12 - 11 - 2017
نوشدارویی به نام هنر
تهمینه احمدی- هنردرمانی پیوند میان علم روانشناسی و هنر است؛ جایی که هنر به کمک بیماران روانی و دارای اختلالات رفتاری میآید. گونهای از این اختلالات به سبب وجود معلولیت ذهنی و جسمی در افراد به طور مادرزاد یا بر اثر یک حادثه به وجود میآید که کودکان و نوجوانان آسیبپذیرترین افراد در میان آنها هستند.
افزایش گستره دانش بشری در دهکده جهانی به عنوان جامعهای وسیع و کلان که افرادی با فرهنگ، زبان، نژاد، عقاید سیاسی و مذهبی متفاوت را در کنار هم یا در تقابل با هم قرار میدهد، سبب پیچیدگی جهانبینی افراد و روابط انسانی و اجتماعی شده است، به گونهای که تفاوتهای اندک ممکن است شکافهای عمیقی را به وجود آورد و موجب طرد شدن یک فرد از جامعه شود. حال در هر کدام از این جوامع خرد افرادی هستند که علاوه بر تفاوتهای فردی و ملیتی دچار ناتوانیهای روحی و جسمی هستند که بروز آن از سنین کم میتواند موجب اختلالات روانی و رفتاری در سنین بزرگسالی شود.
هنر در اینجا دیگر نه به مثابه زیباییشناسی بلکه به عنوان روشی درمانی مورد توجه قرار میگیرد که با بهرهگیری از پتانسیلهای موجود در افراد که اغلب اکتسابی و ناخودآگاه هستند، به نوعی روح آنها را از عقدههای درونی که سبب عدم ارتباط صحیح با جهان پیرامونشان شده میپالاید و به عبارت دیگر موجب ایجاد کاتارسیس (تزکیه نفس) در افراد میشود.
دراماتراپی یا نمایشدرمانی یکی از شاخههای هنردرمانی است که به صورت بداههپردازی و در دو نوع فردی و گروهی اجرا میشود و اگر در اجرای آن از متن نمایشی و تماشاگری جز سایکوتراپیست(کارگردان) استفاده شود، به آن تئاتردرمانی میگویند که تاریخچه آن به انسانهای بدوی و آیینهای نمایشی آن زمان باز میگردد. این شیوه درمانی نخستین بار توسط ژاکوب لویی مورنو، روانپزشک و نظریهپرداز اهل نیویورک شکل گرفت. مورنو معتقد است فردی که در جلسات روانتماشا حاضر میشود میتواند زندگی واقعی خود را به صورت بداهه بازنمایی کند و حتی تشویق میشود صحنههایی را که همواره در ذهن میپرورانده و هرگز اتفاق نیفتاده و نخواهد افتاد نیز بازی کند. به عبارت دیگر بازیگران این نوع نمایش همواره افرادی هستند که از اختلالات روانی ناشی از کمبودها و نقصهایشان رنج میبرند.
نمایشدرمانی کمک میکند که این افراد تمامی ترسها و خشمهای درونی خود را بازگو کنند. در تئاتردرمانی نیز کارگردان که همان رواندرمانگر است، به آنها نقشهایی میدهد که در آنها نقاط ضعف افراد به نقاط قوتشان بدل میشود. مثلا فرض کنید دختری که از ناحیه پا دچار ناتوانی جسمی است و با عصا راه میرود، میتواند با ایفای نقش لورا در نمایشنامه باغوحش شیشهای که از کوتاهی پا رنج میبرد، وجوه دیگری از مهارتهای خود را بازیابی کرده و با خود آشتی کند.
این اتفاق بیش از نیم قرن پیش به گونهای در نمایشنامه آلمانی «ماراساد» نوشته پتر وایس نیز به وجود میآید که در اسم کامل آن با عنوان «شکنجه و قتل ژان پل مارا به نمایش درآمده توسط ساکنان تیمارستان شارانتون، به کارگردانی مارکی دوساد» کاملا مشخص است که شخصیت اصلی این نمایشنامه مارکی دوساد کارگردانی است که نمایشی با موضوع انقلاب فرانسه را توسط بیماران یک تیمارستان اجرا میکند.
اگرچه میتوان از این فراروایت خوانشهای سمبلیک داشت و انتخاب نویسنده را به اندیشههای سیاسی، اجتماعی و رویکرد نمادین آن به انقلاب فرانسه بیربط ندانست اما نویسنده خواسته یا ناخواسته در این نمایشنامه نوعی از تئاتردرمانی را به نمایش میگذارد که بعدها محمد رحمانیان نیز بر اساس آن «آرش ساد» را نوشت و در ایران اجرا کرد. در دنیا آثار هنری مثل «مرد فیلنما»، «پای چپ من» و… وجود دارند که قهرمان یا شخصیت اصلی آنها افرادی با معلولیتهای جسمی و ذهنی هستند که اجرا و ایفای آنها میتواند موجب همذاتپنداری، برونریزی و نهایتا کشف مهارتهای این افراد شود. گاهی اوقات نقصهای جسمی به عنوان شروع یک درام و گاهی باعث ایجاد فضای بدبختی میشوند. پس نقص جسمی و ذهنی گاه میتواند مهمترین دلیل شکلگیری یا جهتدهی یک اثر هنری باشد که فهم این مهم توسط فرد معلول طی اجرای اثر و با مشاهدهگری، خود به خود در او یک قهرمان درون ایجاد میکند.
حال با بیان این موضوع میبینیم که علاوه بر تاثیرات درمانی تئاتر و به طور کل هنر، در بخش آموزش نیز میتوان با استفاده از نمونههای مشابه در کتب علمی و ادبی در مدارس استثنایی، علاوه بر افزایش مهارت کودکان و نوجوانان معلول، درس خواندن را برای آنها تبدیل به امری لذتبخش کرد و از این طریق موجب ایجاد حس رضایتمندی آنها از خود در محیط آموزشی شد. مثلا طی نمایشی که در طراحی صحنه آن از رمپ(سطح شیبدار) برای حرکت ویلچر استفاده شده است میتوان مفاهیم فیزیکی مربوط به آن را نیز به صورت تجربی آموزش داد. این شیوه آموزشی از این رو حائز اهمیت خواهد بود که دانشآموزان علاوه بر درک عمیقتر و ملموستر مفاهیم آموزشی، به نوعی خودباوری رسیده و با کارکردهای متفاوت چیزهایی که به طور روزمره با آنها سر و کار دارند، آشنا میشوند. همچنین به صورت ناخودآگاه قادر خواهند بود برای خود یک پرسونا یا چهره بیرونی بسازند که بر مهارتها و نقاط قوت خود آگاه است یا اصطلاحا میداند که چطور ضعف نشان ندهد. برای درک بهتر این مساله میتوان به اجرای بخشی از شاهنامه و ایفای نقش رستم توسط فردی که ضعف جسمانی دارد اشاره کرد. ضمن این نمایش کودک یا نوجوان بیمار علاوه بر آشنایی با ادبیات کهن و داستانهای شاهنامه راههای دفاع از خود و نقاط قوتی را که میتواند نقاط ضعف فرد دیگر باشد شناخته و راههای استفاده از آن را میآموزد. در واقع در اینجا یک خود(Ego) قوی از طریق یک پرسونای انعطافپذیر با دنیای بیرون ارتباط برقرار میکند. از آن پس احتمالا فرد مورد نظر قدرتمندتر و دارای قدرت اتکا به خود خواهد بود.
علاوه بر وجوه زیباییشناسانه، درمانی و آموزشی، هنر میتواند جنبه انگیزشی نیز داشته باشد و این محدود به حوزه نمایش نیست. مثلا در حوزه سینما به زوجهایی که در آستانه طلاق عاطفی هستند فیلمهایی با مضامین عاشقانه پیشنهاد میشود یا موسیقیها و مارشهای نظامی که در زمان جنگ از رسانههای ملی جهت افزایش روح مدافعگرایانه یک ملت پخش میشوند. از تمامی این هنرها میتوان برای کودکان و نوجوانانی که دارای معلولیتهای جسمی و ذهنی هستند نیز بهره برد. مثلا با طراحی بازی- نمایشهایی که همراه با ریتم تند موسیقی هستند، سرعت عمل را در افراد تقویت میکنند تا بتوانند در زمان کمتری بیشترین ارتباط را میان ذهن و جسم خود برقرار کنند. میتوان این را در مورد افرادی که در واکنشهای خود دچار تاخیر بوده یا به دلیل نقص جسمانی، بدنهایشان تحلیل رفته و نمیتوانند با سرعت و قدرت بیشتری مثلا جسمی را جا به جا کنند، به کار برد. فقدان این شیوه آموزشی و حضور افراد متخصص در حوزه هنردرمانی و تجربهگرایی آموزشی میتواند موجب اختلالات رفتاری آینده و در مقابل توجه به آن موجب پرورش انسانهایی فرهیخته و دارای سلامتی روان از میان این افراد شود.
چنانکه نویسنده مشهور هلن کلر در ۱۸ ماهگی بر اثر بیماری مننژیت بینایی و شنوایی خود را از دست داد و به کمک معلم خود سالیوان توانست به نویسندهای توانمند و یک فعال سیاسی تبدیل شود حال آنکه میتوانست حوادث ناگواری در انتظارش باشد. جالب است که اجرای نمایشی بر اساس زندگی او، خود میتواند یکی از موضوعات مرتبط در امر تئاتردرمانی برای بیمارانی با معلولیتهای مشابه باشد.

لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد