14 - 04 - 2020
نکنه ترامپ آدمه پوتینه؟!
مجید عابدینیراد- شب که رضا اومد پیشم سخت مشغول بستن چمدون سفرم بودم. نمیدونم چرا آدم توی اینجور موارد هی دلهره و هول و ولا داره که نکنه بارش زیاد بشه! بستن زیپ چمدون مصادف شد با وارد شدن رضا به داخل سالن.
با قیافهای کمی توهم و مثل آدمهای دلخور گفت: هر وقت بار رفتن میبندی با اینکه هنوز اینجایی یه احساس دلتنگی بهم دست میده! کاشکی این یه ماهه آخر رو تهرون مونده بودم تا بیشتر میدیدمت!
خندیدم و گفتم: بیا بشین رضای خوب و نازنین! سفر قندهار که نمیخوام برم! فردا صبح زود که راه میافتم ظهر میرسم به پشت پنجره خونهام که رو به مون مارت باز میشه! پس بهتره برام بیشتر خوشحال باشی!
رضا روی مبل ولو شد و گفت: حالا از راه تلگرام هم میتونیم با هم در ارتباط باشیم ولی ازت مخفی نمیکنم که دلم برای حرفای خوشبینانهات بدجوری تنگ میشه! حالا تو رو به خدا اونجا مراقب جلیقهزردها باش، زیادی قاطیشون نشو! میدونم که برای اینجور شرایط و مسائل سرت درد میکنه!
همینطور که داشتم برای هر دومون چای میریختم از توی آشپزخونه رو به رضا گفتم: رضاجون اشتباه نکن، خوب شدن اوضاع نه تنها توی فرانسه بلکه توی همه اروپا و از راه مدیترانه تا ایران خودمون هم به اینجور تحرکات مردمی که به دنبال پایین آوردن هزینههای زندگی برای یک اکثریت در مضیقه تلاش میکنند بستگی داره. این حرکت هم به نوع خودش میخواد جلوی خیلی از زیادهرویهای جوامع سرمایهداری و انحرافهاش رو بگیره!
درست وقتی چای رو جلوی هر دومون روی میز گذاشتم رضا گفت: عابد من دیگه گوشهام از این حرفا پُره، میدونم که باهام موافق نیستی ولی من فکر میکنم مردم به خودی خود هیچ چیزی رو در هیچ جامعهای نمیتونند عوض کنند! بعد همینطور که خودش یه شیرینی توی بشقاب روبهروش میگذاشت اضافه کرد: حالا دلم میخواد قبل از رفتنت یک کلام راجع به احتمال تبانی پوتین و ترامپ در مخفی نگهداشتن گفتوگوهاشون که این روزها برخی از خبرگزاریها زیاد ازش حرف میزنن برام بگی!
کمی روی مبل جابهجا شدم و گفتم: رضاجون مگه حرفهای دو سال پیشمون که درست همزمان با مراسم تحلیف ترامپ با هم داشتیم رو یادت رفته. میدونی درز پیدا کردن خبر اون قضیه ویدئویی از قرار مستهجن که میگفتند سرویسهای امنیتی روسیه از ترامپ در اختیار دارند و اینها. درسته که هر دوشون به محض انتشار خبر، وجود چنین ویدئویی رو تکذیب کردند ولی اون پیام خشونتبار پوتین به ترامپ یادته که بدجوری بندها رو به آب داد!
از شیرینیام مزهای گرفتم و گفتم: ببین هر برخوردی بر اساس منطق استواره! اون رمزگشایی از پیام اشارهدار پوتین رو هم یادته که با اتکا به درسهای نظامی و حافظ صورت دادیم که توصیه میکنند به تصویرها نباید چسبید تا بشه به لایههای زیرین حرف رسید. اگر نه به واقع خارج از این پیام رندانه تا حالا هیچ سند و نشانی دقیقی از وجود این ویدئو کسی پیدا نکرده!
رضا با حالتی کمی هیجانی گفت: یعنی تا موقعی که ترامپ در صدر اموره مجبوره به حرفهای پوتین گوش بده و به یکیک خواستهاش عمل کنه! کاری که در عمل توی این دو ساله ترامپ تا جای ممکن انجام داده! درسته؟
یک گاز گنده به شیرینیام زدم و گفتم: درست مثل اونچه در هلسینکی بین این دو گذشت که سر و صدای زیادی در آمریکا به پا کرد! میگفتند که نکنه ترامپ آدم پوتین باشه! همه اینها برای حفاظت از آبروی خود ترامپه تا اون واقعه توی هتل با روسپیها برملا نشه!
وقتی رضا از پلهها پایین میرفت یک لحظه برگشت و گفت: عابد بقیه حرفا باشه برای بعد. فعلا خداحافظ رفیق.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد