18 - 09 - 2017
تولدم است محبوب من!
امیرحسین میراسماعیلی- میگویند آدمیزاد پس از طی شدن سه دهه از زندگیاش دید متفاوت و پختهتری را نسبت به دنیای اطرافش تجربه خواهد کرد اما حالا که چند ساعت از تولد ۳۰ سالگیام گذشته، دنیا همچنان برایم همانطوری است و هرچه شیشه عینکم را هم تمیز میکنم، اتفاق خاصی نمیافتد محبوب من!
مثلا حالا باید قاعدتا نگاهم به جناب حدادعادل متفاوتتر از گذشته باشد اما وقتی ایشان در مصاحبهای اعلام میکند که «احمدی نژاد برای اصولگرایان همچون رایانهای بود که نرمافزارش را نداشتند» و «اگر به سالهای ۸۴ و ۸۸ برگردیم، بازهم احمدینژاد را انتخاب میکنیم» آنوقت بنده چگونه میتوانم به ایشان نخندم و سوژه نوشتههایم نشود؟ طرف چندین هزار میلیارد تومان پرونده مبهم مالی دارد و نصف هیات دولتش روی دیوار سلولهای اوین خاطره نوشتهاند، بعد همچنان گزینه اول آقا حداد است. والله کامپیوتری که نرمافزارش را نداری و سالهاست که قفل شده را باید تبدیل به گلدان کنی و مراقب باشی تا شمعدانیهایش خشک نشود عزیز من.
نمونهای دیگر را برایت مثال میزنم اییگانه محبوب من. شما به من بگو که چگونه میشود نگاهم پس از ۳۰ سالگی نسبت به جناب ابراهیمخان رییسی عوض شود؟ از شاهکار جدید رفیق تتلو بگویم که در مراسم افتتاحیه ورزشگاه امامرضا(ع) فقط اعضای مذکر شورای شهر مشهد را دعوت کرد و برای دو عضو خانم شورای شهر کارت دعوت نفرستاد؟ فکر میکنی شوخی میکنم محبوب من؟ به جان عرق بیدمشکهای معروف شیراز قسم که جدی میگویم. یعنی ابراهیمخان همچنان فکر میکند که زن باید به پخت و پز و بشوربساب برسد و حالا اینکه این دو خانم توانستند به شورای شهر راه پیدا کنند که دلیل نمیشود به افتتاحیه ورزشگاه خودش دعوتشان کند که! بعد شما انتظار داری من در دهه چهارم زندگیام به او همانطوری نگاه کنم که به محمد خاتمی نگاه میکنم؟ از همان زاویه؟
خلاصه اینکه بدان و آگاه باش که زندگی پس از ۳۰ سالگی هم مثل قبل از ۳۰ سالگی است، با این تفاوت که اگر چند رفیق دهه هفتادی بیشعور داشته باشی، برایت عینک تهاستکانی و عصا میخرند و جایشان را در مترو به تو میدهند تا بفهمی که پیر شدهای، اما نمیدانند که یک قهرمان حرفش را روی تشک میزند، بله تشک کشتی.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد