22 - 06 - 2017
خبر
حادثهای مهم در ادبیات معاصر ایران
ناهید کبیری- از اینکه قلم پربار و زبان زلال و صمیمی فریبا وفی توانست از مرزها عبور کند و در میان آن همه آثار رسیده در یک مسابقه بدرخشد و او را به عنوان یک نویسنده ایرانی مورد تحسین مخاطبان بسیار خارجی قرار دهد بسیار خوشحالم. من این پیروزی را ابتدا به خود او که دارای شخصیت دوستداشتنی و مهربانی نیز هست تبریک میگویم و بعد به جامعه نویسندگان و اهل قلم ایران.
یکی از دستاوردهای مهم این جایزه این است که اهالی فرهنگ و ادبیات جهان را وامیدارد که نسبت به ادبیات معاصر ایران نگاه جدیتری داشته باشند و این حادثه بسیار مهمی است که بعد از جهانی شدن سینمای ایران اکنون در زمینه ادبیات نیز اتفاق افتاد. اما در پاسخ به این سوال مشخص که درباره تاثیر پیروزی یک زن نویسنده بر ادبیات ایران است؛ باید بگویم در ارزیابی کارهای هنری آنچه مورد بررسی قرار میگیرد خود کار است و نه جنسیت و ملیت و مذهب پدیدآورنده. پس این پیروزی از جهتی اگر از سوی یکی از همکاران مرد هم به دست میآمد، برای ما همین دستاورد و شادمانی را داشت اما از آنجا که در کشورهای مردسالاری نظیر ایران که قانون را مردان مینویسند و در مسیر تاریخ نیز همیشه خواستهاند زن را در سطح دوم و در حاشیه قرار دهند. این یک پیروزی تاریخی است و بیشتر بر دل مینشیند.
مروری بر آثار فریبا وفی
فریبا وفی، نویسنده تبریزی کارش را با چاپ چند داستان کوتاه در گاهنامههای آدینه، دنیای سخن، چیستا و مجله زنان آغاز کرد. اولین داستان جدی خود را با نام «راحت شدی پدر» در سال ۱۳۶۷ در مجله آدینه چاپ کرد. به گفته خود او، هنوز جرات نکرده بود نام کامل خود را پای داستانش بنویسد. وفی این داستان را «خودجوشترین» داستانش میداند.
نخستین مجموعه داستانهای کوتاه او به نام «در عمق صحنه» سال ۱۳۷۵ منتشر شد و دومین مجموعه، با نام «حتی وقتی میخندیم» در سال ۱۳۷۸ چاپ شد. نخستین رمان او «پرنده من» در سال ۱۳۸۱ منتشر شد که مورد استقبال منتقدان قرار گرفت. این کتاب برنده جایزه بهترین رمان سال ۱۳۸۱، جایزه سومین دوره جایزه هوشنگ گلشیری و جایزه دومین دوره جایزه ادبی یلدا شد و از سوی بنیاد جایزه ادبی مهرگان و جایزه ادبی اصفهان مورد تقدیر قرار گرفت. همچنین این کتاب به زبانهای انگلیسی، ایتالیایی، آلمانی و کردیسورانی و ترکیاستانبولی ترجمه شده است و تاکنون به چاپ بیستویکم رسیده است. در قسمتی از این کتاب میخوانیم: «امیر از سکوتهای من کلافه میشد. سکوت من او را میترساند. کمکم عادت به پرحرفی پیدا کردم. حتی در مواقعی که لازم نبود. سالها بعد یادگرفتم که حرف میتواند حتی مخفیگاهی بهتر از سکوت باشد. کنار امیر دراز میکشم. حالا نه برایش زنم، نه مادر، نه خواهر. هیچ ربطی به هم نداریم. نور سرد و سفید تلویزیون مثل نورافکنی از خط دشمن به رویمان افتاده و دنبال شناسایی ماست که مثل دو غریبه روی قالی افتادهایم. به امیر میچسبم و شانههایش را محکم میگیرم. برمیگردد و توی خواب بغلم میکند. حالا نه او شوهر است و نه من همسر. نه او مرد است و نه من زن. دو آدمیم تنگ هم و پناه گرفته در هم.»
وفی در سال ۱۳۸۲ دومین رمان خود به نام ترلان را منتشر کرد و پس از آن در سالهای ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶ رمانهای «رویای تبت» و «رازی در کوچهها» را به کتابفروشیها رساند. «رویای تبت» چندین جایزه از جمله جایزه بهترین رمان هوشنگ گلشیری و مهرگان ادب را دریافت کرد و تاکنون به چاپ سیزدهم رسیده است. همچنین رمان «رازی در کوچهها» به زبان نروژی و فرانسه ترجمه شده است.
در سال ۱۳۸۷ بعد از سالها به داستان کوتاه روی آورد و مجموعه داستان «در راه ویلا» را منتشر کرد. داستانهای کوتاهی از فریبا وفی به زبانهای انگلیسی، ژاپنی، روسی، عربی، ترکی و… ترجمه شده است. در قسمتی از داستان «راه ویلا» میخوانیم: «قدم از قدم برنداشتم، حاضر بودم به جای مامان زمین میخوردم و در این موقعیت قرار نمیگرفتم، چیزی مانع شد بهطرفش بروم، چیزی که اسم نداشت، ولی قلبم را سوراخ کرد، رویم را برگرداندم و راه افتادم، داشتم پاهایم را میکشیدم، عرق از پشت گردنم رفت زیر لباسم، بعد صدایی شنیدم، صدا خفه و ناآشنا بود مثل صدای حیوانی که توی تله گیر افتاده، از گلوی من میآمد، نمیتوانستم برگردم، فکر میکنم همین ناتوانی از مهربان بودن یا چیزی شبیه آن بود که دچار خفگی بشوم و حتی نتوانم مثل آدم گریه کنم.»
بعد از آن در سال ۱۳۸۹ مجموعه داستان همه افق و رمان ماه کامل میشود را توسط نشر چشمه و مرکز راهی بازار کرد.
آخرین رمان فریبا وفی «بعد از پایان» و آخرین مجموعه داستان او «بی باد بیپارو» نام دارد که به ترتیب در سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۵ منتشر شدهاند. همچنین این نویسنده دیوان اشعار پروین اعتصامی را به نثر برای نوجوانان بازنویسی کرده است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد