4 - 07 - 2022
مغلطه قماربازان در بازار سهام
احمد یزدانپناه*
«مغلطه قماربازان» که بدان مغلطه یا سفسطه مونت کارلو هم میگویند وقتی اتفاق میافتد که یک فرد به غلط و به اشتباه باور میکند که یک واقعه تصادفی مشخص بر اساس فراوانی وقوع یا دلایل دیگر احتمال کمتر یا بیشتری برای رخ دادن دارد. چنین تفکری از پایه غلط است، چراکه وقایع قبل از احتمال وقوع آن واقعه را در آینده تغییر نمیدهند.
بهتر است در ابتدای بحث محورهای کلیدی آن را فهرست کنیم؛ «مغلطه قماربازان»
(Gamblers Fallacy) به این تفکر و تلقی غلط میپردازد که یک رخداد یا واقعه مشخص احتمال کمتر یا بیشتری برای وقوع بر پایه اتفاق افتادن پشتسر هم گذشته آن دارد. نام دیگر آن «مغلطه مونت کارلو» است، بعد از آنکه در ۱۹۱۳ در کازینویی در لاسوگاس مشاهده شد. خط فکری «مغلطه قماربازان» اشتباه و غلطانداز است چراکه به هر واقعه و رخداد میبایست به صورت مستقل توجه کرد و نتایج آن هیچ ربطی به وقوع و رفتار حال و گذشته آن ندارد. اغلب سرمایهگذاران وقتی این طرز فکر ناصحیح را میپذیرند که باور میکنند یک سهم برای آنان سود یا ضرر به بار میآورد بعد از یکسری از جلسات معامله که جهت آن دقیقا مخالف میشود.
در شناخت مغلطه قماربازان
حق میدهم مطلب گنگ است و باید رفع ابهام شود؛ اگر یکسری از وقایع تصادفی بوده و وقوع آنها مستقل از یکدیگر باشند، آنگاه بنا بر تعریف ما ظهور و بروز نتیجه و پیامد یک یا چند از آن واقعه نمیتواند تاثیری بر نتایج آتی آن و پیشبینی نتایج واقعه بعدی داشته باشد. مغلطه قماربازان شامل قضاوت نادرست و اشتباه محاسباتی در مورد یکسری از وقایعی است که کاملا و در حقیقت تصادفی و مستقل هستند و به اشتباه چنین نتیجهگیری میشود که نتیجه واقعه و رخداد بعدی مخالف نتایج وقایع قبلی و گذشته آن سری است. به عنوان مثال فرض کنید ۱۰ سکه سالم را یک بار یا ۱۰ بار به هوا پرتاب کردهایم و در تمام موارد «شیر» آمده است. فردی ممکن است پیشبینی کند که در پرتاب آتی و بعدی سکه، «خط» خواهد آمد. هرچند، اگر آن شخص بداند که آمدن شیر یا خط با یک سکه سالم به دفعات شانس ۵۰/۵۰ دارد و آمدن هر سمت سکه در هر پرتاب توسط سازوکاری به طور قاعدهمند و نظاممند ربطی به هم ندارند، باز آن فرد در دام مغلطه قماربازان گرفتار شده است. احتمال آمدن شیر در پرتاب یک سکه سالم (دستکارینشده) همیشه ۵۰ درصد است. هر بار پرتاب مستقل از پرتاب قبلی است، یعنی هر تعداد پرتاب قبلی و گذشته در وضع و اوضاع و احوال و رفتار و سرنوشت پرتابهای آتی و آینده اثری ندارد. اگر در قبل قماربازی را بدان سمت کشانده که شانس شرطبندی روی شیر آمدن هر ۱۱ بار را داشته باشد، انتخاب عقلایی حکم میکند که نظرش را عوض کند چراکه احتمال اینکه در پرتاب ۱۱ بار سکه هر ۱۱ بار شیر بیاید به شدت پایین است. هرچند اگر همان شرطبندی با ۱۰ پرتاب پیشنهاد شود که قبلا ۱۰ شیر آمده است قمارباز مزبور یک شانس ۵۰ درصد برای برنده شدن دارد، زیرا احتمال آنکه پرتاب بعدی شیر شود هنوز ۵۰ درصد است. مغلطه و سفسطه از آنجا ناشی میشود که باور کنیم به خاطر ۱۰ شیر آمدن قبلی، حالا یازدهمین پرتاب احتمال کمتری دارد شیر بیاید. مشهورترین مثال از «مغلطه قماربازان» در ۱۹۱۳ در لاسوگاس در قمارخانه مونت کارلو رخ داد. توپ بازی رولت و چرخگردان آن چند بار پشتسر هم به سیاه افتاد. این امر باعث شد تا قماربازان دور میز افتادن توپ مزبور در خانه قرمز را باور کنند و لذا شروع کردند ژتونهای خود را بدان سو کشیدن و شرطبندی خود را بر آن پایه قرار دادند که توپ در نوبت بعدی چرخش چرخ رولت به خانه قرمز میافتد. توپ پس از ۲۷ بار چرخیدن چرخ رولت در خانه قرمز افتاد! در نتیجه قماربازان میلیونها دلار از این بابت باختند.
درک نادرست از احتمالات
مغلطه قماربازان یا مغلطه مونت کارلو مبین فهم و درک نادرست از احتمالات است و در سرمایهگذاری هم کاربرد خود را دارد. برخی سرمایهگذاران بعد از چند جلسه معاملاتی در بورس کنار میکشند و دارایی خود را نقد میکنند. (Liquidate) چرا چنین میکنند زیرا به غلط و اشتباه باور میکنند که پس از عایدیهای به دست آمده پشتسر هم موقعیت حالا بهگونهای است که به احتمال زیاد کاهش پیدا میکند. برعکس عدهای دیگر از سهامداران ممکن است سهمی را که در جلسات متعدد معاملاتی افت کرده است نگه دارند با این دید که کاهش بیشتر آن سهم غیرمتحمل و دور از ذهن است؛ درست به خاطر آنکه یک سهم به فرض در ۶ جلسه معاملاتی متوالی بالا رفته دلیلی نمیشود و بدان معنی نیست که احتمال آنکه در جلسه بعدی هم آن سهم صعود کند کم باشد.
اجتناب از مغلطه قماربازان
فهم و درک وقایع تصادفی و مستقل از اهمیت خاصی برخوردار است. احتمال آنکه یک نتیجه خاص (شیر آمدن، سهم بالا رود) در آنها در آینده اتفاق افتد، بدون توجه به آنچه قبلا اتفاق افتاده یکسان است (در شیر یا خط ۵۰ درصد یا یک دوم) با توجه به ذات بازار سهام بهکارگیری این مغلطه در آن بعید نیست. مردم و سرمایهگذاران یک سهم را میخرند یا میفروشند زیرا باور میکنند که روند طولانی مزبور احتمال دارد و معکوس شدن آن در هر مورد غیرعقلایی است. سرمایهگذاران و سهامداران باید تصمیمات خود را بر پایه تحلیلهای شواهد بنیادی سهم بنا نهند نه آنکه از آنچه برای سهم پیش آمده و پیش خواهد آمد استفاده کنند تا به دام منطق غلط «مغلطه قماربازان» دچار نشوند. در یک کلمه شناخت قوای یک روند و تبیین مولفههای اصلی آن و چگونگی احتمال اینکه این روند ادامه مییابد یا تغییر میکند از اموری هستند که سهامداران و مشاوران آنها بدان نیاز دارند. خلاصه آنکه ایده مغلطه قماربازان میگوید برنده شدن و بازنده دور و نوبت محدود دارد. در زمان معینی دوره آن مختومه شده و به پایان میرسد. با این وجود این ایده با واقعیتها همخوانی ندارد. آمار میگوید نتیجه و زمان یک پایان معین یک رخداد غیرقابل وقوع است. در شرطبندی در پرتاب سکه آمدن شیر ۵۰/۵۰ است. حتی اگر آن سکه پنج بار پشت سر هم شیر بیاید، این احتمال تغییر نمیکند یعنی در پرتاب ششم هم احتمال آمدن شیر همان یک دوم است. اما مغلطه قماربازان این تفکر را در مردم القا میکند که در ششمین پرتاب سکه مزبور «خط» خواهد آمد. این مثال در مورد خانوادههایی که به فرض ۳ پسر دارند و چهارمین را «دختر» میپندارند صادق است. در مورد پرتاب سکه آنها فکر میکنند مجبور و محتوم است که چنین باشد زیرا در ۵ پرتاب قبلی همه شیر آمده است. این یک حدس بر مبنای «حس ششم» یا شهودی است و نه بر پایه استوار آمار و احتمالات!
مغلطه قماربازان در بازار سرمایه
سرمایهگذاران در بورس با این ایستار (attitude) ممکن است که فلان سهم به فرض برای ۵ روز متوالی بالا رفته است. آنها فرض را بر این میگذارند که روز ششم سهم مزبور قرمزپوش میشود و منفی میخورد. شم آنان میگوید این روند برای همیشه نخواهد بود و دور و چرخ همیشه به نفع آنان نمیگردد. حال فرض کنید بعد از ۶ ماه یا شش هفته بازار افت کرده است. آنها فکر و احساس میکنند در ماه یا هفته هفتم لاجرم بالا میرود. این ایده مثبت و شواهد متقنی نیست. این احساس بر این پایه قرار گرفته که «زمان آن است» که بازار روند صعودی به خود بگیرد! چرا این ایده خطرناک است؟ این سوگیری امر خطرناکی است. چراکه سرمایهگذاران نبایستی تصمیمات خود را بر پایه این باور که برنده و بازنده شدن آنها بر روی یک سلسله دور و نوبت «که مختوم و محکوم به پایان گرفتن» است قرار گیرد، بلکه تصمیمات آنها باید همراه با تحلیل و پژوهش و کاربرد درست دادهها باشد. به مثال قبل که فکر میکردید فلان سهم چندین بار متوالی رشد داشته برگردید. فرض کنید باور دارید که بورس و سایر بازارهای کشور به دلایل محکمی با قدرت به راه خود ادامه میدهند. در این حالت دیگر فرقی نمیکند سهم مزبور پنج روز متوالی یا حتی پنج ماه یا پنج سال پشتسر هم بالا رود. برندگی نوبتی در تصمیمگیری شما نقشی ندارد. بازارهای در حال بالا رفتن، به بالا رفتن خود ادامه میدهند و بازارهای نزولی میتوانند همیشه افت بیشتری کنند.
* اقتصاددان و عضو هیات علمی
دانشگاه الزهرا
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد