری دولت سیزدهم موزههای داخلی را با موزه لوور مقایسه میکرد و این در حالی بود که امکانات و خدمات ارائهشده در این موزه به هیچوجه قابل مقایسه با شرایط اسفبار موزههای ایران نبود و نیست.
* عضو هیات علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد