22 - 08 - 2023
حکمرانی بخش کشاورزی و تبعات آن بر امنیت غذایی
نسیبه زارعی*- حکمرانی مطلوب در بخش کشاورزی شامل درک تهدیدات اساسی برای امنیت غذایی، ترسیم چشمانداز تعادل بلندمدت، ایجاد تعادل میان منافع مصرفکنندگان و تولیدکنندگان و مسوولیتپذیر بودن در قبال جامعه است. ایران در شاخص حکمرانی کل در کیفیت مدیریت سیاسی در سلسله تحولات در سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۴۰۱ در بین ۱۳۸ کشور آسیایی و آفریقایی دارای رتبه ۱۳۲ است. عملکرد حاکمیتی در کشور نیز معادل ۹/۱ یعنی ضعیف است. همچنین شاخص حکمرانی گزارش شده کشور از سوی بانک جهانی دارای ارزش پایین منفی ۳/۱ است. نتایج نشان میدهد که شاخصهای یادشده در کشور پایین هستند. با توجه به گسترده بودن شاخص و معیارهای امنیت غذایی، در این گزارش از ناامنی غذایی به عنوان معیار یا زیرمجموعهای از امنیت غذایی استفاده شده است. تعداد زنان و مردان در ناامنی غذایی در دو سطح متوسط و شدید در بازههای ۱۳۹۵-۱۳۹۳ و ۱۴۰۰-۱۳۹۸ کاهش یافته است. تعارض به وجود آمده را میتوان ناشی از پیچیده بودن مسائل حکمرانی و امنیت غذایی دانست که بسیاری از بخشها، رشتهها و حوزههای سیاست را دربر میگیرد. ارتقا و بهبود حکمرانی بخش کشاورزی در کشورهای در حال توسعه ظرفیت زیادی برای جایگزینی نه تنها نهادههای مصرفی، بلکه تولیدات کشاورزی ایجاد میکند که باعث توان و ظرفیت توسعه بیشتری میشود. در این راستا لحاظ کردن مقیاس تصمیمگیری در حکمرانی و افزایش کارایی در تصمیم و حکمرانی هوشمند در بخش کشاورزی برای تامین امنیت غذایی پیشنهاد میشود.
بخش کشاورزی یکی از اصلیترین و امیدوارکنندهترین ابزار برای کاهش فقر و تامین معیشت محلی است. این بخش به عنوان بخش مولد نقش کلیدی در توسعه اقتصادی جهانی و امنیت غذایی دارد. یکی از شرایط حیاتی مورد نیاز بخش کشاورزی این است که اطمینان حاصل شود که ساختارهای حکمرانی خوب و سیاستهای مرتبط در همه سطوح وجود دارد مطالعات نشان داده است که اقتصادهای مبتنی بر کشاورزی در سراسر جهان بیشتر در کشورهای در حال توسعه و کشورهای دارای اقتصاد در حال گذار یافت میشود. در این کشورهاست که امتیازات برای حکمرانی در کمترین حد خود و اغلب منفی است، زیرا سیستمهای کشاورزی اغلب به دلیل تعارض، ظرفیت ضعیف نهادی و طراحی و اجرای بد سیاستهای دولت آسیب میبینند. بنابراین هرگونه تلاش برای بهبود کشاورزی و نتایج امنیت غذایی باید نقش حکمرانی را نیز در نظر بگیرد. برنامه توسعه سازمان ملل حکمرانی را اعمال اقتدار اداری، سیاسی و اقتصادی در امور کشورداری در تمام سطوح آن میداند، اما برخی دیگر از کارشناسان و صاحبنظران در این باره حکمرانی را روابط بین دولت و جامعه مدنی و حکومتکنندگان و حکومتشوندگان میدانند.
در نهایت، دولتها بازیگران اصلی در جنبههای فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی حکمرانی و امنیت غذایی هر کشور هستند. ارتباطات پیچیده بین کشاورزی، امنیت غذایی و حکمرانی نشان میدهد که تلاش برای کاهش گرسنگی مزمن باید هر سه عنصر را دربر گیرد؛ به ویژه اصول معینی از حکمرانی- مشارکت، پاسخگویی، شفافیت، اثربخشی و حاکمیت قانون- باید بخش جداناپذیر برنامههای کشاورزی و امنیت غذایی باشد. چنین تلاشهایی در میان بازیگران چند بخشی و سیستمهای غذایی موثر است و به همه ذینفعان قدرت میدهد تا تغییراتی را برای افزایش امنیت غذایی و کاهش سوءتغذیه ایجاد کنند. توجه صریح به حاکمیت و سیاستهای عمومی مربوط به کشاورزی نیز به دولتها در تحقق اهداف امنیت غذایی کمک میکند، زیرا سیستمهای کشاورزی پایدار و موثر و افزایش درصد جمعیتهایی که امنیت غذایی دارند نیز از اهداف حکمرانی خوب هستند، افزایش امنیت غذایی سبب مشارکت بیشتر جامعه در فرآیندهای سیاسی میشود، در حالی که ناامنی غذایی نارضایتیها از نهادها را افزایش میدهد و مانع مشارکت سیاسی میشود و به بروز درگیریهای مسلحانه کمک میکند.
توانمندسازی و تامین امنیت غذایی به مردم اجازه میدهد تا در توسعه سیاستها مشارکت و اولویتهای محلی را شناسایی و اجرا کنند. در گزارش حاضر به بررسی حکمرانی کشاورزی و ارتباط بخش کشاورزی، تامین امنیت غذایی و حکمرانی خوب پرداخته میشود. در این راستا، به این پرسشها پاسخ داده میشود که اثرگذاری حکمرانی خوب یا بد بر امنیت غذایی چگونه است و بهبود حکمرانی چه آثاری در بخش کشاورزی دارد. در ادامه برای پاسخ به این پرسشها، ابتدا حکمرانی و امنیت غذایی و پس از آن، حکمرانی خوب و بخش کشاورزی بحث میشود. در نهایت پس از ملاحظات امنیت اقتصادی، نتیجهگیری و پیشنهادهای سیاستی ارائه میشود.
حکمرانی و امنیت غذایی
عوامل ایجاد ناامنی غذایی طیف بسیار وسیعی از موضوعات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی و… را دربر میگیرد که ریشه بسیاری از آنها را میتوان در حکمرانی ضعیف کشورها جستوجو کرد، اما همیشه این پرسشها در نشستهای بینالمللی مطرح شده است که تضمین امنیت غذایی در عصر جهانی شدن بر عهده کیست؟ آیا بهبود حکمرانی در سطح بینالمللی بزرگترین نیاز ما است یا کسریهای حاکمیتی در سطح ملی؟ وقتی دولتهای ملی در تضمین امنیت غذایی شهروندان خود عقبنشینی میکنند، آیا خارجیها میتوانند به جبران کسری حکومتی ناشی از آن کمک کنند؟ کمککنندگان دوجانبه و موسسات مالی بینالمللی مانند بانک جهانی چه نقشی ایفا میکنند و آیا ممکن است سازمانهای غیردولتی برای این کار وارد عمل شوند؟
پرداختن به مسائل امنیت غذایی مستلزم سطح بالایی از هماهنگی ذینفعان ملی، داشتن درک روشن از مشکلات و اهداف مرتبط با عدم تامین امنیت غذایی و راههای غلبه بر آن است که باید با اندازه تهدید امنیت غذایی و منابع موجود در هر کشور مطابقت داشته باشد، بنابراین مشکلات گرسنگی و ناامنی غذایی نیاز فوری به تمرکز ملی دارد، نه جهانی. بسیاری از دولتها هنوز کالاهای عمومی ضروری مانند زیرساختهای حمل و نقل آب پاک نیروی برق و تحقیقات عمومی را برای بهرهوری کشاورزی جدید ارائه نمیکنند و همین سبب ناامنی غذایی در کشورها میشود. در این مرحله امنیت غذایی نیازمند حکمرانی خوب و موثر است. حکمرانی موثر در تامین امنیت غذایی باید شامل این موارد باشد؛ درک تهدیدات اساسی برای امنیت غذایی، چشمانداز تعادل بلندمدت و ایجاد تعادل بین منافع مصرفکنندگان از سویی و تولیدکنندگان و تامینکنندگان مواد غذایی از سوی دیگر اطمینان از دسترسی به غذا را برای آسیبپذیرترین اعضای جامعه به وجود آورد و در قبال جامعه مسوولیتپذیر باشد. در ادامه شاخصهای حکمرانی و امنیت غذایی در کشورهای مختلف بررسی و مقایسه میشود.
شاخص حکمرانی در جدول شماره یک، به کیفیت مدیریت سیاسی در سلسله تحولات هر کشور اشاره دارد. در این شاخص تصمیمگیرندگان سیاسی و عملکرد آنها با در نظر گرفتن مشکلات ساختاری در هر کشور ارزیابی شده است. مقدار شاخص یادشده از عملکرد حاکمیتی در عامل سطح دشواری و سختگیری تعیین شده است. در بین ۱۳۸ کشور آسیایی و آفریقایی، شاخص حکمرانی کشور در رتبه ۱۳۲ام است. بهترین رتبه بر اساس این شاخص یک است که به تایوان تعلق دارد و کمترین رتبه ۱۳۷ مربوط به اریتره در قاره آفریقاست. بازه محاسبه شده این شاخص در بین کشورهای مورد بررسی یک و ۴۶/۷ است که رتبه ایران با درجه بسیار بسیار ضعیف ۱۷ است. عملکرد حاکمیتی در کشور نیز ۹/۱ یعنی ضعیف است. در کشورهای گزارش شده، چین بهترین رتبه در عملکرد را با مقدار ۲۹/۵ دارد. در ادامه به شاخص وضعیت و مقایسه آن در کشور با برخی از کشورهای آسیایی میپردازیم.
شاخص وضعیت، ترکیبی از وضعیت دموکراسی هر کشور و وضعیت اقتصادی آن است. این شاخص با بررسی دو بعد تحلیلی سیاسی و اقتصادی مشخص میکند که هر یک از ۱۳۸ کشور آسیایی و آفریقایی در مسیر خود تحت دموکراسی حاکمیتی و اقتصاد بازار در چه موقعیت و رتبهای قرار گرفتهاند. بازه این شاخص در کشورهای مورد بررسی یک و ۱۰ است. بهترین کشور از نظر شاخص وضعیت دارای مقدار ۱۰ و بدترین کشور دارای مقدار یک است. مقدار شاخص وضعیت کشور ۸۳/۲ با درجه بسیار بسیار ضعیف است. گفتنی است یکی از بزرگترین دلایل پایین بودن این شاخص، وجود تحریمهای بلندمدت علیه کشور است. بهترین شاخص وضعیت در کشورهای مورد بررسی مربوط به کشور هند با مقدار ۸۸/۵ است. برای بررسی بیشتر، روند شاخص حکمرانی و وضعیت در کشور گزارش شده است. همانطور که در نمودار شماره یک مشاهده میشود، شاخص وضعیت و حکمرانی در سالهای ۱۳۸۵ تا ١۴٠١ دارای روند نزولی است. شاخص حکمرانی دارای کمترین و بیشترین رتبه در سالهای ۱۳۸۵ و ۱۴۰۱ به ترتیب ۱۰۱ و ۱۳۲ است. همچنین شاخص وضعیت دارای کمترین و بیشترین رتبه در سالهای ۱۳۸۵ و (۱۳۹۹=) ۱۴۰۱ به ترتیب ۹۵ و ۱۲۷ است. در ادامه، شاخص حکمرانی در بانک جهانی نیز برای کشور گزارش میشود.
شاخصهای گزارش شده در بانک جهانی برگرفته از یافتههای موسسات مختلف بینالمللی مانند
EIU ، ICRG، بنیاد هریتیج و خانه آزادی است. این شاخصها وضعیت اقتصادی سیاسی و اجتماعی کشورها را با یکدیگر ادغام و شاخصهای کلی و جدیدی با عنوان شاخصهای حکمرانی معرفی کردهاند. نتایج محاسبات عملکرد حکمرانی در بازه منفی ۵/۲ (ضعیف) و ۵/۲ (قوی) است. هر چقدر مقدار شاخص حکمرانی خوب به منفی ۵/۲ نزدیک باشد نشان از ضعیف بودن آن شاخص است و هر چقدر به ۵/۲ نزدیک شود نشاندهنده قوی بودن شاخص مورد نظر است. در ۶ شاخص حق اظهار نظر و پاسخگویی ثبات سیاسی کارایی و اثربخشی دولت، کیفیت قوانین و مقررات حاکمیت قانون و کنترل فساد گزارش شده، شاخص حکمرانی در کشور دارای ارزش پایین منفی ۳/۱ است. این به معنی مناسب نبودن شاخصهای حکمرانی است. همچنین رتبه در جدول بالا نشاندهنده رتبه صدک کشور در جهان است. صفر نشاندهنده پایینترین مقدار است و ۱۰۰ بیشترین رتبه را شامل میشود. بیشترین رتبه صدک کشور در شاخص کارایی و اثربخشی دولت در سال ١٣٩۴، معادل ۶۳/۴۶ است. پس میتوان به این نتیجه رسید که هر دو سری داده مورد بررسی برای تحلیل شاخص حکمرانی در کشور گزارش ناشی از خوب نبودن شاخص حکمرانی را در کشور دارند.
در این گزارش از ناامنی غذایی به عنوان شاخص یا زیرمجموعهای از امنیت غذایی استفاده شده است. امنیت غذایی و ناامنی غذایی دو تعریف متفاوت هستند؛ ناامنی غذایی به عدم دسترسی کافی به غذای خوب، سالم و مناسب فرهنگی اشاره دارد و امنیت غذایی به معنای دسترسی مطمئن به مواد غذایی خوب، سالم و مناسب فرهنگی است. این بدین معناست که شما با خانوادهتان نگران پرداخت هزینه خواربار جایی که وعده غذایی بعدی شما ممکن است، تهیه شود با کاهش دادن غذا برای پرداخت قبوض نیستید.
تعداد زنان، مردان و تمام افراد با ناامنی غذایی متوسط و شدید در بازههای مورد بررسی۱۳۹۵-۱۳۹۳ و ۱۴۰۰-۱۳۹۸ کاهش یافته (تمام شاخصهای گزارش شده در سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد نشاندهنده افزایش امنیت غذایی در کشور است) در حالی که شاخص حکمرانی گزارش شده نشاندهنده وضعیت نامناسب کشور در میان کشورهای آسیایی و آفریقایی است. این موضوع عدم ارتباط شاخص حکمرانی را با امنیت غذایی بیان میکند. پیشرفت علم در گذر زمان، ورود فناوریهای بهتر به ویژه در بخش کشاورزی (نه لزوما فناوریهای روز دنیا) و افزایش تولید و غذا را میتوان از دلایل کاهش ناامنی غذایی در کشور برشمرد یا عدم قابل اعتماد بودن شاخصها دانست. برای تحلیل سرعت کاهش ناامنی غذایی در کشور و ارتباط آن با شاخص حکمرانی، به بررسی سرعت کاهش ناامنی غذایی و شاخص حکمرانی برخی از کشورها پرداخته میشود.
بهطور متوسط شاخص حکمرانی در کشورهای هند و ترکیه بیشتر از چین و پاکستان در دوره مورد بررسی است. متوسط عملکرد حاکمیتی کشورهای هند و ترکیه نیز کاراتر از عملکرد حاکمیتی در کشورهای پاکستان و چین است.
همانطور که گفته شد، شاخص وضعیت ترکیبی از وضعیت دموکراسی و اقتصادی است. کشوری که دارای شاخص وضعیت بالاتری باشد، در وضعیت اقتصادی و دموکراسی بهتری قرار گرفته است. در چهار کشور مورد بررسی شاخص وضعیت هند در شرایط بهتر و شاخص وضعیت پاکستان در شرایط بدتری قرار دارد. در ادامه به بررسی روند امنیت غذایی در این چهار کشور پرداخته میشود.
شاخص جهانی امنیت غذایی مسائل مربوط به مقرونبهصرفه بودن غذا، در دسترس بودن کیفیت و ایمنی منابع طبیعی و انعطافپذیری را برای ۱۱۳ کشور در نظر میگیرد. این شاخص مدل معیاری کمی و کیفی پویاست که از ۵۸ شاخص منحصربهفرد ساخته شده است که عوامل موثر بر امنیت غذایی در کشورهای در حال توسعه و توسعهیافته را اندازهگیری میکند.
در این ارزیابی، چین دارای کمترین رتبه در میان چهار کشور مورد بررسی است و بیشترین رتبه را پاکستان دارد. تغییرات در چهار کشور مورد بررسی در سالهای ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۰ مثبت هستند و بیشترین تغییرات مثبت را نیز چین در افزایش امنیت غذایی داشته است. کمترین تغییرات در سالهای مورد بررسی مربوط به ترکیه با ۱/۱ درصد است. در یک مقایسه متوجه میشویم که نمیتوان با استفاده از دادههای در دسترس دو متغیر شاخص حکمرانی و امنیت غذایی ارتباط موثری یافت. این موضوع ناشی از چندین دلیل مهم زیر است:
-امنیت غذایی به معنای دسترسی همه افراد جامعه در تمام ادوار به غذای کافی و سالم برای داشتن زندگی سالم و فعال است، اما نوع غذا، شرایط دسترسی به غذا و میزان دسترسی در هر کشوری متفاوت است. بنابراین، سطح تامین امنیت غذایی مختلف است. از این رو نیاز یک شاخص امنیت غذایی بومی برای هر کشور و منطقه در این مرحله مشخص میشود.
– با گذر زمان موج گستردهای از فناوریهای جدید منابع تازه برای افزایش امنیت غذایی و تکنیک و روشهای کاربردی در مزرعه کشف شده است که باعث افزایش امنیت غذایی در کل دنیا میشود. کشورهایی با شاخص حکمرانی پایین نیز در این موج قرار گرفتهاند و همین سبب افزایش امنیت غذایی آنان شده است.
– امنیت غذایی و تغذیه چالشی پیچیده است که بسیاری از بخشها، رشتهها و حوزههای سیاست در هر کشور را دربر میگیرد و عوامل و متغیرهای متفاوتی مانند متغیرهای هواشناسی، اقلیمی، سیاسی و اقتصادی بر امنیت غذایی موثر هستند. در نتیجه شاخص حکمرانی نمیتواند منعکسکننده تمام این عوامل باشد. محرکهای مهم تغییر در عرصه امنیت غذایی، سیاستهای موثر و هماهنگ در سطح قارهای، منطقهای و ملی است. ارتباط بین حوزههای مختلف سیاست محیط کسب و کار، نوآوری در سطح نهادی و سازمانی و رویکردهایی برای افزایش و بزرگسازی حاکمیت زمین و مشارکت نیز از موضوعات مهم سیاست به شمار میرود.
-آثار شاخص حکمرانی و امنیت غذایی باید در بازه بزرگتر و دادههای دقیقتری بررسی شود (بررسی موارد بالا نیازمند اطلاعات بیشتر و برآورد مدلهای متناسب با متغیر و دادههاست).
حکمرانی خوب و بخش کشاورزی
حکمرانی خوب در کشورهای در حال توسعه بر اساس تعریف بانک جهانی عبارتند از سیاستگذاریهای پیشبینیپذیر، شفاف و روشن، بوروکراسی آغشته به اخلاق حرفهای در راستای پیشبرد منافع عمومی، حاکمیت قانون، فرآیندهای شفاف و جامعه مدنی قدرتمندی که در امور مردمی شرکت میکند. این حکمرانی چند بعد دارد که شامل ثبات سیاسی حاکمیت قانون مسوولیتپذیری، دولتهای موثر کیفیت نظارتی و کنترل فساد میشود. این نوع حکمرانی از اهداف کشاورزی و امنیت غذایی از طریق مسیرهای متعدد حمایت میکند.
سیستم حکمرانی خوب باید به بحران غذایی پاسخ دهد و به مشکلات پیچیده ناامنی غذایی رسیدگی کند تا گرسنگی را از بین ببرد. حاکمیت خوب به برنامهها اجازه میدهد تا استراتژیهای امنیت غذایی را تدوین کنند و با همسو کردن اهداف و اقدامات در تمام سطوح دولت به نیازهای متنوع و همیشه در حال تغییر پاسخ میدهد. برای مثال، در برزیل وزارتخانه جدیدی اهداف غذا و تغذیه را به عنوان اولویت ملی دنبال میکند که به بهبود امنیت غذایی در سراسر این کشور کمک کرده است. این کشور ۵۰ سال پیش، واردکننده کالاهای اساسی و ضروری بود، اما امروز به یکی از بزرگترین کشورها در این عرصه تبدیل شده است و امنیت غذایی ۲۰ درصد مردم جهان را تامین میکند.
یکی دیگر از ویژگیهای حکمرانی خوب این کشور طرف قرارداد بودن دولت برزیل با کشاورزهای کوچکمقیاس است، بهگونهای که دولت برزیل به کشاورزهای کوچکمقیاس انواع نهادهها مانند کود، سم و حتی لباس، کفش و… میدهد و از آنها گندم و بذر گندم خریداری میکند، اما کشاورزان بزرگ مقیاس این کشور تحت حمایت اتحادیه هستند. اتحادیه در برزیل بازوی اجرایی قدرتمند در کنار دولت است. مثال کوچک این اقدام در ایران تشکیل قرارگاه امنیت غذایی است که وظیفه تامین امنیت غذایی در کشور را دارد.
در سطح محلی، سازمانهای جامعه مدنی که با دولت کار میکنند، کمکهای ارزشمندی به امنیت غذایی میکنند. بیشتر درگیریهای مسلحانه در جهان در کشورهای کمدرآمد و با کمبود مواد غذایی اتفاق میافتد که به تولیدات کشاورزی وابسته هستند. این نوع کشورها که به اندازه کافی در کشاورزی سرمایهگذاری نمیکنند، بیشتر در معرض ناامنی غذایی مزمن هستند. در ادامه، به نکاتی در حکمرانی خوب و مطلوب در بخش کشاورزی اشاره میشود. حکمرانی خوب اصطلاحی است که به اقتضای شرایط تعیین میشود و متناسب با مساله و شیوه اجرای تصمیمگیریها و سیاستگذاریها انجام میشود. هر تصمیم نیز یک جریان فکری است؛ یعنی انتخابهای مختلف از میان گزینههای مختلف. حال تصمیمگیریها در بخش کشاورزی و حکمرانی آن به تناسب نوع مسائل و ذینفعان آن نیازمند این است که به صورت فاصلهای باشد، نه نقطهای.
-حکمرانی خوب باید دربرگیرنده تمام ابعاد و جنبههای تمام اقتدارها اعم از اقتدار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی باشد.
-حکمرانی خوب بخش کشاورزی با حکمرانی خوب روستا درهمتنیده شده، به عبارت دیگر حکمرانی کشاورزی زمانی خوب و مطلوب است که با حکمرانی روستایی پیوند خورده باشد. حکمرانی روستایی خوب نیز در چارچوب علت و معلول یا علیت دوسویه با حکمرانی کشاورزی خوب تعریف میشود. یکی از دلایلی که حکمرانی کشاورزی کارکردهای اصلی خود را ندارد، همین جزیرهای کار کردن است. برای مثال، در کشور وزارت جهاد کشاورزی مستقل از معاونت توسعه روستایی تصمیم میگیرد. همین باعث عدم اجرا یا ناکارآمد شدن طرحها میشود.
– چارچوب نهادی برای حکمرانی کشاورزی دارای ابعاد عمودی و افقی است. در بعد عمودی موسسات دارای سلسه مراتب بینالمللی، ملی، منطقهای و محلی هستند و در بعد افقی موسسات دارای بخشهای مختلفی هستند.
– بهترین نوع سیاستها به ویژه سیاستها در بخش کشاورزی، سیاستهای ترکیبی است. سیاستهای موجود در سیاستهای ترکیبی باید همراستا و همجهت باشند.
-حکمرانی خوب در بخش کشاورزی با تصمیمگیری پویا و دانشآینده پژوهی همراه است، چراکه این بخش با رفتار انسان، اقلیم حیوان، گیاهان و… مرتبط است.
ملاحظات امنیت اقتصادی
تضمین امنیت غذایی یکی از وظایف کلیدی دولت است. عدم امنیت غذایی در شرایط نامطلوب، واکنش زنجیرهای با پیامدهای منفی به همراه دارد. هر نوع تصمیمگیری و سیاستگذاری دولت در حوزه امنیت غذایی بازتابی دو چندان در جامعه دارد. سیاستگذاری و تصمیمگیری دولت را میتوان حکمرانی معرفی کرد؛ حکمرانیای که در آن سیاستها، تدوین، انتخاب پیادهسازی ارزیابی و جایگزین میشود
(حاجی حسینی و کریم میان ۱۳۹۸).
بنابراین، حکمرانی توانایی ایجاد امنیت ملی اقتصادی در هر کشور را با تامین امنیت غذایی ایجاد میکند یا برعکس امنیت ملی اقتصادی را با عدم تامین امنیت غذایی به خطر میاندازد. حکمرانیای که بتواند امنیت غذایی و کشاورزی پایدار بخش کشاورزی به عنوان بخش تولیدکننده کالاهای اساسی و اصلیترین بخش در تامین امنیت غذایی را در هر کشور تامین کند، حکمرانی کشاورزی خوب و مطلوب نامگذاری میشود، زیرا امنیت غذایی و ایجاد کشاورزی پایدار به ایجاد دولتهای باثبات و شفاف در حکمرانی خوب کمک میکند که این نوع دولتها نیز به سیستمهای کشاورزی و امنیت غذایی فراگیرتر و موثرتر کمک میکنند. جایگاه دولت در حکمرانی خوب نهاد اجتماعی نهادساز است؛ بهطوری که این توانایی را دارد تا با ایجاد نهادهای حامی بازار و بخش کشاورزی زمینههای امنیت غذایی و رشد اقتصادی را فراهم آورد (به تبع این دولت تکاملیافته به صفات و ویژگیهای دولتهای پیشین آراسته است که وی را در انجام دادن وظایف اقتصادی همراهی میکند) به نوعی که شرایط را برای توسعه پایدار فراهم میکند (کریمی و همکاران۱۳۹۶).
حکمرانی بد باعث توسعه محدود و رشد نامتوازن در اقتصاد میشود و امنیت اقتصادی را به مخاطره میاندازد. چنانچه این مساله حل و برطرف نشود، به مرور زمان امنیت ملی نیز به خطر میافتد. نتایج تحقیق نشان میدهد که حکمرانی خوب و مطلوب نه تنها در بخش کشاورزی، بلکه در تمام بخشهای اقتصادی و غیراقتصادی باعث تامین امنیت غذایی و ایجاد اطمینان خاطر در جامعه میشود. در نتیجه حکمرانی خوب تاثیر مثبتی بر پایداری بخش کشاورزی و امنیت غذایی دارد.
*پژوهشگر اقتصادی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد