26 - 04 - 2025
مذاکرات و تردیدها به نقشآفرینی دیپلماسی چینی
صلاحالدین هرسنی*
در آستانه دور سوم مذاکرات که قرار است امروز شنبه 26آوریل در عمان برگزار شود، دکتر عباس عراقچی، وزیر امور خارجه روز چهارشنبه 23 آوریل به چین سفر کرد. در نگاه نخست، سفر وزیر امور خارجه کشور ایران معنا و مفهومی جز تعقیب راهبرد «نگاه به شرق» و اتکا به آن در مناسبات جهانی ندارد. به ویژه که جمهوری اسلامی ایران به جهت مناسبات تجاری در عصر تحریمهای فزاینده آمریکا، حساب ویژهای روی چین باز کرده است و همواره تلاش دارد که به مدد دیپلماسی چینی و حق وتوی آن در کنار نقش کرملین در بیاثرسازی و خنثی کردن قطعنامهها در مناقشات هستهای، موشکی و منطقهای استفاده کند.
حال و اگرچه جمهوری اسلامی ایران راهبرد «نگاه به شرق» به ویژه همراه کردن «پکن» با خود را مبنا و الگوی عمل در مساله پیچیده و پروبلماتیکی چون مذاکره با آمریکای عصر ترامپ قرار داده است اما با استناد به مجموعهای از شواهد و قرائن به خوبی پیداست که اتکا بر دیپلماسی چینی همچون جنسش که شکننده، ناپایدار و ابزارگرایانه است، متضمن گشایشها و باز شدن انسدادها در حوزههای سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک برای جمهوری اسلامی ایران نیست.
اول از هر چیز منطق این گمانه به جهت سنخ و جهتگیریهای سیاست خارجه چین تقویت میشود. واقعیت آن است که منطق و راهنمای عمل سیاست خارجی چین مبتنی بر الگوی «پاندای خجالتی» است.
اتخاذ الگوی پاندایی مسبوق به سابقه بوده و منحصر به زمان صدارت «شی جین پینگ» نیست. چین به عنوان یک ابرقدرت بزرگ منطقهای و قدرت بزرگ جهانی چنین الگویی را از زمان انتخاب سیاست اصلاحات و «درهای باز» توسط «دنگ شیائو پینگ» با هدف رستاخیز اقتصادی انتخاب کرده است. طبق الگوی پاندای خجالتی، چین در مسائل اقتصادی بسیار بیشفعال بوده و هیچ خوابی ندارد اما در حوزه سیاست بینالمللی خود را خجالتی و بیشتر تعاملگرا و آرام نشان داده است.
چین تحت زعامت «شی جین پینگ» نیز در شرایط حاضر خود را ناچار به انتخاب چنین الگویی به سیاق رهبران سلف خود دیده و به همین خاطر است که چین کنونی به مثابه یک قدرت بزرگ اقتصادی تنها بر اقتصاد و رشد اقتصادی تمرکز دارد، به خواب زمستانی عادت ندارد و زمانی که همه خوابند چین در حال تجارت و رشد اقتصادی است. افزون بر این، الگوی پاندای خجالتی چین تحت زعامت «شی جین پینگ» از هرگونه تنش و رفتار خشن با سایر بازیگران خودداری کرده، با مشغول شدن به جذب سرمایههای خارجی و خوردن منابع حیاتی جهان یعنی (بامبو برای پاندا)، رفتاری خجالتی و غیرمداخلهجویانهای برای دوری از دشمنان انتخاب کرده و نظارهگر بازی و جنگ بقای سایر بازیگران بوده است.دست رد «شی جین پینگ» بر سینه «ولادیمیر پوتین» در جنگ اوکراین و در شرایطی که تمام چشم امید «پوتین» به «شی» بود و همچنین عدم ورود به جنگ «شبه جزیره» در «آسیای خاوری» به ویژه ایجاد موازنه در برابر «توکیو و سئول» به عنوان متحدان «واشنگتن» و کنترل «کیم جونگ اون» رهبر ماجراجوی «پیونگ یانگ» همگی موید این حقیقت است. ورود و نقشآفرینی چین به آب کردن یخ و عادیسازی روابط «تهران- ریاض» در آوریل2023 از همان منطق و الگوی پاندای خجالتی آب میخورد، با این هدف که از تنش میان عربستان و ایران، بازار سرمایهگذاری در یک خاورمیانه بیثبات را از دست ندهد.
به این ترتیب و در شرایطی که چین قرار است در پرتو الگوی «پاندای خجالتی» در سیاست و روابط خارجی حرکت کند، چگونه میتوان انتظار داشت که ایران بتواند از کارت چین برای عبور موفق از مذاکرات طبق خواستههای خود استفاده کند؟! در سطحی دیگر، هرگونه همراهی، معاضدت و چراغ سبز مقامات پکن در همراهی با تهران همچون ضلع دیگر نگاه به شرق یعنی مسکو، بیشتر ابزارگرایانه، فرصتطلبانه بوده است.
واقعیت آن است که چین باوجود مناسبات تجاری با ایران و دوست و همچنین راهبردی خواندن روابط با آن از سوی تصمیمسازان و تصمیمگیران دستگاه دیپلماسی کشورمان هیچگاه کارت و ابزار بازی جمهوری اسلامی در حل مناقشات هستهای، موشکی و منطقهای نبوده بلکه این ایران بوده که همواره کارت بازی پکن و مسکو در مناسبات و معادلات جهانی بوده است. حتی چین آنگونه که تاکنون نشان داده قائل به پذیرش و قبول نام «خلیجفارس» نبوده و در بسیاری از موارد و مکرر در ادبیات رسانهای خود از این خلیج به «خلیج عربی» نام برده و حتی در پذیرش مالکیت «جزایر سهگانه» در زمین امارات بازی کرده است. تردیدها به نقشآفرینی دیپلماسی چینی در عبور از مذاکرات در دور جدید، با مانعی دیگری نیز روبهروست و آن تلاشی است که از سوی ترامپ برای ایجاد فاصله میان «تهران- پکن» قرار است که از سر گرفته شود. آنگونه از مواضع اعلامی ترامپ پیداست، آمریکای عصر او تلاش دارد که با مهار چین به عنوان اولویت اول، دست پکن را در مناسبات تجاری با تهران کوتاه و خود بتواند جای پکن را با توجه به چراغ سبزهای تهران پر کند ضمن آنکه به میان آوردن پای پکن در دور جدید مذاکرات چه بسا که ممکن است موجب سهمخواهی تروئیکای اروپایی برجام در دور جدید مذاکرات شود که نتیجه آن چیزی جز فرسایشی شدن مذاکرات، اتلاف وقت و به بنبست رسیدن مذاکرات نخواهد بود.
* کارشناس و تحلیلگر مسائل بینالملل
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد