1 - 09 - 2017
آقای روحانی:مشکلات را حل خواهیم کرد!
امروز روز شونزدهمه. کنار حوض حیاط پشت آیسییو. کراتین خون بابا یه کم بالا رفته. غروب قراره دیالیزش کنن. چیزایی داره از توی ذهنم میگذره که نمیتونم تایپشون کنم. ولی شما بدونید که این چیزایی که دارم اینجا مینویسم همه محتویات فعلی ذهنم نیست!
دارم فکر میکنم که این دنیا یعنی چی؟
چرا همه چیزش در عین ثبات داشتن انقد روی هواس. یه نفر توی تگزاس آمریکا شب توی رختخواب نرمش خوابیده و ناگهان خودشو وسط یه توفانی پیدا میکنه که آبگرفتگی حاصل از اون توفان تا ارتفاع یک کتری اتاق خوابش بالا اومده!
یه نفر توی کابل میره توی یه شعبه بانک که یه کار بانکی انجام بده و خوشحال از اینکه حقوقشو واریز کردن که یهو یه نفر جلوی در خودشو منفجر میکنه. کدوم یکی از افراد داخل بانک تو لحظه فکرشو میکردن که ۵ ثانیه بعد یه نفر خودشو منفجر میکنه و اونا میمیرن؟!
یه نفر توی ساحل نیس فرانسه داره بستنی لیس میزنه و قدم میزنه که یهو یه کامیون از روش رد میشه!
یه نفر توی خیابونای بارسلون داره به آینده و راههای موفقیتش فکر میکنه که یه نفر میاد یه چاقو میکنه توی شکمش و آینده و حالش به گذشته تبدیل میشه.
یه هواپیما داره توی آسمون میره و مسافرانش دارن از پرواز روی اقیانوس لذت میبرن که ناگهان سر و کله یه نقص فنی پیدا میشه و اون لحظهای که مسافری که کنار بال نشسته و داره برای اینستاگرامش از بال هواپیما و ابرها استوری میگیره، میبینه موتور هواپیما منفجر میشه و طی یک ثانیه از یکی از شیرینترین لحظات زندگیش به هولناکترین و مرگآورترین لحظه عمرش وارد میشه و نیم ساعت بعد جنازهش کف اقیانوسه..
یا پدر من مثل هر روز با موتورش داره آروم به سمت هیات هفتگیشون حرکت میکنه که یهو یکی از پشت میزنه یهش و فرار میکنه.
واقعا چقدر همه چیز میتونه طی یک ثانیه پوچ بشه؟!
این انتقال وضعیت از هستی به نیستی که فقط یک ثانیه طول میکشه اونقدر بهتآور و تراژیکه که ناخودآگاه یه لبخند استهزاآمیز اما تلخ میزنی و وارد دنیای کمدی میشی!
اون وقت این وسط آقای روحانی توی گفتوگوی تلویزیونیش با مردم میگه: مشکلات را حل خواهیم کرد!
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد