26 - 11 - 2022
هشت سال آمارسازی توهمآفرین
جامعه- رجبعلی خسروآبادی، مدیر اجرایی اتحادیه هتلداران استان تهران است. او فعالیت خود را در حوزه گردشگری از سال ۷۶ آغاز کرد و از جمله اقداماتش را میتوان مربوط به زمانی دانست که در سازمان برنامه و بودجه مدیرکل دفتر فرهنگ و هنر و تربیتبدنی و جوانان بود و پایههای اولیه ادغام سازمان میراث فرهنگی با سازمان ایرانگردی و جهانگردی را بنا نهاد و موجب شد این دو سازمان به یکی از معاونتهای ریاستجمهوری ارتقا پیدا کنند؛ ادغامی که البته هنوز هم پس از گذشت ۱۰ سال با اما و اگرهای زیادی مواجه است. در اینباره و نیز درباره اقداماتی که طی هشت سال گذشته در حوزه گردشگری کشور روی داده است گفتوگوی کوتاهی کردهایم که میخوانید.
سازمان گردشگری در سال ۸۲ با میراث ادغام شد، در آن زمان یکسری انتقادها و مخالفتها از سوی میراثیها و گردشگریها مطرح شد و جریان گرفت، جریان این ادغام چه بود؟
من هنوز هم استدلالم بر این است که با توجه به شرایط آن زمان ادغام ضرورت داشت. بودجه هر یک از این دو بخش ناچیز بود که با ارتقای سطح سازمان به معاونت رییسجمهور بودجه بهطور قابل توجهی افزایش مییافت.
اغلب مدیرهایی که وارد میشوند اولین گفتهای که دارند این است که ما بودجه نداشتیم که اینجا کار بکنیم. دومی اینکه شما به عنوان یک آدم تاثیرگذار در تصمیمگیریهای کلان کشور، وقتی معاون رییسجمهور هستی در همه دولت و هیات وزیران، شما به نمایندگی از رییسجمهور دارید کاری را انجام میدهید. معاون رییسجمهور هستید. عملا رییس این بخش رییسجمهور است. شما میآیید معاونش میشوید در کارهایش او را کمک میکنید. این سطح با این سطح که شما معاون وزیر باشید زمین تا آسمان فرق میکند. شاهد مثال برای اینکه نشان دهد رشد بدون ارتقا ممکن نیست این آمار است. اعتبارات تملکی بخش گردشگری در بخش بودجه سنواتی در سال ۷۹، ۵/۱۴ میلیارد ریال بوده و در سال ۹۱، دو هزار و ۳۰۷ میلیارد ریال تخصیص یافته. در چه دورهای چنین افزایشی وجود داشته؟ اینکه بعضی بخشها اعتقادشان بر این است که از یکدیگر جدا باشند و میگویند ما میتوانیم، من هم میگویم درست است. اینکه ما توانستیم به عنوان یک نایب رییسجمهور سازمان میراث را جدا کنیم یک اتفاق خوب بود اما محدودیتهای توسعه دولت را هم در نظر بگیرید. اینکه دولت با هرگونه توسعه اینچنینی هنوز هم مخالف است. اینکه به راحتی سازمان راه بیندازی و معاونت و بودجه به این آسانی نیست. برنامه چهارم محدودیت ایجاد کرد و برنامه پنجم محدودیت را کامل کرد. با این همه این ادغام اتفاق خوبی بوده است.
پس از ادغام و دقیقا در هشت سال گذشته این سازمان مدیران مختلفی را تجربه کرده است؛ مدیرانی که متوسط عمر کاریشان به ۵/۱ سال هم نمیرسد و اتفاقا پیش از این سمت، تجربهای در این حوزه نداشتهاند، به نظر شما علت این عزل و انتصابها چه بوده است؟
بله، در هشت سال گذشته ما با تغییرات بسیار زیادی در سطح معاون و مدیران گردشگری روبهرو بودیم. به تبع آن معاونان، مدیرکلها و سایر مسوولان. من فکر نمیکنم هیچ سازمانی مثل سازمان میراث فرهنگی و گردشگری تغییراتی داشته باشد. حتی این تغییرات در حد مسوولان ادارهها هم بوده است درحالی که فقط افراد سیاستگذار معمولا عوض میشوند و بدنه کارشناسی خود را دست نمیزنند متاسفانه مدیران اخیر تا تغییر بدنه کارشناسی هم پیش رفتند و فکر نمیکنم در سازمان گردشگری نیروی کارشناسی دیگر وجود داشته باشد از سوی دیگر مدیر ما باید چهار سال بماند تا برنامهای را تنظیم کند. مدیرانی که ۶ ماه، ۹ ماه بر مسند میمانند که نمیتوانند برنامهریزی کنند. در این چهار سال نمیخواهم بگویم در سازمان کار نشد میخواهم بگویم کارها ابتر، مانده و بیبرنامه شد. کارها آن قوامی را که ما میگوییم به عنوان فرهنگ و رویه و برنامه باید داشته باشند، نداشت. نمونههای آن واضح است. بعضی از مدیرها کمتر از یک سال و نیم بوده و چون پنج مدیر در هشت سال عوض کردیم میانگین هرکدام یک سال و نیم هم نمیشود. یک سال و دو ماه، یک سال و یک ماه هرکدام باقی ماند.
به نظر میرسد این سازمان به جایی تبدیل شده است که هر وقت کسی در ردههای بالاتر هیات دولت نمیتواند جایگاهی داشته باشد به آنجا
فرستاده میشود!
اینطور انتصابها در این سازمان چه اثرات سویی به همراه داشتهاند؟
از صدماتی که تغییر مدیریت بر گردشگری داشت این بود که وقتی ما قانون را به عنوان محور اصلی خودمان در نظر نمیگیریم، تشخیص اینکه چه کسی قانونی عمل میکند و نمیکند را هم در نظر نمیگیریم و این کار فضا را برای کارکردهای غیرقانونی فراهم کرده است. به عنوان مثال مراکزی در شهرها راه افتاد به اسم سازماندهی خانههای استیجاری که در زمان پرتقاضا اصلیترین کار ماست. مثلا در مشهد خانههای شخصی را مردم اجاره میکنند اما اگر بیایید این را در طول سال رسمی کنید غلطترین کاری بود که میتوانست شکل بگیرد. ما در برههای از زمان متناسب با شرایط به کاری نیاز داریم اما حق نداریم این را دایم کنیم. چرا؟ چون در زمان کمتقاضا دیگر آن نیاز اصلی را ندارید. هتلها و واحدهای استاندارد شما میتواند جوابگو باشد. اما اگر راه را در طول زمانهای دیگر باز بگذارید افراد ترغیب میشوند به سمت آن بروند و کسانی که هیچ سرمایهگذاری نکردند، میتوانند این خدمت را بدون کیفیت و امنیت و برنامهریزی ارایه دهند. اگر قانونمند و قانونگرا باشید این فضا را در نظر میگیرید که من چطور از سرمایهدار حمایت کنم که از برنامه طولانی مدت من حمایت کنند نه کوتاهمدت. جلوی بعضی از اتفاقات را میشد گرفت اما متاسفانه به دلیل عدم تسلط مدیران و کارآمدی و برنامهداری نشد که اتفاق بیفتد و بخشخصوصی هم ازین ناکارآمدی متضرر شد. بخشخصوصی متوجه نشد که اگر کار خوبی انجام دهد مشوقی وجود دارد. این مشوق در لفظ نیست، در سخنرانی نیست در حمایتهای عملی و الزامی است.
به عنوان مثال در بخش گردشگری آییننامه ایجاد تشکیلات گردشگری که مصوب هیات وزیران است، میگوید تمامی واحدهای گردشگری باید درجهبندی و استانداردسازی شوند و موظف کرده است که هر سه سال یک بار گواهینامه صادر کنید درحالی که هفت سال است کمیسیون درجهبندی برنامهای نداشته است.
سازمان در این مدت اصلیترین و قانونیترین کارش را که تشخیص سره از ناسره و خوب از بد بوده را انجام نداده است. من میتوانم به جرات بگویم که فقط یکسری کارهای بیبرنامه صورت گرفته و فقط سلیقه اعمال شده است، نه برنامه. مثلا میآیند میپرسند نفر سفر یعنی چی، میگوییم نمیدانیم. نفر روز یعنی چی؟ اینها یکسری شاخص بیفایده و من درآوردی بود. چند میلیون سفر در تهران داریم؟ حالا اگر ما بدانیم چند میلیون سفر داریم، چه سودی دارد؟ من نمیخواهم بگویم کار نشده، میخواهم بگویم بیبرنامه کار شده است.
آمارهایی که تا به امروز ارایه شد تا چه حد به حقیقت نزدیک است؟
من نمیگویم کار نشده است، میگویم کارها در اطلاعات و آمار و در بیان بزرگنمایی شده است. اینکه ما بیاییم شب عید اعلام کنیم ۸۵ میلیون نفر را اسکان دادهایم و من همان زمان در رادیو حضور داشتم و مجری پرسید آقای خسروآبادی ما ۸۵ میلیون نفر را اسکان دادیم درسته؟ گفتم، والا از کسی که گفته بپرسید. ما ۲۰۰ هزار تا تخت خوب داریم، اگر شکستهها را هم حساب کنیم ۴۰۰ هزار تخت میشود و اگر حساب کنیم در این ۱۵ شب عید شبی ۴۰۰ هزار تا تخت داشتیم، تنها شش میلیون نفر اسکان داده میشوند حالا شما ۸۵ را از شش کم کنید. ۷۹ میلیون نفر در خیابانها خوابیدند؟ اینکه ما بگوییم کارتونخواب داریم چه هنریه؟ این آمارها رسوب اقتصادی ندارد، جز اذیت کردن بخش نتیجهای ندارد در حقیقت توهمی در بعضی از افراد شکل میگیرد.
اخیرا نیز اعتراضاتی نسبت به صدور مجوز فعالیت به آژانسها و دفاتر خدمات مسافرتی از سوی بخشخصوصی دیده شده که بعضا از سوی خود مدیران آژانسها بوده است، نظرتان در اینباره چیست؟
من معتقدم دندان اسب پیشکشی را نباید شمرد! اینکه تصدیگری از دولت گرفته شود و دخالت دولت در کار بخشخصوصی کاهش یابد میباید شکر هم کرد نه اعتراض! بخش مهمی از کار به بدنهای سپرده شده که متعلق به خود این صنف است و بدیهی است که آنها کارشناستر از مسوولان دولتی در این بخش باشند پس نباید جای اعتراض باشد.
ظاهرا اعتراض به این قسمت مساله است که این واگذاری موجب رشد قارچگونه میشود آن هم در شرایطی که کار برای آژانسهای موجود سخت است.
دقیقا همینطور است اول اینکه از نظر آماری کشش برای حضور تعداد بیشتر چنین آژانسهایی وجود دارد اما از نظر دیگر در نهایت در جامعه رقابتی کسانی که اهل این کار و حرفه نباشند حذف خواهند شد و در نهایت این هم از جمله اقداماتی است که فقط در ظاهر خواسته است نشان دهد دولت وقت در همه زمینهها به کاهش تصدیگری خود همت گمارده است ولو آنکه بیموقع، بیهدف و بیسرانجام صورت بگیرد!
اولویت رییس جدید سازمان در دولت جدید را چه میدانید؟
توجه و بهرهگیری هرچه بیشتر از تشکلهای غیردولتی و سپردن کار به آنها. باید همچنان در جهت کاهش تصدیگری دولت در این بخش به پیش رفت همچنین باید فرصت برای برنامهریزی و اجرای متناسب و همزمان پارامترهای مختلف یک برنامه را ایجاد کرد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد