شناسه خبر : 327542
18 - 12 - 2022
18 - 12 - 2022
نقدینگی در چه شرایطی موجب تورم میشود؟
۱- در متون اقتصاد متعارف تا حد زیادی درباره تاثیر نقدینگی بر تورم اتفاق نظر وجود دارد. در چارچوب آنچه نظریه مقداری پول نامیده میشود، میان حاصلضرب حجم پول موجود در اقتصاد (مجموع اسکناس و سکه، سپردههای دیداری و در برخی از تعاریف سپردههای غیردیداری) و سرعت گردش پول در یک طرف و حاصلضرب حجم تولید کالاها و خدمات و قیمت کالاها و خدمات در سوی دیگر رابطهای وجود دارد. در اصل این رابطه چیزی نیست جز برابری عرضه و تقاضای کل.
حاصلضرب حجم پول و سرعت گردش آن طرف تقاضای اقتصاد را تشکیل میدهد. هرچه حجم پول افزایش پیدا کند، تقاضا برای کالاها و خدمات بیشتر میشود. اگر حجم پول ثابت باشد ولی سرعت گردش پول به دلیل افزایش تعداد معاملات بیشتر شود باز به معنای افزایش تقاضاست. طرف دیگر این رابطه، یعنی حاصلضرب تولید در قیمت کالاها و خدمات بیانگر طرف عرضه اقتصاد است. اگر قیمتها ثابت باشد و تولید فیزیکی کالاها و خدمات افزایش یابد در این صورت تولید ناخالص داخلی یا ملی به قیمت ثابت دارای رشد خواهد بود. اگر تولید ثابت باشد و قیمتها افزایش یابد در اینصورت تولید به قیمت اسمی افزایش مییابد ولی به قیمت ثابت تغییری نمیکند. اگر میزان رشد تولید در حد اشتغال کامل باشد در این صورت باید میزان رشد پول به همان اندازه تعیین شود. اگر بیشتر از میزان رشد تولید باشد، موجب افزایش طرف تقاضا به میزانی بیشتر از طرف عرضه میشود در نتیجه با بیشتر شدن تقاضای کل مثبت به عرضه کل، تورم ایجاد میشود بنابراین این نظریه بر قاعدهمند بودن میزان رشد پول تاکید دارد که همانا تناسب آن با میزان رشد تولید است، یعنی اگر تولید برای مثال چهار درصد در سال رشد میکند، حجم پول هم باید در همین حد رشد کند.
۲- قاعدهمند بودن رشد پول به این معناست که سیاستهای پولی باید نه انبساطی باشند و نه انقباضی و حد و حدود آن را میزان رشد تولید نشان میدهد. سیاست پولی انبساطی مانند کاهش میزان سود بانکی، کاهش نرخ تنزیل اسناد بانکی، کاهش نرخ ذخایر قانونی و خرید اوراق قرضهای که در دست مردم است موجب رشد بیشتر حجم پول و در نهایت تورم میشود.
۳- در اقتصاد ایران ظاهرا رشد بیش از اندازه نقدینگی عامل افزایش فشارهای تورمی است اما به گمان من رشد ناکافی میزان تولید علت اصلی است. رشد ناکافی طرف عرضه یا تولید موجب میشود تزریق نقدینگی به اقتصاد سریع سر از تورم دربیاورد. اگر تولید رشد بالایی داشته باشد، میزان رشد نقدینگی هم میتواند متناسب با آن بالاتر باشد. اگر ظرفیت جذب غذای فردی بالا باشد، میزان بیشتری از غذا را بدون ابتلا به ورم معده جذب خواهد کرد.
مساله این است که به دلیل ظرفیت جذب پایین سرمایه ما نتوانستهایم ظرفیتهای تولیدی را به خوبی رشد دهیم. پول در قالب اعتبارات بانکی به اقتصاد تزریق شده است اما چون به ظرفیتهای تولیدی تبدیل نشده، موجب تشدید فشارهای تورمی شده است. با مثالی رابطه میان نقدینگی، تولید و تورم روشنتر میشود. تفاوت میان افراد آهنین با دیگران در چیست؟ در این است که آنان توانایی هضم و جذب میزانی از مواد غذایی را دارند که در صورت تزریق به دیگران قطعا موجب بروز آثار منفی شدید از جمله متورم شدن معده میشود. این افراد یکشبه چنین توانایی را کسب نکردهاند. با زحمت و تمرین و ممارست بافتهای عضلانی بدن خود را پرورش دادهاند و با هر گامی به پیش ظرفیت جذب مواد غذایی را افزایش دادهاند.
تامین حجم بیشتری از غذا در هر مرحلهای برای چنین افرادی لازم و ضروری است در غیر این صورت دچار مشکل میشوند بنابراین یک دور فزاینده میان بدنسازی و ظرفیتسازی و هضم و جذب مواد غذایی بیشتر بهوجود میآید که نهتنها عارضه منفی ایجاد نمیکند بلکه موجب رشد هرچه بیشتر میشود. اگر ما در گذشته ظرفیتهای تولیدی را از طریق تقویت ظرفیت جذب سرمایه به خوبی افزایش میدادیم فشارهای تورمی تا حد زیادی مهار میشد اما یا تلاش لازم را نکردهایم یا اگر کردهایم به دلیل مدیریت ضعیف ناموفق بودهایم در نتیجه اعتبارات تزریقی به اقتصاد به جای افزایش طرف عرضه اقتصاد بیشتر موجب تورم میشود.
۴- عدم توجه به مساله ظرفیت جذب و رفتن به سوی سیاستهای انقباضی پولی میتواند موجب تشدید موقعیت رکود- تورمی یا تشدید مشکل کمبود نقدینگی بنگاهها شود. اقتصاد ایران در این شرایط مانند فردی است که پرخوری میکند ولی همچنان تا حدی لاغر باقی میماند. راهکار برای برخورد با چنین فردی کاهش مواد غذایی نیست که موجب برهم خوردن تعادل کنونی او نیز میشود بلکه درمان دردی است که اجازه نمیدهد غذا به خوبی هضم و جذب شود. ما باید ظرفیت جذب سرمایه پایین را ارتقا دهیم. این ظرفیت پایین به صورت پروژههای سرمایهگذاری نیمهتمام با پروژههای سرمایهگذاری با هزینه بالا خود را نشان میدهد. مادام که ظرفیت جذب در سطحی پایین قرار دارد که به معنای وجود مشکلاتی جدی در هضم و جذب سرمایه است با کنترل نقدینگی نمیتوانیم فشارهای تورمی را مهار کنیم. این سخن به معنای این نیست که باید به سراغ سیاست انبساطی رفت، نه بلکه به این معناست که مشکل در جایی دیگر نهفته است. بعد از درمان این مشکل میتوان نقدینگی را متناسب با میزان رشد تولید تنظیم و قاعدهمند کرد.
۵- البته آنچه ذکر شد به معنای این نیست که سیاستهای انبساطی چون اشتغالزایی از طریق بنگاههای زودبازده را باید دنبال کرد. طبیعی است چنین سیاستهایی به دلیل عدم اثرگذاری بر عرضه اقتصاد تنها موجب تشدید فشارهای تورمی میشوند. سیاستهای انقباضی پولی اگر معطوف به تحدید اعتبارات درخواستی بنگاههایی باشد که با مشکل کمبود نقدینگی مواجه هستند در این صورت چنین سیاستی موجب تشدید موقعیت رکود- تورمی میشود.
*استادیار موسسه مطالعات و
پژوهشهای بازرگانی
۲- قاعدهمند بودن رشد پول به این معناست که سیاستهای پولی باید نه انبساطی باشند و نه انقباضی و حد و حدود آن را میزان رشد تولید نشان میدهد. سیاست پولی انبساطی مانند کاهش میزان سود بانکی، کاهش نرخ تنزیل اسناد بانکی، کاهش نرخ ذخایر قانونی و خرید اوراق قرضهای که در دست مردم است موجب رشد بیشتر حجم پول و در نهایت تورم میشود.
۳- در اقتصاد ایران ظاهرا رشد بیش از اندازه نقدینگی عامل افزایش فشارهای تورمی است اما به گمان من رشد ناکافی میزان تولید علت اصلی است. رشد ناکافی طرف عرضه یا تولید موجب میشود تزریق نقدینگی به اقتصاد سریع سر از تورم دربیاورد. اگر تولید رشد بالایی داشته باشد، میزان رشد نقدینگی هم میتواند متناسب با آن بالاتر باشد. اگر ظرفیت جذب غذای فردی بالا باشد، میزان بیشتری از غذا را بدون ابتلا به ورم معده جذب خواهد کرد.
مساله این است که به دلیل ظرفیت جذب پایین سرمایه ما نتوانستهایم ظرفیتهای تولیدی را به خوبی رشد دهیم. پول در قالب اعتبارات بانکی به اقتصاد تزریق شده است اما چون به ظرفیتهای تولیدی تبدیل نشده، موجب تشدید فشارهای تورمی شده است. با مثالی رابطه میان نقدینگی، تولید و تورم روشنتر میشود. تفاوت میان افراد آهنین با دیگران در چیست؟ در این است که آنان توانایی هضم و جذب میزانی از مواد غذایی را دارند که در صورت تزریق به دیگران قطعا موجب بروز آثار منفی شدید از جمله متورم شدن معده میشود. این افراد یکشبه چنین توانایی را کسب نکردهاند. با زحمت و تمرین و ممارست بافتهای عضلانی بدن خود را پرورش دادهاند و با هر گامی به پیش ظرفیت جذب مواد غذایی را افزایش دادهاند.
تامین حجم بیشتری از غذا در هر مرحلهای برای چنین افرادی لازم و ضروری است در غیر این صورت دچار مشکل میشوند بنابراین یک دور فزاینده میان بدنسازی و ظرفیتسازی و هضم و جذب مواد غذایی بیشتر بهوجود میآید که نهتنها عارضه منفی ایجاد نمیکند بلکه موجب رشد هرچه بیشتر میشود. اگر ما در گذشته ظرفیتهای تولیدی را از طریق تقویت ظرفیت جذب سرمایه به خوبی افزایش میدادیم فشارهای تورمی تا حد زیادی مهار میشد اما یا تلاش لازم را نکردهایم یا اگر کردهایم به دلیل مدیریت ضعیف ناموفق بودهایم در نتیجه اعتبارات تزریقی به اقتصاد به جای افزایش طرف عرضه اقتصاد بیشتر موجب تورم میشود.
۴- عدم توجه به مساله ظرفیت جذب و رفتن به سوی سیاستهای انقباضی پولی میتواند موجب تشدید موقعیت رکود- تورمی یا تشدید مشکل کمبود نقدینگی بنگاهها شود. اقتصاد ایران در این شرایط مانند فردی است که پرخوری میکند ولی همچنان تا حدی لاغر باقی میماند. راهکار برای برخورد با چنین فردی کاهش مواد غذایی نیست که موجب برهم خوردن تعادل کنونی او نیز میشود بلکه درمان دردی است که اجازه نمیدهد غذا به خوبی هضم و جذب شود. ما باید ظرفیت جذب سرمایه پایین را ارتقا دهیم. این ظرفیت پایین به صورت پروژههای سرمایهگذاری نیمهتمام با پروژههای سرمایهگذاری با هزینه بالا خود را نشان میدهد. مادام که ظرفیت جذب در سطحی پایین قرار دارد که به معنای وجود مشکلاتی جدی در هضم و جذب سرمایه است با کنترل نقدینگی نمیتوانیم فشارهای تورمی را مهار کنیم. این سخن به معنای این نیست که باید به سراغ سیاست انبساطی رفت، نه بلکه به این معناست که مشکل در جایی دیگر نهفته است. بعد از درمان این مشکل میتوان نقدینگی را متناسب با میزان رشد تولید تنظیم و قاعدهمند کرد.
۵- البته آنچه ذکر شد به معنای این نیست که سیاستهای انبساطی چون اشتغالزایی از طریق بنگاههای زودبازده را باید دنبال کرد. طبیعی است چنین سیاستهایی به دلیل عدم اثرگذاری بر عرضه اقتصاد تنها موجب تشدید فشارهای تورمی میشوند. سیاستهای انقباضی پولی اگر معطوف به تحدید اعتبارات درخواستی بنگاههایی باشد که با مشکل کمبود نقدینگی مواجه هستند در این صورت چنین سیاستی موجب تشدید موقعیت رکود- تورمی میشود.
*استادیار موسسه مطالعات و
پژوهشهای بازرگانی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد