19 - 03 - 2020
شاعری که برای همه قابل فهم است
شاید بتوان گفت تفاوت عمده شعر نو فریدون مشیری با دیگران در این بود که برای همه قابل فهم است.
فریدون مشیری ۳۰ شهریورماه سال ۱۳۰۵ در تهران و در خانهای که افرادش دوستداران شعر و ادب پارسی هستند، به دنیا آمد. پدربزرگ او، میرزا جوادخان موتمنالممالک از شاعران زمان ناصری بود.
فریدون مشیری با حکایات سعدی، غزلیات حافظ و حماسه فردوسی بزرگ شد. خانواده مشیری سال ۱۳۱۳ به علت ماموریت کاری رهسپار مشهد شدند و پس از مدت هفت سال سکونت در مشهد، در سال ۱۳۲۰ بهدلیل حمله متفقین و آشفتگی اوضاع به تهران بازگشتند.
فریدون مشیری در دوران شاعری خود، در هیچ عصری دست از کار نکشید و شعرش بازتابی از همه مظاهر زندگی و حوادث جهان گذشته و همواره ستایشگر خوبی و پاکی و زیبایی و بیانگر همه احساسات و عواطف انسانی بوده است.
او سرودن شعر را از ۱۵سالگی آغاز کرد و در ۱۶ سالگی غزلی را با انگیزه واقعه شهریور ۱۳۲۰ سرود:
بیا که تیر نگاهت هنوز در پر ماست
گواه ما پر خونین و دیده تر ماست
دلی که رام محبت نمیشود دل توست
سری که در ره مهر و وفا رود سر ماست
به پادشاهی عالم نظر نیندازیم
گدای درگه عشقیم و عشق افسر ماست
فریدون مشیری در ۱۸ سالگی همزمان با تحصیل در سال آخر دبیرستان، در اداره پست و تلگراف استخدام شد و در همین زمان، شعر «فردای ما» از فریدون مشیری در «روزنامه ایران ما» به چاپ رسید. سپس در آموزشگاه فنی وزارت پست و تلگراف مشغول تحصیل شد. انجام کار اداری و کارهای مطبوعاتی، در ادامه تحصیلش مشکلاتی ایجاد میکرد.
مشیری کار در مطبوعات را رها نکرد و در سال ۱۳۳۲ مسوول صفحه ادبی مجله روشنفکر شد؛ بسیاری از شاعران مشهور معاصر، اولین بار با چاپ شعرهایشان در این صفحات معرفی شدند. در همین زمان شعرهایش در مجله سخن هم به چاپ میرسید.
فریدون مشیری بعدها تایید و تشویق دکتر خانلری، مدیر مجله سخن و دکتر رحیم مصطفوی مدیر مجله روشنفکر را از عوامل موثر پیشرفت و موفقیت خود در کار شعر و ادبیات عنوان کرد. مشیری در سالهای پس از آن نیز تنظیم صفحه شعر و ادبی مجله سپید و سیاه و زن روز را برعهده داشت.
این شاعر در سال ۱۳۳۴ نخستین دفتر شعرش را با نام «تشنه طوفان» در ۲۸ سالگی با مقدمه محمدحسین شهریار و علی دشتی منتشر کرد که نیمی از آن شعر کلاسیک و نیم دیگر شعر نو بود؛ اما شاید بتوان گفت تفاوت عمده شعر نو فریدون مشیری با دیگران در این بود که برای همه قابل فهم است.
معروفترین اثر فریدون مشیری شعر «کوچه» نام دارد که در اردیبهشت ۱۳۳۹ در مجله «روشنفکر» چاپ شد.
بیتو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
این شاعر توجه خاصی به موسیقی ایرانی داشت و به همین دلیل عضویت شورای موسیقی و شعر رادیو را پذیرفته بود. او از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ در کنار افرادی چون هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی و عماد خراسانی، سهمی بسزا در پیوند دادن شعر با موسیقی و غنی ساختن برنامه «گلهای تازه» رادیو ایران آن سالها داشت.فریدون مشیری در ۱۰ سال آخر عمرش آنقدر پرکار شده بود که از مجموع ۱۲ دفتر چاپشده از وی، شش دفتر مربوط به ۱۰ سال آخر عمرش است که از دیار آشتی ۱۳۷۱، آه باران ۱۳۷۱، با پنج سخنسرا ۱۳۷۲، لحظهها و احساس ۱۳۷۶، آواز آن پرنده غمگین ۱۳۷۷ و تا صبح تابناک اهورایی ۱۳۷۹ هستند.
فریدون مشیری سالها از بیماری رنج میبرد و در بامداد سوم آبانماه ۱۳۷۹ در ۷۴ سالگی در تهران دیده از جهان فروبست. مزار او در بهشت زهرا، قطعه هنرمندان است.

لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد