4 - 06 - 2018
چالش سخت پرز
وداع ناباورانه زیدان با رئال پرز را با چالشی به نام جانشینی وی در رئال مواجه کرده است. در این بین بر اساس گمانهزنیها رسانههای اروپا از ونگر، گوتی بازیکن سابق رئال، پوچتینو مربی تاتنهام، ساری مربی تازه آزاد شده از ناپولی و کونته مربی کنونی چلسی به عنوان جانشین زیدان نام برده میشود.
او بزرگترین شغل جهان فوتبال و فرصت تبدیل شدن به نخستین مربی که چهار قهرمانی پیاپی اروپایی را به دست میآورد، را کنار گذاشت. او از کلمه desgaste استفاده کرد، دقیقا همان کلمهای که پپ گواردیولا شش سال پیش در زمان جدایی از نوکمپ به کار برد و معنای خاصی دارد: «از پا افتاده، خسته»، با این وجود تاکید داشت خسته نشده: «من سه سال این کار را کردم اما قطعا انرژیام تمام نشده.»
این فرانسوی بزرگ با آن صورت سنگی یک بار دیگر اسرارآمیز بود. او به ضربالمثل قدیمی فوتبال عمل کرد که اگر میخواهی همیشه برنده باشی چند سال یک بار یا بازیکنانت را عوض کن یا مربیات را. او گفت: «زمانش رسیده، این تصمیم را آسان نگرفتم. با دقت دربارهاش فکر کردم و این تصمیم درستی است هرچند تصور میکنم خیلیها با آن موافق نیستند. بعد از سه سال رئالمادرید به یک تغییر نیاز دارد، شیوه دیگری از کار، ایدههای دیگر اگر میخواهیم به موفقیت ادامه دهیم. تداوم پیروزی سختتر است و به این خاطر که من یک برنده هستم، میروم.»
آیا میتوانیم آسان بپذیریم؟ یا اینکه او میرود به خاطر اینکه میداند پیروزی در کیف نمیتواند فصلی که رئال با ۱۷ امتیاز نسبت به تیم اول لالیگا در رده سوم قرار گرفت و در لیگ قهرمانان در بازی با تاتنهام، پاریسنژرمن، یوونتوس و بایرن در مقاطع زمانی زیادی با مشکل مواجه بود، بهطور کامل پوشش دهد؟
شاید اما حتی در این صورت، کنارهگیری از فرصت جاودانگی در فوتبال واقعا اغواگر است بهخصوص اینکه این رئالمادرید برای موفقیت ساخته و پرداخته شده است. متوسط سن ترکیب اصلی تیم ۲۹ سال است، بیشتر بازیکنان ثابت تا سال ۲۰۲۱ یا بیشتر قرارداد دارند و بیشترشان طوری دستمزد میگیرند که فروختنشان مشکل است اما شاید فلورنتینو پرز رییس رئالمادرید اینطور به موضوع نگاه نمیکند. شاید بعد از سه تابستان که حتی یک بازیکن ترکیب اصلی خریداری نشده – دو تای آخر، تونی کروس و کیلور ناواس در سال ۲۰۱۴ آمدند – برنامه سال ۲۰۱۸ ترکاندن تیم و بازسازیاش است.
شاید اظهارات بعد از مسابقه کریستیانو رونالدو و گرت بیل – اگرچه شرایط متفاوتی داشتند هر دو از احتمال رفتن حرف زدند – اتفاقی نبود. شاید آنها میدانستند این تابستان، وقت خانهتکانی است و میخواستند شرایط را فراهم کنند و شاید زیدان نمیخواست بخشی از این بازسازی باشد. این یک فرضیه است و میتواند درست باشد، ممکن است ظرف هفتههای آینده مشخص شود اما باشگاه چه میشود؟
اگر فرضیه فوق که ما در آستانه یک تحول شگرف هستیم، نادرست باشد، شما وسوسه میشوید که از کاندیداتوری گوتی بهعنوان مربی رئال حمایت کنید. مثل زیدان، او بخشی از تیم کهکشانی بود، ۲۴ سال را بهعنوان بازیکن باشگاه گذرانده و پنج سال در ردههای جوانان باشگاه مربیگری کرده. او قرار نیست اقتدار و احترام زیدان را داشته باشد (هیچ کس ندارد) اما خودی است و همیشه کاندیدا. گزینه دیگر سانتیاگو سولاری، مربی فعلی کاستیا، تیم دوم باشگاه، است با همان کاریزما و سابقه. اما اگر قرار باشد تیم بازسازی شود، با یک فلسفه و هویت جدید باید به دنبال گزینههای بیرونی بود.
روزنامه مارکا کونته، آلگری، گوتی و کلوپ را شانسدارهای اصلی نیمکت رئال میداند. موریسیو پوچتینو؟ سبک فوتبالی او آشکارا با گذشته باشگاه متفاوت است- شاید ناهنجارترین تغییر تاکتیکی از زمان بنیتو فلورو در ربع قرن پیش- ضمن اینکه قراردادش با تاتنهام را پنج سال تمدید کرده است و این یعنی برای جذب او باید وارد دایره جهنمی مذاکره با دانیل لوی، رییس تاتنهام، شد.
مائوریتزیو ساری؟ او احتمالا تغییر فیلسوفانهتری است ضمن اینکه معلوم نیست شخصیت لازم برای کنترل فوقستارهها در این سطح را داشته باشد. آنتونیو کونته؟ شیوههای پادگانی او به نظر میرسد مناسب تیمی که همه چیز برده، نیست. مدتی در یوونتوس کارآمد بود چون سالها از قهرمانی این تیم گذشته بود. در رئال متفاوت است. آرسن ونگر؟ فلورنتینو دو بار تلاش کرده او را متقاعد کند و او میتواند انتخابی رومانتیک باشد هرچند باید رویش فکر شود.
پرز زمان دارد که گزینههایش را سبک سنگین کند. آنچه مشخص است اینکه زیدان به همان شیوهای که آمده بود، رفت. او کسی نیست که به این کار یا قهرمانیهایش یا تحسینها نیازی داشته باشد. جامهایش – در کمتر از دو سال و نیم از ۱۳ جام ممکن ۹ تا را گرفت – را مایه بقا نمیداند. زیدان میگوید این یک hasta luego (بعدا میبینمت) است نه adios (خداحافظی) و اینکه به این زودیها مربیگری نمیکند. چرا باید این کار را بکند؟ او در اوج رفته.
چه حس مسوولیتپذیری زیدان مخدوش شود -رئال به تغییر نیاز دارد، نوعی از «ویرانگری خلاقانه»، تا در قله بماند و او نمیتواند بخشی از آن باشد – یا بگوییم به اندازه کافی از بودن با فوقستارهها و آوازهای برنابئو و دیگر مزایای این کار با پرزتیژ لذت برده اما یک واقعیت وجود دارد: زیدان بازیکن با همه فرق داشت و زیدان مربی هم با همه فرق دارد. او تنها زیزو است.
فراز و فرود رئال در عصر پسا زیدان
با استعفای زینالدین زیدان از هدایت باشگاه رئالمادرید، این باشگاه بزرگ آیندهای ترسناک را پیش روی خود میبیند، چرا که فلورنتینو پرز به یکباره با چالشی غیر قابل حل روبهرو شد.
پنجشنبه گذشته زینالدین زیدان سرمربی رئالمادرید، در کنفرانس خبری غیرمنتظره و باورنکردنی مرد محبوب سانتیاگو برنابئو اعلام کرد که رسما از هدایت این تیم کنارهگیری کرده و دیگر سرمربی قوهای سپید نخواهد بود! همین خبر کافی بود تا شهر مادرید تمامی چراغهای خود را خاموش شده ببیند و با آخرین تصویر لیگ قهرمانان اروپا و زیدان نابغه به آینده خود بیندیشد.
رییس بزرگ هم شوکه شده بود، او اولین مربی تاریخ رئالمادرید که اخراج نشده بود را با چشمان خود از نزدیک دیده بود، در آن لحظات قلب فلورنتینو ایستاده بود، سکته بزرگ باشگاه رئالمادرید، به او سرایت کرده بود و زمان به نقطه انجماد رسیده بود، بیشتر از این کسی دوست نداشت چیزی بشنود یا ببیند، همه چیز تمام شده بود، زیدان دیگر رفته است.
خبرها یکی پس از دیگری به آقای رییس ارسال میشد، سهام مادریدیها رو به سقوط بود، چراکه آینده باشگاه بدون حضور تضمین گر قهرمانیهای اروپایی دیگر تضمین شده نبود.
از سوی دیگر سهامداران و افرادی که قرار دادن بخش اعظمی از ثروت خود در پایههای باشگاه به دنبال کسب سودهای کلان بودند، این بار با چشمانی بهتزده به آخرین کنفرانس خبری رئالمادرید نگاه میکردند و زیر لب زمزمه میکردند: لعنتی تمام شد!
او فقط یک مربی بود که از سمتش استعفا داده بود، این همان امر بدیهی است که روزانه در سرتاسر دنیا به شکلی سلسهوار صورت میگیرد اما هرگز چنین تبعاتی را برای هیچ کدام از طرفین ندارد. پس چرا زیدان این گونه برنده شد و هواداران رئالمادرید و سهامداران و ارزش مادی باشگاه رو به سقوط رفت؟
حضور دو فصل و نیم مرد افسانهای فرانسوی در سانتیاگو برنابئو، تاریخ را با خطی درشت نوشته است که دنیا بتواند آن را از اقیانوس اطلس تا آبهای آزاد مدیترانه با چشمان باز بخواند، اما خطوط تاریخ از این به بعد برای مادریدیها با ترس و لرز نوشته خواهد شد... سرنوشتی که هنوز مشخص نیست فضانورد فرانسوی آن را به دست چه کسی سپرده است!
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد