1 - 05 - 2018
چرا آثار هنرمندان را بدون اجازه پخش میکنید؟
صداوسیما به قانون کپیرایت اعتقادی ندارد. همین امر باعث شده در سالیان گذشته مثلا بسیاری از خوانندهها به پخش بدون اجازه ترانههایشان از رسانه ملی اعتراض کنند. البته این معضل تنها به صداوسیما ختم نمیشود و اصولا حقوق مولف در کشور ما جدی گرفته نمیشود. در تازهترین اعتراض نسبت به دهن کجی به حقوق مادی و معنوی صاحبان اثر، پوران گلفام همسر فرهد مهراد فقید از پخش بدون اجازه ترانههای همسرش در صداوسیما به قوه قضاییه شکایت کرده است. او این بار رییس قوه قضاییه را خطاب قرار داده و در نامهای به او روند شکایت از صداوسیما را توضیح داده است. در متن نامه آمده است:
ریاست محترم قوه قضاییه
ریاست محترم سازمان صداوسیما
با عرض سلام
دادگاه تجدیدنظر در خصوص شکایت خانواده فرهاد مهراد از سازمان صداوسیما مورخ ۹۵/۷/۱۷ رای دادگاه بدوی را تایید کرد و به دلیل عدم دسترسی به آرشیو تلویزیون و در نتیجه عدم کفایت مستندات، با وجود نظر کارشناسان تعیین شده از جانب دادگستری، تنها شش قطعه از آثار فرهاد را واجد شرایط برای احقاق حقوق تضییع شده دانست. به رغم اینکه دادگاه پیشین حکم به ممنوعیت پخش آثار فرهاد از صداوسیما داده بود، اجرای آن از جانب این رسانه محقق نشد و رییس دادگاه تجدیدنظر نهایی (قاضی زجاجی) هم در حکم خود اشارهای به این موضوع نکرد! من به عنوان یک شهروند عادی، شاید به دلیل بیاطلاعی از قوانین، دلیل این اغماض را نمیدانم و از متصدیان امور قضایی کشور خواهشمندم علت این کوتاهی را نه صرفا برای من بلکه برای خانواده موسیقی ایران توضیح بدهند تا شاید حداقل هنرمندان در قید حیات بدانند که چرا صداوسیما حق دارد بدون اجازه آثارشان را پخش کند.
تنها نکته امیدوارکننده این است که صداوسیما موظف به پرداخت جریمه شده است. هر چند جریمه نقدی از مبلغ هشت میلیارد ریال (مطابق با کارشناسی در سال ۱۳۹۱) به دو میلیارد و ۷۰۰ میلیون ریال (که هنوز هم پرداخت نشده!) تقلیل پیدا کرده است. خیلی از اطرافیان من به همین مقدار هم امیدوار نبودند اما مساله خانواده فرهاد این اعداد و ارقام نبود. وقتی هنرمندی در زمان حیاتش محترم شمرده نشود، در نبودش آنچه میانجامد تسکین رنجی است که پیشتر با مرگ به پایان رسیده است. تازه همین سنت مردهپرستی را که بخشی از فرهنگ دیرینه ماست حاضر نیستیم در قبال فرهاد اجرا کنیم. عجبا که از روزگار فردوسی تاکنون در سرزمین کهن ما «هنرمند» همچنان جایگاهی شایسته و بایسته ندارد.
درسال ۱۳۸۳ از رییس وقت سازمان صداوسیما درخواست کردم که به وصیت فرهاد احترام گذاشته و آثار او را پخش نکند و تا سال ۱۳۸۹ مکررا پیگیر درخواست خود از رسانه ملی بودم بلکه مساله بدون شکایت حل شود ولی در نهایت ناچار به شکایت رسمی و قانونی شدم. به قوه قضاییه پناه آوردم با تصور اینکه قانون را برای همه قانون میداند. در این راه بسیاری مرا بر حذر داشتند که «اگر بنا بود صداوسیما به حق و حقوق هنرمند احترام بگذارد تاکنون فرجی حاصل شده بود» اما به احترام فرهاد نمیتوانستم این موضوع را نادیده بگیرم. تصورم این بود که نامِ پاکیزه فرهاد شاید باعث شود حقوق موسیقیدان در این سرزمین کمی جدیتر گرفته شود.
فرهاد در زمان حیاتش از نظر رسانه ملی وجود نداشت. صدای فرهاد وقتی نادیاش در خاک آرام گرفت برای تلویزیون جمهوری اسلامی ایران معنا پیدا کرد و به خصوص در روزهای آخر اسفند تمام شبکههای صداوسیما بارها و بارها آثار پر از بهار او را پخش میکنند. آیا با وجود وصیت فرهاد مبنی بر عدم رضایت او، پخش آثارش از نظر شرعی، عرفی و قانونی اشکال ندارد؟ آیا حداقل به یکی از این سه باور ندارید؟ در موارد بسیار اندکی مواد قانونی دست قاضی را میبندد اما اگر به وجدانمان رجوع کنیم، میدانیم که خطاکاریم.
با احترام
پوران گلفام

لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد